برخی از آنها را هنوز هم میشود در کوچه پسکوچههای قدیمی این محلات یافت و برخی دیگر را تنها میتوان در لابهلای اوراق تاریخی مشاهده کرد؛ اما هر چه هست، این مراسم و رفتارها را باید جلوه فرهنگ زیارت در شهر امام رضا(ع) بدانیم. پیش از این و در صفحه نخست رواق، با هم درباره محله قدیمی نوغان و پیشینه آن صحبت کردیم، این بار میخواهیم به سراغ محلهای برویم که نسبت به نوغان، قدمتی بسیار کمتر دارد؛ محلهای درحدود ۴۰۰ ساله به نام «بالاخیابان».
بزرگترین محله با کمترین جمعیت
شکل گرفتن محله بالاخیابان، در دوره صفویه اتفاق افتاد؛ همزمان با ایجاد خیابان مشهد. بخشی از این خیابان که در ضلع غربی حرم مطهر قرار داشت و البته طولانیتر هم بود، بالا خیابان یا خیابان علیا نامیده شد. زینالعابدین میرزای قاجار، ضمن انجام نخستین سرشماری ثبت شده شهر مشهد در سال ۱۲۵۷ خورشیدی، جمعیت بالاخیابان را ۵ هزار و ۸۸۱ نفر برآورد کردهاست؛ چیزی حدود ۱۱ درصد جمعیت مشهد در آن روزگار. بالاخیابان از نظر مساحت بزرگترین محله شهر بود، وسعت زیادی داشت، اما ساکنان آن زیاد نبودند.
این محله مجاور حرم رضوی، به دلیل باغهای پرشمارش شهرت داشت؛ باغهایی که هنوز هم نام و نشانی از آنها در مشهد وجود دارد: هشتآباد(عشرتآباد)، عنبر، سنگی، منبع، سعدآباد، سرده و نکاح. بالاخیابان به دلیل وجود همین باغها و زمینهای زراعیای که مشهدیها به آن «باغتره» میگفتند، جایی بسیار خوش آب و هوا محسوب میشد. بخش مهمی از این آبادی، به قناتهایی مربوط میشد که به تعداد زیاد، در این محله روان بود و در واقع، منبع اصلی تأمین آب حرم مطهر و ساکنان اطراف آن محسوب میشد.
راز نساختن کاروانسرا در بالاخیابان
با این حال و با وجود اینکه یکی از دروازههای اصلی شهر در انتهای همین بالاخیابان قرار داشت، اما در آن کاروانسرا و تیمچه، تقریباً وجود نداشت؛ یعنی زینالعابدینمیرزای قاجار فقط از وجود یک کاروانسرا در بالاخیابان خبر میدهد که به احتمال زیاد، تنها کاربری تجاری داشته؛ معنای واضح این گزارش این است که زائران حرم رضوی، یعنی کسانی که از جاده پر رفت و آمد تهران به مشهد، خودشان را برای زیارت به حرم رضوی میرساندند، ترجیح میدادند که به پایین خیابان یا محلات دیگر شهر بروند و آنجا اتراق کنند؛ اما چرا؟ واقعیت آن بود که در آن زمان، زائران انجام زیارت از مسیر بالاخیابان را توأم با احترام نمیدانستند؛ معتقد بودند که این مسیر به «بالاسر مبارک» منتهی میشود و شایستهاست که زائر، از مسیر پایین خیابان که مسیر آن به سمت «پایینپای مبارک» امتداد دارد، به زیارت امام رضا(ع) برود.
این رویکرد، به ویژه پس از ساخته شدن صحن نو (آزادی فعلی) در دوره قاجار و بنای دروازه «باب السلام» در شرق آن، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. هر چند که تشرف به حرم مطهر، از سمت دیگر حرم، نهی نشده بود، اما رعایت این مسئله از سوی علما و عرفای نامدار، سبب شد که این سنت به عنوان بخشی از فرهنگ زیارت، در بین زائران حرم رضوی جا بیفتد و به همین دلیل، در بالاخیابان، نشانی از کاروانسرا و محل بیتوته زائران، به ندرت به چشم میخورد.
احترام به نهر خیابان
نکته جالب دیگری که در واقع، جلوهای آشکار از فرهنگ زیارت در بالاخیابان محسوب میشود، ماجرای نهر خیابان و نوع برخورد مردم و زائران با آن است. نهر خیابان، در واقع تداوم همان نهری است که امیرعلیشیر نوایی با رساندن آب چشمه گلسب (چشمه گیلاس) به مشهد مقدس ایجاد کرد؛ یکی از منابع بسیار مهم تأمین آب شهر.
این نهر در دوره نادرشاه افشار، با الحاق برخی قناتهای دیگر تقویت و پُرآبتر شد. نهر خیابان از مسیر بالاخیابان وارد مشهد میشد و پس از عبور از صحن عتیق، از دروازه نقارخانه بیرون میرفت و از مسیر پایینخیابان، به اراضی مزروعی بیرون شهر مشهد میرسید. نهر نادری یا نهر خیابان، طبق گزارش جهانگردانی مانند دالمانی، در بخش بالاخیابان، بسیار تمیز و زلال بود و کمتر آلودگیای در آن یافت میشد. در این بخش، میرابها یا ناظرها مسئولیت کنترل کیفیت آب را برعهده داشتند؛ اما کار آنها خیلی سخت نبود.
آب در تمام مسیری که از چشمه گلسب و دیگر قناتها تا حرم رضوی میپیمود، از سوی مردم و زائران، محترم دانسته میشد و کسی آن را آلوده نمیکرد. «آدام اولئاریس» جهانگرد آلمانی که در دوره صفویه به ایران آمد و از مشهد هم بازدید کرد، به رعایت این مسئله، حتی قبل از ایجاد بالاخیابان اشاره میکند و گزارش او نشان میدهد رعایت احترام آب نهری که به حرم مطهر منتهی میشد، سابقهای بسیار قدیمیتر از تاریخ بالاخیابان داد.
در روستاهای غرب مشهد که امروزه تعداد زیادی از آنها، مانند «آبکوه»، بخشی از مشهد شدهاند، سنت تبرک گرفتن از نهر خیابان و قناتهای وقفی امام رضا(ع) تا پیش از بسته شدن روی نهر و اجرای لولهکشی آب بهداشتی در شهر، کاملاً متداول بود و امروزه میتوان آن را به نوعی در اقدام زائران برای سوغات بردن آب سقاخانه اسماعیل طلایی برای خویشان و همشهریان خودشان، مشاهده کرد.
این رویکرد، در واقع به نوعی نشاندهنده رسوخ فرهنگ زیارت در تار و پود رفتارهای اجتماعی مردم مشهد، به ویژه ساکنان بالاخیابان و رهگذران و زائرانی بود که از مسیر این محله، قصد داشتند خود را به حرم مطهر برسانند. با عبور آب از حرم مطهر و ورود آن به پایین خیابان، دیگر منعی برای استفاده از آب نهر وجود نداشت و به همین دلیل، کیفیت آب در این محل، افت چشمگیری پیدا میکرد. شاید بد نباشد بدانید، مسیر بالاخیابان، مسیر اصلی ورود کالاهای اساسی و هیزم به شهر بود و در واقع، نیازهای اساسی زائران و مجاوران، از طریق همین مسیر تأمین میگردید. ضمن آنکه بخش مهمی از یخچالهای شهر هم که وظیفه تأمین یخ در روزهای گرم تابستان را بر عهده داشتند، در مسیر بالاخیابان واقع بودند.
نظر شما