تحولات لبنان و فلسطین

علامه محمدرضا حکیمی را با دو اصل مهم زندگی‌اش بهتر می‌توان معرفی کرد؛ «توحید و عدل». او را «مرزبان توحید» و «عدالت‌خواه شرق» می‌خوانند. ساده‌زیست و بی‌تکلف از القاب علمی و این جهانی، با کوله‌باری از علم و اندیشه و رها از همه تعلقاتی که گام‌های تعالی انسان را از حرکت بازمی‌دارد، قدم برداشت.

مرزبان عقل توحیدی

اندیشمندان حوزه می‌گویند «حکیمی» در تراز برترین‌های علم دینی بود اما او زیر بار هیچ شهرتی نرفت تا از تعهد و مسئولیت اجتماعی اندیشمندان و عالمان شهر سخن بگوید. علامه زمانه ما، دین را برای انسان می‌طلبید و زیستن را «منهای فقر» تعریف می‌کرد. اگرچه عناوین و اصطلاحات بسیاری در توصیف مقام شامخ علمی و جایگاه ارزنده اجتماعی «حکیمی» بیان شده اما او شایسته «مرزبانی توحید» شد تا فریاد «عدالت‌خواهی» را از حنجره عالمی سر دهد که دغدغه «انسان و دین» داشت.

مرجع جوانان

علامه حکیمی نزدیک ۲۰سال در حوزه علمیه مشهد علم دینی را از محضر علما و فقیهان بزرگی چون محمدتقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری آموخت.

حکیمی پس از گذراندن مدارج عالی حوزه دو راه پیش رو داشت؛ ماندن در حوزه یا ارتباط با جوانان با پشتوانه علم دین و ماهیت حوزوی، اما او راه دوم را برگزید و مرجع جوانان شد.

محمد اسفندیاری از شاگردان علامه حکیمی در این رابطه می‌گوید: علامه با هدف گسترش دین در جامعه پس از مهاجرت به تهران به محافل روشنفکری مذهبی و غیرمذهبی و مؤسسه‌های فرهنگی رفت تا هم جامعه خود را بهتر بشناسد و هم راه درمان دردها و رنج‌های فکری و فرهنگی جوانان را بیابد.

 حکیم خراسان

رمز و راز محبوبیت حکیمی بین جوانان را باید در شخصیت جامع او جست. او نه عالمی عزلت‌نشین که اندیشمندی در میانه میدان و ستون خیمه محافل جوانان بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین جواد رفیعی با اشاره به ارتباط علامه حکیمی با علمای تراز حوزه، می‌گوید: سخن گفتن از فقیهی فرهیخته، محدثی ارجمند، هنرمندی فرزانه، شاعری توانا و استاد برجسته در عرصه علم و اخلاق و ادب حضرت استاد محمدرضا حکیمی کار آسانی نیست.

حکیمی از بزرگان علم و ادب روزگار معاصر ماست. عالمی کم‌نظیر که لحظه لحظه زندگی خود را صرف آموختن علم و دانش و دفاع عالمانه از حریم دین و مکتب اهل بیت(ع) کرد و در تمام لحظه‌های عمر پربرکت خویش از این هدف دست نکشید تا عدالت و عدالت‌جویی را به مثابه رکن اسلام علوی ترویج و نهادینه کند. استاد، ارتباطات خوبی با طیف وسیعی از بزرگان علمی معاصر مانند مرحوم حافظیان، علامه امینی و مرحوم الهیان از یک سو و با چهره‌های دانشگاهی معاصر ایران و جهان عرب از سوی دیگر داشت. این ارتباطات دوسویه موجب شد تا او توشه‌های فراوانی از علوم و دانش ‌اسلامی را در رشته‌ها و تخصص‌های مختلف فراهم سازد.

پژوهشگر حوزه فلسفه و دین، مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه علامه «حکیم خراسان» است، اظهار می‌کند: حضرت استاد محمدرضا حکیمی فردی بسیار خوش مجلس، سخندان، نکته‌سنج و دقیق بود.

 او بر اصل عدالت و کرامت انسان بیش از هر امر دیگری تأکید داشت، تا حدی که اسلام منهای عدالت را اسلام نمی‌دانست و عزت و کرامت انسان را از ارکان مهم اسلام معرفی می‌کرد.

رفیعی، جوان‌گرایی را از دیگر ویژگی‌های علامه حکیمی دانسته و می‌گوید: علامه، نویسنده‌ای چیره‌دست، شاعری توانا و صاحب اندیشه‌ای پویا، با تدوین ده‌ها اثر ارزشمند علمی برای طیف وسیعی از مخاطبان خویش از جمله نوجوانان، جوانان، فرهیختگان و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی دِین خود را به عرصه علم و ادب ادا کرد و به سهم خویش در این راه گام‌های مهمی برداشت.

مدرس حوزه و دانشگاه می‌افزاید: وارستگی اخلاقی و بی‌نیازی ایشان از تعریف و تمجیدهای متعارف و مرسوم در جامعه علمی موجب شد این استاد فرزانه از نکوداشت‌ها و اعطای جوایز علمی و تجلیل‌های ظاهری چشم پوشیده و عزلت خدمت علمی را بر این امور ترجیح دهد و به نوبه خود این مشی درس‌آموز را با رفتار و اخلاق پسندیده علمی خود ترویج کند.

فیلسوف عدالت

حکیمی، جذب جوانان را در محکم کردن پایه‌های اعتقادی و عدالت‌خواهی آنان می‌دید و از همین روی فریاد عدالت‌خواهی سر داد. او نزدیک به ۶۰ سال از عمر خود را برای تحقق عدالت صرف کرد، در همه آثار خود و درس‌هایش از عدالت نوشت و به همین دلیل «فیلسوف عدالت» نامیده شد. حکیمی در همه سال‌های زندگی علمی‌اش هرگز از مواضع فرهنگی و اجتماعی خود درباره عدالت کوتاه نیامد.

نویسنده کتاب «راه خورشیدی؛ اندیشه‌نامه و راه‌نامه استاد محمدرضا حکیمی» با بیان اینکه راز ماندگاری اندیشه و فعالیت‌های علامه تعهد او به ارزش‌ها و آموزه‌های دین بود، می‌افزاید: معرفی دین بر پایه عدالت و دفاع از محرومان مهم‌ترین دغدغه استاد بود. او همیشه تأکید می‌کرد ای کاش همه فریادها برای عدالت بود. اسفندیاری ادامه می‌دهد: استاد معتقد بود توحید و عدل چکیده دین است. او برای عدل و عدالت‌خواهی راه، روش و برنامه داشت. به گفته اسفندیاری دردمند اجتماعی از ویژگی‌های «حکیمی» بود و همین موجب شد تا او درد مظلومان را در سینه خود حفظ کند و فریادگر عدالت باشد و این نگاه ویژه «علامه» موجب شد او شمع محفل جوانان عدالت‌خواه شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.