نه مدارس آن از امکانات و تجهیزات لازم برخوردار است و نه معلمان و دانش آموزانش انگیزه کافی برای فعالیت و یادگیری دارند. در روزهای پایانی عمر دولت دوازدهم، امیدها به دولتی است که از این پس سکان هدایت امور را در دست خواهد گرفت تا شاید بتواند با تدبیری بیشتر به نیازهای مغفول مانده آموزش و پرورش پاسخ گوید.
نیروی انسانی؛ پاشنه آشیل وزارتخانه
ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش با نگاهی به این نیازها، مهمترین چالش آموزش و پرورش را نیروی انسانی آن می داند و به ما میگوید: بر اساس آمارها، وزارت آموزش و پرورش حداقل ۳۰۰ هزار معلم کم دارد و این مهمترین چالش و پاشنه آشیل این وزارتخانه است که ریشه در نوع نگاه دولتها به آموزش و پرورش دارد که نگاهشان به این حوزه، نه
سرمایه گذاری، بلکه کالایی بوده است. به همین دلیل بهدنبال کاهش هزینه ها و بودجه آموزش و پرورش بوده اند و به جای تربیت و استخدام معلم، سراغ خرید خدمات آموزشی و برونسپاری و یا واگذاری خدمات آموزش و پرورش به بخش خصوصی رفته اند. این درحالی است که بخش خصوصی فقط به سود خود فکر می کند و کارفرمایی هم که بهدنبال برونسپاری خدمات است به فکر کاستن هزینه هاست و به کیفیت خدمات توجهی ندارد. در نتیجه خروجی چنین نگاهی پایین آمدن کیفیت نظام آموزشی و
افت تحصیلی دانش آموزان است. به طوری که طبق یک تحقیق دانشگاهی حتی دانش آموزان پایه های یازدهم و دوازدهم در مهارت خواندن هم مشکل دارند و میانگین نمره شان زیر حد ارزشیابی و در حد قبولی است. مثلاً از ۲۰ میانگین نمره شان ۱۱ است.
وی ادامه می دهد: برای رفع این چالش چاره ای نداریم جز اینکه نگاه سرمایه گذاری، جایگزین نگاه کالایی به آموزش پرورش شود؛ در غیر این صورت نه تنها حرکتی رو به جلو نخواهیم داشت، بلکه پیش بینی می شود تا سال ۱۴۰۲ کمبود نیروی انسانی این وزارتخانه به بیش از ۵۰۰ هزار نفر می رسد.
بنابراین پرجمعیت کردن کلاسها، استفاده از معلمان خرید خدمات آموزشی و دادن اضافه کار به نیروهای آموزشی شاغل و یا بازنشسته راهکار حل مسئله نیست؛ بلکه پاک کردن صورت مسئله است. راه حل این است که تراکم کلاسها را به مرز استاندارد برسانیم. طبق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش میانگین کشوری تراکم کلاس باید ۱۴ نفر باشد، در حالی که الان ۲۴ نفر است و این موضوع تبدیل به فاجعه می شود؛ یعنی هم هزینه می کنیم و هم با افت کیفیت مواجه می شویم.
توانمند سازی معلمان
سحرخیز، موضوع توانمند سازی معلمان را حلقه گمشده دیگر آموزش وپرورش می خواند و می گوید: سال هاست به خاطر نگاه کالایی به آموزش و پرورش و کاهش هزینه های این بخش، برای به روز کردن معلمان و ارتقای مهارت آن ها کاری نکرده ایم. وقتی آموزش ضمن خدمت معلمان را به بخش خصوصی واگذار می کنیم، هیچ انگیزه ای برای معلمان به منظور توانمند شدن خود و آموختن روش های یادگیری و یاددهی ایجاد نمی شود، نتیجه اش این است که سال ها خبری از کلاس های ضمن خدمت نباشد.
بودجه آموزش و پرورش عملیاتی نیست
وی سپس به موضوع اقتصاد آموزش و پرورش اشاره می کند و می گوید: بودجه آموزش و پرورش عملیاتی و واقعی نیست و اصلاح آن یکی از نیازهای بر زمین مانده آموزش و پرورش است. البته دولت هر ساله ۱۳۰ درصد به آموزش و پرورش بودجه تخصیص می دهد. مثلاً اگر در سال جاری بودجه این وزارتخانه ۸۰ هزار میلیارد تومان باشد، کل این رقم پرداخت می شود؛ یعنی ۱۰۰درصد بودجه تخصیص می یابد، اما وقتی آموزش و پرورش به اسفندماه می رسد، نه تنها
۸۰ هزارمیلیارد تومان را هزینه می کند، بلکه باز ۳۰ تا ۴۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است و نمی تواند مطالبات معلمان را بپردازد؛ درنتیجه دولت مجبور می شود بهجای ۸۰ هزار میلیارد تومان
۱۱۰ هزار میلیارد تومان بودجه اختصاص بدهد. پس مشکل اینجاست که بودجه آموزش و پرورش به صورت واقعی بسته نمی شود و این داستان ۴۰ سال است که در آموزش و پرورش ادامه دارد. البته آقای دکتر نوبخت قول داده بود بودجه این وزارتخانه را عملیاتی کند. چون در این صورت بودجه واقعی می شود اما این اتفاق نیفتاد.
سحرخیز استاندارد شدن نسبت بین هزینه های پرسنلی و غیر پرسنلی را از دیگر نیازهای بر زمین مانده آموزش و پرورش می خواند و می گوید: طبق سند تحول این نسبت ۸۰ به ۲۰ است؛ یعنی ۸۰ درصد بودجه آموزش و پرورش باید صرف حقوق پرسنل و ۲۰ درصدش هم صرف کیفیت بخشی آموزش و پرورش شود. اما در حال حاضر تمام بودجه، صرف حقوق پرسنل
می شود و برای کیفیت بخشی بودجه ای نیست و به ناچار مدارس دست به دامن مردم و خیران می شوند؛ بنابراین دولت آینده باید با واقعی کردن بودجه آموزش و پرورش برای اصلاح نسبت بین هزینه های پرسنلی و غیر پرسنلی هم اقدام کند.
وی افزایش سهم آموزش و پرورش از درآمد تولید ناخالص ملی را یکی دیگر از نیازهای بر زمین مانده آموزش و پرورش می خواند و می گوید: میانگین سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی ایران ۲ تا ۲/۲ درصد است که این رقم در بین
کشورهای منطقه بین ۴ تا ۵ درصد است در بعضی از کشورهای دنیا مثل ژاپن این میزان به ۸ درصد هم می رسد. این ارقام نشان می دهد که ما در بخش تولید ناخالص ملی هم سهم آموزش و پرورش را نداده ایم و برای این حوزه سرمایه گذاری مناسبی نکرده ایم.
می خواستند مدارس نمونه دولتی تعطیل شود
سحرخیز به موضوع مدارس خصوصی هم اشاره می کند و می گوید: با مدارس غیر دولتی مخالف نیستیم چون در قانون این موضوع آمده است؛ اما قرار نیست همه سیاستها و برنامهها را طوری پیاده کنیم که به تضعیف مدارس دولتی و تقویت مدارس خصوصی منجر شود که این موضوع اصلاً با عدالت آموزشی سازگار نیست. برای نمونه شعار مبارزه با کنکور و آزمون را دادند، اما پشت این شعار این بود که مدارس نمونه دولتی تعطیل شود و بچه های زرنگ، با معدل های بالا و دانش آموزان متمول روانه مدارس خصوصی شوند. به طوری که در آغاز به کار دولت روحانی تعداد دانش آموزان مدارس خصوصی حدود یک میلیون و ۵۰ هزار نفر بود، اما طی هشت سال به ۲ میلیون و ۵۰ هزار نفر رسید.بنابراین دولت آینده باید جلو تضعیف مدارس دولتی را بگیرد.
نظر شما