همان لحظه با مردی که در حال عبور از کوچه بود، برخورد. مرد از او پرسید: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟» مانده بود چه جوابی بدهد. یعنی میشود کسی در این شهر زندگی کند و خانه اشرف مشایخ صوفیه، «بُشر» را نشناسد؟ هر چند به نظرش جواب به این پرسش بدیهی میآمد، «آزاد است» را گفت و صدای مرد را شنید که «بله، آزاد است چرا که اگر بنده میبود که این سر و صداها از خانهاش بلند نبود». خادمه پس از این سؤال و جواب کمی در خودش رفته بود که «بُشر» متوجه این تغییر احوال شد. از او علتش را پرسید که ماجرای این سؤال و جواب را شنید. «بُشر» گفت چه کسی چنین گفته و نشانههای مرد را گرفت. علایم و نشانهها را که گرفت، فهمید آن مرد موسی بن جعفر(ع) بوده است و بلافاصله از خادمه پرسید: «کجا رفت؟» هنوز جمله خادمه تمام نشده بود که بشر، کفش نپوشیده و پابرهنه به سمتی که زن اشاره کرده بود رفت. دوید، خودش را به پای موسی بن جعفر(ع) انداخت و گفت: آقا! من از همین ساعت میخواهم بنده خدا باشم.
ما به مناسبت فرارسیدن ۲۰ ذیالحجه، سالروز ولادت حضرت موسی بن جعفر(ع) درباره ویژگیهای آن امام همام با حجتالاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی، کارشناس و سخنران مذهبی گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
در تاریخ حیات اهل بیت(ع) از زمانه امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) به دورانی سخت و طاقتفرسا یاد میشود، ایشان با چه شرایط و معضلاتی در مسیر امامت مواجه بودند؟
امامت امام کاظم(ع) ۳۵ سال طول کشید که مقارن با شرایط بسیار سختی بوده است که به برخی از این سختیها اشاره میشود؛ نخست همزمانی با حاکمان بیکفایت عباسی همچون هادی و مهدی و از آنها بدتر هارونالرشید که شخصیتی متزلزل داشت، او از یکسو بزرگترین بزمهای شراب را برگزار میکرد و از دیگر سو گاهی در درس اخلاق بُشر حافی شرکت میکرد! و شخصیتی به شدت متشتت داشت.
دوم، دوران اسراف مالی بنیعباس؛ دستگاه خلافت بنیعباس جزو ثروتمندترین خلافتها بود چنان که در مجلس عروسی زبیده، مادر امین عباسی اموال بسیار اسراف شد؛ آمارهای عجیبی از ریخت و پاش مالی در دوران هارونالرشید گزارش شده است.
سوم، فشار شدید بر علویون؛ به گونهای که اگر یک علوی (پیرو اهل بیت(ع)) در محکمه شهادت میداد، شهادت او پذیرفته نمیشد و در دوران منصور دوانیقی از سر سادات حسنی موزه درست کرده بودند! قیام شهید فخ هم در دوره هادی عباسی سرکوب شد، امام کاظم(ع) در شهادت وی گریستند و امام جواد(ع) فرمودند: پس از واقعه کربلا، برای ما حادثهای تلختر از شهادت حسین فخ نبوده است.
چهارم، دوران فقر عمومی امت؛ چنان که مردم در استبداد و فشار مالی شدید به سر میبردند.
و در نهایت گسترش فرقههای انحرافی؛ افرادی بودند به نام «قَصّاص» که داستانسرایی و جعل حدیث میکردند. آنها افسانهسرایی کرده و همچون نقالان به اسم دین و مکتب اسرائیلیات میگفتند. این دوران مقارن بود با جعل حدیث و خرافهگرایی که فساد فرهنگی شدیدی را بر جامعه تحمیل میکرد و به جای ترویج معارف نورانی اهل بیت(ع)، احادیث جعلی در جامعه رواج داشت.اینها نشان میدهد دوران امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) با فساد مالی و عیاشی بنیعباس و جولان فرقههای فکری انحرافی مقارن بوده است. نقل است امام کاظم(ع) شمشمیری را در گوشهای از اتاق خود آویخته بودند و در آن اتاق یک لباس خشن و یک قرآن هم نگهداری میکردند. رهبر معظم انقلاب در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» از وجود این سه در اتاق حضرت چنین تعبیر کردهاند که اینها سه نماد بودند: شمشیر نماد جهاد، قرآن نماد فرهنگ و اندیشه و لباس خشن (زبر) نماد زهد که نشان میداد اهل بیتِ پیامبر(ص) به دنیا وابستگی ندارند.
حضرت بابالحوائج(ع) در چنین شرایطی برای امامت مردم از چه شیوهای بهره گرفتند؟
از مهم ترین آموزههای امام کاظم(ع) که مردم را از فساد اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی نجات میدهد، عملگرایی حضرت است که مصداق عینی روایت «کونوا دُعاهَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم» به شمار میآید.
اگرچه امام کاظم(ع) خطبه جمعه، مسجد و منبر را در اختیار نداشتند و بیشتر در زندان به سر میبردند اما بیش از هزار برده را آزاد کردند که این الگوی عملی برای کمک به آزادی اسیران و بردگان بود؛ این خود روش و تبلیغ عملی آموزههای دین است.
نقل است زمانی حضرت در مزرعه مشغول کشاورزی بودند در حالی که به شدت هوا گرم بود و حضرت در زحمت بسیار بودند، فردی به ایشان عرضه داشت شما چرا کار میکنید؟ امام کاظم(ع) در پاسخ فرمودند: آدمهایی که از من بالاتر بودند کار میکردند (منظور رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود). امام کاظم(ع) شیوه عملی در مقابله با فساد اخلاقی و مالی بنیعباس داشتند؛ ایشان در گورستان و حین دفن یکی از اموات خطاب به حاضران فرمودند: جلو بیایید و نگاهی به قبر کنید در دنیایی که آخرش این است و قیامتی که ابتدایش این است، آیا سزاوار نیست آدمی زهد داشته باشد؟!
همین روحیات موجب میشد که حتی مخالفان حضرت درباره ایشان اعتراف کنند که عابدترین مردم در زمانه خویش بودند.انفاقها، عبادتها، سادهزیستیها، خدمترسانیها به مردم و... همه از جنبههای عملی دعوت به دین و خیرات در سیره حضرت موسی بن جعفر(ع) است.
جود و کرامت چقدر در شهرت ایشان به بابالحوائج(ع) اثرگذار بوده است؟
إبنطلحه، عالم بزرگ اهل سنت میگوید: «او امامی بزرگ قدر، عظیمالشأن، بسیار متهجد، اهل جدیت در کوشش، کسی که کرامتهای او آشکار و به عبادت مشهور و به طاعت مواظب بود. شبها را در حال سجود و قیام سپری میکرد و روزها را با صدقه و روزه میگذرانید و به خاطر شدت حلم و گذشتی که نسبت به جسارتکنندگان به خود داشت، کاظم خوانده میشد».درباره جود و کرم آن حضرت داستانها و روایتهای متعددی بیان شده است که ریشه در روحیه احسان و بخشش آن حضرت دارد: «عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ».نقل است شخصی محضر امام کاظم(ع) رسید و عرضه داشت: بیچاره و خاکسترنشین شدم، مزرعهای داشتم که ملخ به آن زده و همه چیز را از بین برده است. امام کاظم(ع) فرمودند: کل درآمد آن چه قدر بود؟ عرضه داشت: ۱۲۰ دینار. حضرت فرمودند: ۱۵۰ دینار به او عطا شود!
خطیب بغدادی میگوید: کرامت و بخشش موسی بن جعفر(ع) ضربالمثل بوده است.
همچنین روایت شده حماد بن عیسی محضر امام کاظم(ع) رسید و عرضه داشت: من پنج چیز میخواهم که شما برایم از خدا بخواهید: اول همسر، دوم اولاد، سوم خانه، چهارم مرکب و پنجم حج. حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمودند: دعا میکنم خدا همه اینها را در کنار ۵۰ سفر حج به تو دهد. حماد میگوید: حضرت موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسیدند و همه این حوائج برای من برآورده شد و ۵۰ حج نیز رفتم. او در سال پنجاه و یکم طمع کرد و به حج رفت اما در سیل مکه از دنیا رفت.
آیا حضرت همچون پدر و جد بزرگوارشان به کادرسازی و تربیت شاگرد اهتمام داشتند؟
بله، حضرت امام کاظم(ع) در آن شرایط سخت و طاقتفرسا اقدام به کادرسازی کردند و شخصیتهایی همچون هُشام بن حَکَم را تربیت کردند که هارونالرشید درباره او گفت: زبان او از هزار شمشیر برای ما خطرناکتر است! از دیگر شاگردان و یاران امام کاظم(ع) یونس بن عبدالرحمن است که حضرت به او دعایی را آموزش دادند و تأکید کردند تا میتوانی بر آن مداومت داشته باش و بخوان: «اللّهُمَّ لا تَجعَلْنی مِنَ المُعارینَ و لاتُخرِجْنی مِنَ التَّقصیرِ» یعنی خدایا دین ما عاریهای نشود و هر کاری که انجام میدهیم خودمان را مقصر بدانیم (عبادتهایمان را دست بالا نگیریم ولو عبادت ثقلین داشته باشیم) برخی علما در سجده آخر نماز این دعا را میخوانند. این تأکید حضرت کاظم(ع) برای آن است که دین عاریهای همان بود که سبب انحرافهای عقیدتی امت شد.
حُسن خلق در سیره امام هفتم که به کاظم شهرت دارند، چه نقش و برکاتی داشته است؟
وجود مقدس امام کاظم(ع) با حُسن خُلق، طرف مقابل را شرمنده میکردند. نقل است فردی از نوادگان خلیفه دوم در زمان امام کاظم(ع) ایشان را آزار میداد و به حضرت توهین میکرد اما امام (ع) اجازه برخورد با وی را به یاران و صحابی نمیدادند. در سالی مزرعه وی را آفت زد، امام(ع) نزد او رفتند و فرمودند چقدر انتظار برداشت داشتی، عرضه داشت: ۳۰۰ دینار. امام(ع) این مبلغ را به وی عطا کردند، شب بعد او به مسجد رفت و خطاب به حضرت(ع) عرضه داشت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» شما شایسته رسالت الهی هستید. محمد بن طلحه شافعی از علمای اهل سنت مینویسد: امام کاظم(ع) پاسخ مخالفان را با حسن خلق میدادند، برخی نویسندگان مثل خطیب بغدادی که در تاریخ بغداد آورده، میگویند: موسی بن جعفر(ع) دشمنان را با حسن خلق شرمنده میکرد.نقل است شخصی به نام نُفَی که انسان شری بود، مقابل دربار هارونالرشید ایستاده بود که نگهبانان مردم را رد کردند و گفتند: موسی بن جعفر(ع) به دربار میآید (شاید احضار شده بودند). وی پرسید چه کسی میآید که این قدر او را تکریم میکنند؟ به او پاسخ دادند: وی شیخِ آل ابیطالب، موسی بن جعفر(ع) است. نُفی درصدد برآمد با توهین و جسارت امام کاظم(ع) را خشمگین و مکدر کند. به او گفتند: چنین نکن، اینها خاندانی هستند که پاسخی به تو میدهند که تا پایان عمر شرمگین شوی (بزرگان سخن از پاسخ آنها عاجزند) اما نُفَی جلو رفت و خطاب به امام(ع) عرضه داشت: تو که هستی؟
امام کاظم(ع) فرمودند: اگر منظورت نسب من است، من پسر رسول الله(ص) هستم، اگر منظورت دیار من است، ما اهل شهری هستیم که خدا بر همه مسلمین و بر تو اگر مسلمان باشی حج کعبهاش را واجب کرده است، اگر منظورت لقب ماست، من کسی هستم که مردم مرتب در صلوات و درودشان بر پیامبر(ص) ما را هم یاد میکنند... .
نظر شما