تحولات لبنان و فلسطین

«در شرح حال‌نویسی، بنده عقیده دارم باید از چهره‌ها و انسان‌هایی سخن گفت و زندگی علمی و عملی آنان را به نگارش درآورد که درس‌آموز جوانان و جامعه امروز باشد و راه عالم شدن و انسان شدن را برای نوآموزان و طلاب جوان روشن سازد و چگونگی سیر و سلوک الی الله را تبیین کند.

سیراب از چشمه «الحیات»

از این رو به نوشتن شرح حالی برای خودم عقیده ندارم و آن را نوعی اتلاف عمر خوانندگان می‌دانم. به هر حال به نوشتن این سطور هیچ میلی نداشتم و اکنون که –بنا به اصرار- قرار بر نوشتن شد، فرصت را مغتنم می‌شمارم و برخی از حالات و خاطرات جمعی بعضی از اساتید یاد شده را در اینجا یاد می‌کنم...».

این‌ها بخشی از زندگی‌نامه خودنوشت حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ علی حکیمی، یکی از سه نویسنده موسوعه حدیثی «الحیات» و برادر علامه محمدرضا حکیمی است که صبح ۲۳ تیرماه، در سن ۷۸ سالگی در مشهد درگذشت. او نحوه ورودش به حوزه را این‌گونه روایت می‌کند: «در ۶ سالگی چند ماهی برای آموزش قرآن به مکتب رفتم و سوره‌هایی از قرآن را آموختم. پس از آن به دبستان گام نهادم و دوره ابتدایی را به پایان بردم. پس از مدتی - و در سنین ۱۴ سالگی- برای فراگیری علوم اسلامی راهی حوزه و مدرسه نواب شدم...».

آموزگار ادب  استاد شاگردی

او که خود از شاگردان عالم بزرگ مکتب معارف خراسان، مرحوم آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی است، از استادانش به نیکی یاد کرده و وقت و بی‌وقت یاد آن‌ها را به خاطرات زنده می‌نماید: «مرحوم شیخ استاد قزوینی به شاگردانشان دو درس می‌دادند: درس ملا شدن که آسان و درس آدم شدن که دشوار است... روزی ایشان در همان اوایل ورود به مشهد به حرم مطهر مشرف و به خواندن زیارت جامعه کبیره مشغول می‌شوند که ناگاه مشاهده می‌کند ضریح به کناری رفت و سنگ قبر نمایان شد و دید حضرت روی سنگ خوابیده‌اند، پس از لحظاتی نشستند و چندی به چهره ایشان نگریستند.... بعد اوضاع به حالت عادی برگشت، ایشان گفتند: من هر چه دارم از این دارم، نگاه ولایتی حضرت امام علی بن موسی‌الرضا».

الگوی تواضع و خود فراموشی

از «حکیمی که به الگوی تواضع و خودفراموشی شهره است حتی در آنچه با عنوان زندگی‌نامه‌خودنوشت نیز از او منتشر شده انگیزه‌ای جز ثبت و ضبط خاطرات استادانش دیده نمی‌شود: «شرح‌حال شخصیت‌هایی چون آیت‌الله آمیرزا مهدی اصفهانی یا حضرت شیخ مجتبی قزوینی و یا مرحوم آقای حافظیان و امثالهم باید نوشته شود که جزئیات زندگی‌شان دستورالعملی برای طالبان و حقیقت‌جویان است و راه را برای اهلش می‌گشاید».

از آنجایی که چنین شخصیتی راه صمت و سکوت را نسبت به خود پیش گرفته بود، شاید بیش از هر چیز بتوان او و افکارش را در آینه دائره‌المعارف الحیات که حاصل یک عمر تلاش او و دو برادرش بوده است، با وضوح بیشتری دید.

مؤلفان الحیات در صفحات نخستین هر جلد آورده‌اند: این کتاب دائرة‌المعارفی اسلامی، علمی، پژوهشی است که روش زندگی فردی و اجتماعی آزاد و پیشرو را ترسیم می‌کند و انسان‌های سراسر جهان را به پی‌ریزی یک نظام مردمی شایسته فرامی‌خواند. بنا به نوشته مؤلفان، الحیات سعی در ترسیم سیمای ویژه‌ای از اسلام و تشیع دارد؛ اسلامی که بر محور عدالت در اجتماع و آزادگی فرد می‌چرخد.

ویژگی های استثنایی  «الحیات»

ما برای شناخت «الحیات» به عنوان شاخص‌ترین اثری که مرحوم حجت‌الاسلام شیخ علی حکیمی از خود به یادگار گذاشته، با حجت‌الاسلام حسین مهدی‌زاده، پژوهشگر فقه حکومتی گفت‌وگو کرده‌ایم. مهدی‌زاده این کتاب را دارای نکات استثنایی به‌خصوص در شیوه تنظیم می‌داند و می‌گوید: یکی از نکات تقریباً استثنایی کتاب الحیات این است که جزو منابع علمی تشیع به روش قدمایی محسوب می‌شود.

 روش قدمایی تولید اندیشه تشیع این بوده که وقتی یک اندیشمند یک مفهوم را در تعامل مدام با منابع اصیل یعنی کتاب و سنت بدست می‌آورده است. به تعبیری یک طرف تعاملش با کتاب و سنت بوده و در طرف دیگر مسئله‌شناسی و عقل او است که دارد مسائل زمانه را می‌شناسد.

مسئله شناسی  در عین پایبندی  به سنت

مهدی‌زاده ادامه می‌دهد: با این کار با توجه به مسئله‌شناسی و آسیب‌شناسی‌ای که بدست می‌آورده، شروع به کار می‌نموده و چیزی که نیاز می‌دیده باید به مردم و مؤمنان گزارش دهد و آنچه در قرآن و حدیث می‌یافته را دوباره به شکل یک کتاب جدید حدیثی می‌نوشته است.

بنابراین، ورود آن متفکر در آن کتاب، در فهرست و طبقه‌بندی‌ای بوده که بر این روایات می‌زده است. البته در روش قدمایی، استادان این فهرست و طبقه‌بندی که در روایات بوده را نیز به شاگردان خودشان منتقل می‌کرده‌اند یعنی شاگردان نیز در یک فضا رها و آزاد از اینکه چگونه فهرست بزنند و چگونه طبقه‌بندی کنند نبوده‌اند و از این طریق نیز یک روند تکاملی و نه روندهای موازی از هم در فضای علم حدیثی قدیم ما در جریان بوده است.

وی با بیان اینکه الحیات خود را تا حد زیادی درون این سنت قرار داده، آن را یک ویژگی خاص برای این کتاب معرفی و اضافه می‌کند: اگرچه در این سنت توانسته کمی خودش را به‌روز و مقداری توضیحات و طبقه‌بندی‌های امروزی‌تر را نیز ضمیمه کتاب کند و این مسئله در بعضی از جلدها نیز بیشتر این نمود را دارد، ولی ویژگی اصلی الحیات -که در جلدهای اولش است و ایده‌های کلان نویسندگان را نشان می‌دهد- این است که سعی کرده بفهمد مسئله زمانه خودش چیست.

مسئله‌ای که نویسندگان به آن توجه پیدا کرده‌اند، مسئله مکاتب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمانه نوشتن این کتاب‌هاست.

آن‌ها درصددند این کار را با عرضه به کتاب و سنت به روش قدمایی و در ادامه با یک طبقه‌بندی از آیات و روایات و سلسله مفاهیمی که گذشتگان استخراج کرده بودند، انجام دهند.

  کتابی  با مفاهیم  به هم زنجیر شده ونظام مند

این پژوهشگر فقه حکومتی با تأکید بر اینکه چنین روندی را نمی‌توان در همه کتاب‌های حدیثی دید، عنوان می‌کند: چنین روندی را مثلاً در کتاب حدیثی المیزان نمی‌بینید. در کتاب المیزان با مفاهیمی از هم بریده طرف هستید که به شکل سلسله الفبایی چیده شده‌اند اما در کتاب الحیات با مفاهیم به هم زنجیر شده و نظام شده طرف هستید؛ وقتی کتاب‌های قدما را بررسی - این سلسله قدما که می‌گویم یعنی کتاب‌های حول قرن چهارم به خصوص مثل کافی، بصائر، مصادق الاخوان، کتاب المؤمن، کتاب زهد و امثال این‌ها که کتاب‌های دور اول ما هستند- و در کنار آن به الحیات نیز نگاه کنید احساس می‌کنید نویسنده در قرن ۱۴ به ایده و فرهنگ کتب روایی دور اول پایبند بوده و دارد سعی می‌کند بر آن اساس حرکت کند.

«الحیات» واتصال  به سنت حدیث نویسی قدیم

البته ممکن است بگوییم بعضی از مفاهیم مدرن نیز توسط این نویسندگان بزرگوار پذیرفته شده، چنان‌که بعضی‌ها می‌گویند نویسندگان بالاخره گرایشی به مفاهیم سوفیالیستی دارند که قضاوت در این‌باره را باید به کار تحقیقی دقیق‌تر واگذار کنیم و نفیاً و اثباتاً در مورد آن حرف نباید حرف زد.

وی ادامه می‌دهد: این نیز البته اصلاً بعید نیست که مفاهیم زمانه بر انسان اثر بگذارد و بعضی از مفاهیم و فرهنگ سابق ما را تغییر دهد، اما به هر حال این نقطه خصوصیت خاص مجموعه الحیات محسوب می‌شود که خودش را به سنت حدیث‌نویسی قدیم وصل می‌کند.

در این قرن‌هایی که فاصله زیادی با این سنت گرفتیم و تقریباً دیگر هیچ کسی از این روش استفاده نمی‌کند بازگشت به این روش واقعاً شیرین و پردستاورد بوده و وقتی انسان کتاب الحیات را می‌خواند متوجه می‌شود خیلی از پرسش‌هایی که در دنیای جدید داریم قطعه‌های خیلی خوبی در منابع روایی و قرآنی ما دارد و اگر خوب در این خصوص فکر کنیم، آن‌ها یک پازل منسجم و گسترده‌ای را جلو ما می‌گذارند و به یک معنا برای اینکه بخواهیم دین را به زمانه حاضر بیاوریم تنها دارایی ما عقل مستقل و برهانی نیست، بلکه عقل متتبع و استنباطی و اجتهادی ما نیز می‌تواند دستاوردهای خیلی زیادی داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.