تحولات لبنان و فلسطین

برنامه «نفس» در پانزدهمین قسمت میزبان شهربانو منصوریان، یکی از خواهران منصوریان به همراه همسر و فرزندش بود.

سرسختی‌های مادری قهرمان/ آرزویم رفتن به المپیک است

به گزارش قدس آنلاین، کم و بیش همه داستان زندگی سخت خانواده منصوریان به ویژه شهربانو را شنیده‌ایم. شهربانو از همان کودکی زندگی پرتلاشی را از سر گذرانده است. سیب چینی در باغ‌های مردم، مستخدمی و لاستیک جمع کردن از کف خیابان، کارهایی بوده که او برای معاش زندگی و رسیدن به هدف‌اش انجام داده است. اما او می‌گوید این کارها با لذت انجام داده است. او در ابتدای برنامه درباره دوران نوجوانی و شروع فعالیت ورزشی‌اش گفت: من در دوازده سالگی به عنوان مستخدم وارد یک خانه‌ای در شیراز شدم. نزدیک مهر بود و آن خانواده به من پیشنهاد دادند که به مدرسه بروم اما از آنها خواستم به جای مدرسه به باشگاه بروم؛ نزدیک آن‌جا یک باشگاه برای ورزش کاراته بود، زمان‌هایی که برای خرید خانه به بیرون می‌رفتم، یواشکی می‌رفتم و از پشت در آن‌ها را نگاه می‌کردم؛ هر وقت در تلویزیون می‌دیدم که دخترها مدال طلا می‌گیرند با خودم می‌گفتم، اگر من آن‌جا بودم همه آن‌ها را می‌زدم و همین اتفاق هم افتاد. وقتی در باشگاه ثبت نام کردم طی هفته اول توانستم خودم را به مربی ثابت کنم.

او ادامه داد: هیچ وقت نگفتم چرا جایگاه من این‌جاست؛ من از کارم، این‌که روی پا خودم ایستاده بودم و خرج خانواده را می‌دادم، لذت می‌بردم. بعد از چند سال خسته شدم، دلم می‌خواست کنار خانواده‌ام باشم و با خواهرهایم بزرگ شوم؛ بنابراین تصمیم گرفتم به سمیروم برگردم.

این قهرمان جهان ضمن تاکید بر شرایط مالی زندگی‌شان و هزینه‌های زیاد ورزشی‌اش، بیان کرد: این را شاید در هیچ برنامه‌ای نگفته باشم، هفته‌ای سه جلسه به یک باشگاه در اصفهان می‌رفتم؛ در آن‌جا مربی هر دفعه من را برای هوگو و دستکش نداشتن دعوا می‌کرد یا من شهریه را نداشتم که بدهم و از دست منشی فرار می‌کردم، او هم جلو همه من را دعوا می‌کرد. همیشه با استرس وارد باشگاه می‌شدم البته آن‌ها شرایط مالی من را نمی‌دانستند؛ گاهی اوقات یک گونی از خانه برمی‌داشتم، لاستیک‌ها را جمع کرده و می‌فروختم تا کرایه اتوبوس را بدهم؛ شرایط سختی داشتم اما به هدفم نگاه می‌کردم.
 
منصوریان درخصوص وضعیت بانوان ورزشکار و بیمه آن‌ها توضیح داد: در ورزش بانوان شرایط مالی زیاد خوب نیست مگر این‌که مدال بیاوری! متاسفانه حتی یک بیمه تامین اجتماعی هم به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. ما فقط یک بیمه بیماری داریم که مبلغ آن ۶۰ هزار تومان است و عملا نمی‌توان با آن کاری کرد.
 
او درباره مادرش گفت: مادرم سختی‌های زیادی در زندگی کشید؛ او بیماری قلبی داشت اما با آن بیماری مجبور بود قالی و گلیم ببافد تا خرج زندگی را بدهد؛ وقتی که ما در مسابقات مدال آوردیم و کمی معروف شدیم، توانستیم آرزوهایش را برآورده کنیم تا گوشه‌ای از زحمات و سختی‌هایش جبران شود.

منصوریان در این برنامه تنها نبود و همسرش، امید نوابی هم کنارش بود. نوابی درباره ازدواجش با شهربانو و آرزوهایش برای او گفت: قبل از اینکه شهربانو وارد تیم ملی شود ما باهم ازدواج کردیم؛ بعد از این‌که وارد تیم ملی شد، بیشتر اوقات نبود؛ خیلی سخت بود اما برایش خوشحالم. امیدوارم که به آرزوهایش برسد و موفق باشد. او در همه مسابقات مهم جهانی مدال آورده است. تنها مدالی که او در ویترین قهرمانی‌هایش ندارد مدال المپیک است. او مطمئن است که این مدال را می‌گیرد و شهربانو در این‌باره توضیح داد: یکی از آرزوهای هر ورزشکاری رفتن به المپیک است. من فقط مدال المپیک را ندارم؛ یکی از آرزوهایم این است که این اتفاق برایم بیفتد. چهار سال بعد ورزش موتای به المپیک اضافه می‌شود و من می‌خواهم که در آن حضور پیدا کنم حتی اگر یک درصد این اتفاق نیفتد، رشته‌ای را انتخاب می‌کنم که المپیک داشته باشد.

این مدال آور کشورمان در پایان افزود: امیدوارم تغییراتی در ورزش بانوان ما رخ دهد و ورزش بانوان بیشتر دیده شود. دیده شدن ورزشکاران خانم باعث می‌شود اتفاقات خوبی برای‌شان بیفتد.

 «نفس» با رویکردی محتوامحور درباره مادران سرزمین‌مان ایران به تهیه‌کنندگی مقداد مومن‌نژاد، کارگردانی محمد پیوندی، اجرای فلورا سام در شب‌های ماه محرم و صفر هرشب ساعت ۲۱:۳۰ روی آنتن شبکه نسیم می‌رود. بازپخش این برنامه روز بعد در ساعات ۱ بامداد، ۹ و ۱۵ خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.