اندیشمندان حوزه میگویند «حکیمی» در تراز برترینهای علم دینی بود اما او زیر بار هیچ شهرتی نرفت تا از تعهد و مسئولیت اجتماعی اندیشمندان و عالمان شهر سخن بگوید. علامه زمانه ما، دین را برای انسان میطلبید و زیستن را «منهای فقر» تعریف میکرد. اگرچه عناوین و اصطلاحات بسیاری در توصیف مقام شامخ علمی و جایگاه ارزنده اجتماعی «حکیمی» بیان شده اما او شایسته «مرزبانی توحید» شد تا فریاد «عدالتخواهی» را از حنجره عالمی سر دهد که دغدغه «انسان و دین» داشت.
مرجع جوانان
علامه حکیمی نزدیک ۲۰سال در حوزه علمیه مشهد علم دینی را از محضر علما و فقیهان بزرگی چون محمدتقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری آموخت.
حکیمی پس از گذراندن مدارج عالی حوزه دو راه پیش رو داشت؛ ماندن در حوزه یا ارتباط با جوانان با پشتوانه علم دین و ماهیت حوزوی، اما او راه دوم را برگزید و مرجع جوانان شد.
محمد اسفندیاری از شاگردان علامه حکیمی در این رابطه میگوید: علامه با هدف گسترش دین در جامعه پس از مهاجرت به تهران به محافل روشنفکری مذهبی و غیرمذهبی و مؤسسههای فرهنگی رفت تا هم جامعه خود را بهتر بشناسد و هم راه درمان دردها و رنجهای فکری و فرهنگی جوانان را بیابد.
حکیم خراسان
رمز و راز محبوبیت حکیمی بین جوانان را باید در شخصیت جامع او جست. او نه عالمی عزلتنشین که اندیشمندی در میانه میدان و ستون خیمه محافل جوانان بود.
حجتالاسلام والمسلمین جواد رفیعی با اشاره به ارتباط علامه حکیمی با علمای تراز حوزه، میگوید: سخن گفتن از فقیهی فرهیخته، محدثی ارجمند، هنرمندی فرزانه، شاعری توانا و استاد برجسته در عرصه علم و اخلاق و ادب حضرت استاد محمدرضا حکیمی کار آسانی نیست.
حکیمی از بزرگان علم و ادب روزگار معاصر ماست. عالمی کمنظیر که لحظه لحظه زندگی خود را صرف آموختن علم و دانش و دفاع عالمانه از حریم دین و مکتب اهل بیت(ع) کرد و در تمام لحظههای عمر پربرکت خویش از این هدف دست نکشید تا عدالت و عدالتجویی را به مثابه رکن اسلام علوی ترویج و نهادینه کند. استاد، ارتباطات خوبی با طیف وسیعی از بزرگان علمی معاصر مانند مرحوم حافظیان، علامه امینی و مرحوم الهیان از یک سو و با چهرههای دانشگاهی معاصر ایران و جهان عرب از سوی دیگر داشت. این ارتباطات دوسویه موجب شد تا او توشههای فراوانی از علوم و دانش اسلامی را در رشتهها و تخصصهای مختلف فراهم سازد.
پژوهشگر حوزه فلسفه و دین، مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه علامه «حکیم خراسان» است، اظهار میکند: حضرت استاد محمدرضا حکیمی فردی بسیار خوش مجلس، سخندان، نکتهسنج و دقیق بود.
او بر اصل عدالت و کرامت انسان بیش از هر امر دیگری تأکید داشت، تا حدی که اسلام منهای عدالت را اسلام نمیدانست و عزت و کرامت انسان را از ارکان مهم اسلام معرفی میکرد.
رفیعی، جوانگرایی را از دیگر ویژگیهای علامه حکیمی دانسته و میگوید: علامه، نویسندهای چیرهدست، شاعری توانا و صاحب اندیشهای پویا، با تدوین دهها اثر ارزشمند علمی برای طیف وسیعی از مخاطبان خویش از جمله نوجوانان، جوانان، فرهیختگان و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی دِین خود را به عرصه علم و ادب ادا کرد و به سهم خویش در این راه گامهای مهمی برداشت.
مدرس حوزه و دانشگاه میافزاید: وارستگی اخلاقی و بینیازی ایشان از تعریف و تمجیدهای متعارف و مرسوم در جامعه علمی موجب شد این استاد فرزانه از نکوداشتها و اعطای جوایز علمی و تجلیلهای ظاهری چشم پوشیده و عزلت خدمت علمی را بر این امور ترجیح دهد و به نوبه خود این مشی درسآموز را با رفتار و اخلاق پسندیده علمی خود ترویج کند.
فیلسوف عدالت
حکیمی، جذب جوانان را در محکم کردن پایههای اعتقادی و عدالتخواهی آنان میدید و از همین روی فریاد عدالتخواهی سر داد. او نزدیک به ۶۰ سال از عمر خود را برای تحقق عدالت صرف کرد، در همه آثار خود و درسهایش از عدالت نوشت و به همین دلیل «فیلسوف عدالت» نامیده شد. حکیمی در همه سالهای زندگی علمیاش هرگز از مواضع فرهنگی و اجتماعی خود درباره عدالت کوتاه نیامد.
نویسنده کتاب «راه خورشیدی؛ اندیشهنامه و راهنامه استاد محمدرضا حکیمی» با بیان اینکه راز ماندگاری اندیشه و فعالیتهای علامه تعهد او به ارزشها و آموزههای دین بود، میافزاید: معرفی دین بر پایه عدالت و دفاع از محرومان مهمترین دغدغه استاد بود. او همیشه تأکید میکرد ای کاش همه فریادها برای عدالت بود. اسفندیاری ادامه میدهد: استاد معتقد بود توحید و عدل چکیده دین است. او برای عدل و عدالتخواهی راه، روش و برنامه داشت. به گفته اسفندیاری دردمند اجتماعی از ویژگیهای «حکیمی» بود و همین موجب شد تا او درد مظلومان را در سینه خود حفظ کند و فریادگر عدالت باشد و این نگاه ویژه «علامه» موجب شد او شمع محفل جوانان عدالتخواه شود.
نظر شما