این پیروزی قاطع در حالی بود که دو نامزد وابسته به جریان اصلاحات توفیق چندانی نیافتند و عبدالناصر همتی به عنوان نامزد نهایی این جریان با کسب بیش از ۲ میلیون رأی در جایگاهی بهتر از سوم قرار نگرفت. حال این طیف سیاسی باید بهزودی کلید پاستور را به جریان رقیب تحویل دهد. اکنون سرنوشت سیاسی اصلاحطلبان و اینکه آنها در مواجهه با رئیسجمهور جدید چه رویهای در پیش خواهد گرفت، پرسشی است که در مورد آن سناریوهای مختلفی مطرح میشود.
از همراهی با دولت تا دولت در سایه
سخن گفتن از راهبرد آینده اصلاحطلبان با توجه به دغدغهها و سردرگمیهای این روزهای جریان مزبور کمی زود است، چیزی که روزنامه شرق از آن به «روزگار برزخی اصلاحطلبان» تعبیر می کند. با این وجود میتوان با توجه به نوع اظهارنظرهای تئوریسینهای اصلاحطلب دریافت که در حال سبک و سنگین کردن و برآورد داشتهها و محدودیتهای خود به منظور نوع بازیگری در عرصه سیاسی، اجتماعی کشور هستند. اکنون چند سناریو در نوع رابطه اصلاحطلبان با دولت آتی قابل پیشبینی به نظر میرسد. برخی از اصلاحطلبان و روزنامههای شاخص آنها به سمت رئیسی متمایل شده و نشان دادهاند که علاقه ندارند تا دستکم در چهار سال پیشرو گوشهنشین شوند. محمدرضا عارف و محمدعلی ابطحی از نزدیکان سید محمد خاتمی از این دست هستند. داریوش قنبری دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب هم میگوید: «اصلاحطلبان از رویکرد رئیسی حمایت میکنند و نمیخواهند کنار گود نظارهگر باشند». عده ای اما این چرخش را چندان روراست ارزیابی نمیکنند و معتقدند در این تغییر نگاه نوعی سهمخواهی نهفته است. با این وجود بیشتر ناظران این رویه را کاملاً واقعی میدانند که به سبب سرخوردگی از نوع عملکرد دولت روحانی اتفاق افتاده است. در نهایت برخی هم این رفتار را عقبنشینی اصلاحطلبان از اصول حداقلیشان تعبیر کردهاند که موقعیت آنها را بدتر از گذشته خواهد کرد.
نگرش دوم در نوع تعامل اصلاحطلبان با دولت آینده آن است که گروهی دیگر ضمن تأیید این همراهی آن را ضامن بقای آینده سیاسی این جریان میدانند، ولی برای خود کارکرد دیگری هم تعریف میکنند. در این بین محمود صادقی نسخه بینابینی را تجویز کرده! وی به نوعی کارکرد دولت سایه را برای اصلاحطلبان تعریف کرده و میگوید: اگر تعامل اصلاحطلبان با دولت آقای رئیسی منفعلانه باشد، سرمایه اجتماعیشان را از دست میدهند، اما اگر تعامل نقادانه داشته باشد، نه! قاعدتاً اصلاحطلبان باید مرزبندی خود را با دولت حفظ کنند تا شاهد بازگشت سرمایه اجتماعیشان باشند.
سناریوی دیگر قابل پیشبینی برای آینده، اصلاحات در درون اصلاحات به منظور بازیابی وجهه از دسترفته است. بسیاری بر این نکته اذعان دارند میان اصلاحات و مردم شکاف عمیقی ایجاد شده و اساساً آنها سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهاند. بر این اساس برخی چون حسین مرعشی و محمد عطریانفر از حزب کارگزاران که از موافقان حمایت از همتی بودند، معتقدند باید به سمت اصلاحات ساختاری و تشکیلاتی در درون جریان اصلاحات رفت نه انزوا. محمدعلی وکیلی هم به بازسازی درونی جریان اصلاحات تأکید کرده و گفته: ابتدا اصلاح طلبان باید مشخص کنند در جمهوری اسلامی هستند و یا بر جمهوری اسلامی؟ سعید حجاریان، عباس عبدی و علی تاجرنیا هم تأکید کردهاند اصلاحات نیاز به بازنگری تشکیلاتی دارد.
آینده متزلزل
حال که اختلاف دیدگاهها جریان اصلاحات را تا مرز انشقاق پیش برده، باید صبر کرد و دید این طیف از قدرت مانده و از مردم رانده چه رویکردی در تعامل با دولت پیش خواهند گرفت. آنها یا راهبرد مورد حمایت عارف و ابطحی را بر میگزینند و سعی میکنند خود را نزدیک به دولت کنند؛ یا منزوی میشوند. البته این انزوا میتواند منفعلانه باشد که در این صورت باید گفتمان اصلاحطلبان را تمامشده بدانیم و یا گوشه گیری برای بازسازی ساختار باشد که گام اول این راهبرد هم پذیرش شکست و اشتباه در تاکتیک بازی است، کاری که از اسفند ۹۸ پس از شکست در انتخابات مجلس یازدهم انجام نشد و در بر همان پاشنه چرخید.
نظر شما