این مستند در سال گذشته به عنوان بهترین مستند در بخش اصلی شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت شناخته شد. «خاطرات بادیه» در مرکز مستند حقیقت تهیه شده است. این مستند از زبان فردی است که تا به حال جنگ را ندیده و همه چیز برایش جالب است، سوژههایش را دنبال میکند. همیشه پشت صحنه و باخبر شدن از آن برایش خیلی جذاب است،.
مستند «خاطرات بادیه» به احترام جان انسانها ساخته شده است؛ به احترام خون و مبارزه با بزرگترین درد دنیا یعنی تروریسم. با ساسان فلاحفر، کارگردان این اثر درباره جزئیات ساخت مستند «خاطرات بادیه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
از روند ساخت «خاطرات بادیه» بگویید، چطور چنین سوژهای شکل گرفت؟
من سالهاست که درباره فاطمیون مستند میسازم و زمانی که عملیات بادیه صورت گرفت و منجر به پایان سیطره داعش در سوریه شد، دوستان ما در مرکز فرهنگی فاطمیون و مرکز مستند حقیقت در حال فیلمبرداری در منطقه بودند. با مرکز فرهنگی فاطمیون دائم در ارتباط بودم و مستندهای مختلفی را با هم ساختیم که تصویربرداریهای خوبی هم داشتند. گاهی نیز مواردی که نیاز به فیلمبرداری و ثبت داشت را به آنها میگفتم. دوستان ما در مرکز مستند حقیقت، تصاویر را دریافت میکردند و چون تجربه زیادی داشتند میدانستند چه تصاویری را بگیرند. من در تمام طول این مدت سفری به سوریه نداشتم و در ارتباطی که با فیلمبردارها داشتم و قصهای که به آنها گفته شده بود، تصاویر را گرفتند و آوردند و در نهایت به تولید «خاطرات بادیه» رسیدیم. البته بخش مهمی از روایت فیلم هم پای میز تدوین شکل گرفته است.
آیا خودتان تجربه حضور در سوریه به عنوان یک مستندساز را داشتید؟ تجربه دیگر فیلمبرداران گروه از این حضور چه بود؟
برای مستندسازی هیچ وقت نتوانستم به سوریه بروم البته به سوریه رفته بودم اما نه برای مستندسازی. به دلایلی برای مستندسازی نتوانستم به سوریه بروم و همیشه از دور، مستندسازیهایم درباره سوریه را انجام دادم.
در مستند اشارهای به مواجهه فرمانده عملیاتها با مستندسازان و خبرنگاران دارید، درباره این مواجهه بیشتر توضیح میدهید، دلیل مخالفت برخی از فرماندهان از این حضور چه بود؟
عدهای از افرادی که در جبهه مقاومت حضور دارند به دلیل اینکه دشمن ما شرافت ندارد، از حربه ترور استفاده میکند و به دنبال فرماندهان ماست و سعی میکند به شکل ترور، این فرماندهان را از ما بگیرد بنابراین به دلیل مسائل امنیتی بهتر است که این افراد دیده نشوند یا اینکه ممکن است خبرنگاران و مستندسازان را دست و پاگیر بدانند و به راحتی رضایت به همراهی ندهند. این قصه، ماجرای همیشگی مستندسازان و خبرنگاران در عملیاتهای جنگی بوده است.
یکی از نقاط عطف مستند، حضور حاجقاسم سلیمانی در منطقه و دلگرمی دادن به رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی و فاطمیون است، از این تجربه بگویید و اینکه چه ملاحظاتی در تصویربرداری داشتید؟
حاجقاسم سلیمانی به عنوان فرمانده واحد جبهه بزرگ مقاومت اسلامی در نبرد سوریه حضور داشتند و مثل همیشه در خط مقدم بودند. چون در خط مقدم عملیاتها، فاطمیون بودند، حاجقاسم حضور پررنگی در بین فاطمیون داشتند بنابراین اتفاق عجیبی در مستند نبود چون اگر کسی در خط مقدم حضور داشت، حاجقاسم را میدید. سردار سلیمانی، فرماندهای نبود که از اتاق عملیات، کنترل جنگ را به دست بگیرد بلکه در دل رزمندگان و در کنار آنها در خط مقدم مقابله با دشمن حضور داشت. اینجا هم یک اتفاق معمولی برای ما بود که بتوانیم حاجقاسم را در خط مقدم نبرد ببینیم. این اتفاق بارها و بارها افتاده بود ولی چون تصویری منتشر نشده بود، شاید جدید به نظر میرسید. شهید سلیمانی همیشه در خط مقدم نبرد با داعش حضور داشتند و در میان رزمندگان فاطمیون بودند.
مواجهه رزمندگان فاطمیون پس از حضور سردار سلیمانی در منطقه عملیاتی چه بود؟
فاطمیون چون حاجقاسم را فرمانده خودشان میدانستند، هر بار که این فرمانده بزرگ را میدیدند انرژی مضاعفی میگرفتند و ادامه کار برایشان راحتتر میشد چون روحیه میگرفتند. پس از اینکه حاجقاسم در محوری حضور میداشت، جهش و پیشروی در جنگ را در بچههای فاطمیون میدیدیم.
در جایی از مستند هم روایتی عاشقانه از یک رزمنده افغانستانی را نشان میدهید، دلیل وجود این برش عاشقانه در مستند چه بود؟
میخواستیم نشان دهیم که با وجود جنگ، خون و باروت، هنوز زندگی جاری است و رزمندگان جبهه مقاومت، عشق به زندگی و امید به آینده دارند برخلاف دشمن مقابلشان که همه چیز را ابزار میدید و با سنگدلی با همه چیز مواجه میشد. رزمندگان مقاومت اسلامی، عاشق بودند. این ماجرا، قصه تمام رزمندگان و مجاهدان جبهه مقاومت اسلامی است. امید به زندگی و عشق به عزیزان در وجود همه رزمندگان مقاومت اسلامی در جنگ سوریه وجود داشت تا پس از پیروزی و برگشت، امنیت و آرامش را به عزیزانشان بدهند.
گونه مستند در مقایسه با گونه داستانی، زبانی جهانیتر دارد. این فیلم در گستره بینالمللی دیده شده است؟
به نظرم هم گونه داستانی و هم مستند، تناسبهای مختلفی دارند و نمیتوان گفت که زبان مستند همیشه جهانیتر است یا زبان داستانی. اینها بستگی به مخاطب دارد اما واقعیت این است که فیلمهای داستانی براساس سلیقه و مذاق یک جامعه ساخته میشود و محدودیتهای بیشتری را در نمایش جهانی دارد البته مستند را نمیتوان جدا از این ماجرا دید مثلاً وقتی از مقاومت صحبت میکنیم و مباحث ایدئولوژیک در آن مطرح میشود قاعدتاً در همه جای جهان بیننده و مخاطب نخواهد داشت. به نظرم اگر این فیلمهای مستند درست پخش شوند و پخشکنندههای جهانی، توجهشان به این نوع از فیلمها هم باشد قطعاً خیلی از حرفها را میتوانیم در دنیا بزنیم اما متأسفانه تاکنون این طور نبوده است.
به نظر شما این مستند و مستندهایی با محوریت جنگ در سوریه، مردم جهان را نسبت به جنایتهای داعش و فداکاری رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی به ویژه لشکر فاطمیون آگاه میکند؟ متأسفانه در این سالها، اخبار و اطلاعات کذب و دروغی هم نسبت به حضور رزمندگان افغانستانی در جبهه مقاومت سوریه وجود داشت، آیا این مستند در رد این دروغپراکنیها هم تلاشی داشته است؟
وقتی واقعیتها را ترسیم کنید قاعدتاً یکسری از پرسشها حل میشود و حتماً نباید به شکل مستقیم به این پرسشها پاسخ داد. در تمام مستند سعی کردیم نگاهمان به ترسیم واقعیتها باشد و این طور نبوده که بخواهیم جواب چند پرسش را بدهیم. هدف ما نمایش حقیقت و واقعیتها بوده است و مخاطب باید بررسی کند و به نتیجه برسد و لزوماً نباید حرفی را مستقیم زد.
اکنون که دو سال از ساخت این مستند میگذرد، حسرتی در ثبت تصویر یا لحظهای دارید که اگر دوباره در آن موقعیت قرار بگیرید، این حسرت را بر دلتان نمیگذارید؟
لحظه لحظه جنگ، تجربه و تاریخساز است و هر لحظهای که در جنگ ثبت نشود موجب حسرت میشود. خدا را شکر، فاطمیون در این سالها تصاویر خیلی خوبی را در زمان مناسب ثبت کردند و توانستند بخش مهمی از تاریخ را ثبت کنند. هنوز هم در حال تولید مستندهایی برای نشان دادن حقیقتها و واقعیتهایی هستیم که توانست تاریخ را متحول کند. تروریستها آمده بودند که ورق تاریخ را به سمت خودشان برگردانند و غرب آسیا را با یک بحران تمامنشدنی رها کنند ولی اتفاقی که افتاد این بود که نه تنها تروریستها از بین رفتند و شکست خوردند بلکه امروز گروههای مقاومت بسیاری از افغانستانیها، پاکستانیها، عراقیها و سوریها تشکیل شده که تهدید بزرگی برای از بین بردن غده سرطانی منطقه یعنی رژیمصهیونیستی هستند. استکبار جهانی میخواست با به وجود آوردن تروریستهای داعش، منطقه را برای وجود رژیم صهیونیستی امنتر کند اما به لطف خداوند و مجاهدت نیروهای مقاومت، جبهه قدرتمند مقاومت اسلامی در منطقه شکل گرفت که امروز همه ما به وجودشان افتخار میکنیم، یکی از این گروههای افتخارآفرین، افغانستانیهای لشکر فاطمیون هستند یا نیروهای مختلف عراقی که برای جبهه مقاومت میجنگند. این نیروها تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی در منطقه هستند. به نظرم فاطمیون به عنوان بزرگترین یادگار حاجقاسم، بسیار افتخارآفرین هستند چون فتوحات زیادی را در سوریه علیه داعش انجام دادند.
نظر شما