وی در چهار دهه نویسندگی، آثار پرشماری را به نگارش درآورده که بسیاری از آنها مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفتهاند که از جمله این آثار میتوان به «ضریح چشمهای تو»، «کشتی پهلو گرفته»، «پدر عشق پسر»، «آفتاب در حجاب» و «سانتا ماریا» و... اشاره کرد.
به اعتقاد بسیاری از اهالی قلم و صاحبنظران، سیدمهدی شجاعی یکی از نویسندگان پرمخاطب انقلاب اسلامی به ویژه در زمینه ادبیات داستانی در حوزه دین به شمار میرود.
شجاعی؛ ازفیزیک، کارگردانی، علوم سیاسی تا ادبیات دراماتیک!
سیدمهدی شجاعی در ۶ شهریور سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. او در دبیرستان رشته ریاضی- فیزیک را دنبال کرد و در این همین رشته هم دانشآموخته شد و دیپلم دریافت کرد. اما او در درون خود گمشدهای را حس میکرد که نمیتوانست در میان فرمولهای ریاضی و مسائل فیزیک، ردی از آن پیدا کند. در مورد دانشگاه تصمیم گرفت که انتخابی نزدیکتر به علایق خود داشته باشد و در سال ۱۳۵۶ وارد رشته ادبیات نمایشی در دانشگاه هنرهای دراماتیک شد. او در ابتدای ورود خود گرایش کارگردانی تئاتر را برگزید. گرایشی که سه سال در آن به ادامه تحصیل پرداخت و وقتی متوجه شد در ادبیات دراماتیک بهتر میتواند به علایق خود بپردازد، تغییر گرایش داد و روی حوزه نمایشنامهنویسی متمرکز شد.
شجاعی در طول این مدت به صورت همزمان رشته علوم سیاسی را در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد و سرانجام تصمیم گرفت با وجود گذراندن بیشتر واحدها، کمی نزدیک به دانشآموختگی از این رشته انصراف دهد. مجموعه این رویدادها و تغییر رشتهها شجاعی را به این باور رسانده بود که در هیچ حوزهای به جز ادبیات نمیتواند روح سرگشته خود را آرام کند. تجربه کاری موفق او در طول سالهای گذشته و خلق بیش از ۱۰۰ اثر که بیشتر آنها در حوزه ادبیات نوجوان قرار دارند نشان داد که او در مورد آینده خود در جوانی بهترین تصمیم را گرفته است.
از مطبوعات و فیلمسازی تا نیستان
شجاعی از همان دوره جوانی استعداد خود در روزنامهنویسی را دنبال کرده بود و نوشتههایش در نشریات و روزنامهها به چاپ میرسید. صفحههای فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی به مدت هشت سال با مسئولیت او چاپ میشدند. شجاعی در آن برهه زمانی به صورت همزمان سردبیر ماهنامه صحیفه هم بود. مجله رشد جوان اما جایی بود که با سالها مسئولیت او تبدیل به یکی از نشریات اثرگذار و مولد در حوزه ادبیات نوجوان شد.
قریحه ادبی سیدمهدی شجاعی در حوزه ادبیات نوجوان سبب شده بود تا مجله رشد جوان به استانداردهای بالایی در فرم و محتوا برسد. مخاطبان این نشریه که دانشآموزان دبیرستانهای کشور بودند از آن راضی بودند.
شجاعی در حوزه فیلمنامهنویسی هم دستی بر آتش دارد و آثار مشترکی با فیلمنامهنویسان مشهوری مثل مجید مجیدی و بهزاد بهزادپور را در کارنامه خود دارد: بدوک، دیروز بارانی، چراغ برق، چشم خفاش، پدر، قله دنیا ۱ و قله دنیا ۲.
در طول سالهای ۶۵ تا ۷۵ این نویسنده پرکار مسئولیت داوری چند دوره از جشنواره فیلم فجر، جشنواره تئاتر فجر و جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان را نیز بر عهده داشت.
سیدمهدی شجاعی در سال ۱۳۷۶ خلأ وجود انتشاراتی مستقل و فعال در حوزه ادبیات داستانی را در کشور حس کرد و انتشارات نیستان را تأسیس کرد.
جریانساز در فضای نثر ادبی و داستانی
شجاعی در نوشتن دارای سبک خاص خود است. او بر پایه تجربه سالها قلم زدن و فعالیت در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری توانسته تا حدی ذائقه مخاطب ایرانی را بشناسد. کتابهای او به خصوص در حوزه نوجوانان از زاویه دید جدیدی برخوردارند.
سیدمهدی شجاعی در طول مدت فعالیت حرفهای خود همواره نوآوری و اثربخشی قلمش را حفظ کرده است.
محمدرضا سنگری در گفتوگویی که در سال ۹۷ انجام داده است در خصوص علل موفقیت سیدمهدی شجاعی در عرصه نوشتن، چنین گفته است: «این نویسنده بسیار متواضع بود و وقتی در کانون حضور پیدا میکرد، بچهها با وی احساس نزدیکی و خودمانی داشتند. گاهی خانواده خود را هم به این جلسات میآورد و دخترش که در سانحه رانندگی درگذشت و داغی که بر دل سیدمهدی شجاعی گذاشت را نیز در برنامههای کرمان میدیدم.
نخستین کتابی که از وی طرح شد، کتاب «کشتی پهلو گرفته» بود. تا سال ۱۳۷۵ چاپ سیزدهم این کتاب منتشر و تا آن زمان ۲۵۵ هزار جلد از آن راهی بازار کتاب شده بود. با مقایسه شمارگان کتاب و جمعیت ایران در آن دوره و امروز، مشخص میشود که این کتاب با چه استقبالی از سوی مخاطبان روبهرو شده است. در مدارس و حتی در منبرها بخشهایی از کتاب از سوی خطبا و سخنرانان خوانده میشد. این کتاب بابی را باز کرد که موفق شد فضای رسانه بارز شیعه که منبر است را فتح کند. این مسئله موجب شد کتابهای دیگر وی مانند «پدر عشق پسر» که برای حضرت علیاکبر(ع)، «از دیار حبیب» که برای یکی از اصحاب باوفای سیدالشهدا(ع) نوشته شده و یا «آفتاب در حجاب» برای حضرت زینب(س) و پس از آن کتاب «سقای آب و ادب» که برای حضرت ابوالفضل(ع) نوشته شده نیز در محافل خوانده شود. یعنی نوعی مرثیه مدرن به فضای محافل ما تزریق کرد و این یک اتفاق بزرگی است که باید به نام سیدمهدی شجاعی نوشته شود».
راز محبوبیت
سنگری در ادامه در خصوص راز محبوبیت سیدمهدی شجاعی چنین گفته است: «او هنرهای زیبا خوانده و با مسئله سینما و تئاتر کاملاً آشناست و اینکه با حوزه هنرهای نمایشی آشنایی داشته و برخی از آثار وی در قالب فیلم کوتاه در رسانه مطرح شد، مشخص میکند که شجاعی به ابعاد نمایشی هنگام طرح متنهای خود توجه و دقت دارد. وقتی اثرش را میخوانیم، خیلی خوب برای ما فضای تجسمی میسازد و میتوانیم احساس کنیم در آن فضا هستیم. مینیاتورکاری صحنه و بیان اجزای موضوع آنهم با واژگانی نرم و ساختارهای نحوی مناسب که به ویژه در آثار اولیه وی بهتر دیده میشود و با صمیمیتی که معمولاً در بافتار و ساختار متن او دیده میشود، انس و الفت و گرهخوردگیاش با جان و ذهن مخاطب را خیلی سریع برقرار میکند».
ورود به ادبیات دفاع مقدس با «ضریح چشمهای تو»
در آثار سیدمهدی شجاعی، غلبه با کتابهای دینی است اما در مجموعههایی مانند: «ضریح چشمهای تو»، «کمی دیرتر» و یا «مرد رؤیاها» که درباره شهید چمران نوشته است گریز به موضوع جبهه و دفاع مقدس میزند.
«ضریح چشمهای تو» ماجرای پدری است که پسرش به شهادت رسیده و نتوانست بدن فرزندش را به عقب بیاورد. او با دوربین از فاصله دور پسرش را میبیند و در یک موقعیتی که میتواند برود پیکر فرزند عزیزش را بیاورد، واگویههای فوقالعاده زیبایی در مسیر دارد تا به جوانش برسد، وقتی به پیکر میرسد میبیند که چند جوان دیگر هم هستند. میگوید: «قاسم میدانم که خودت هم راضی نیستی که تو را ببرم و قاسمهای دیگر بمانند». حاضر نمیشود فرزند عزیزش را ببرد. این قصه، با یک بافت و ساخت و نثر بسیار شیرین و احساسی پیش میرود و مخاطب را کاملاً در خودش جاری میکند و در فضای قصه با شخصیتها و وقایع حرکت میکنیم و پیش میرویم. این صحنههای داستان از ویژگیهایی است که حتی اگر نمیدانستیم سیدمهدی شجاعی هنرهای نمایشی خوانده و با ادبیات نمایشی اُنس دارد تسلط او بر این عرصه را برای ما آشکار میکرد.
بیان دردهای اجتماعی با زبان طنز
به جز کتابهای مذهبی شجاعی، یکی دیگر از حوزههایی که از او در آن کتابهایی به چاپ رسیده است، حوزه مسائل اجتماعی روز جامعه است. شجاعی در کتابهایی مانند: «دموکراسی یا دموقراضه»، «غیر قابل چاپ» و «سانتا ماریا» سعی میکند دردهای جامعه ایرانی را با بیانی طنزآمیز و هوشیارکننده با خواننده در میان بگذارد. او در این مسیر روایتهایی را از دل جامعه بیرون میکشد و آنها را در قالب داستان به مخاطب عرضه میکند. داستانهایی که تم انتقادی دارند و به تغییراتی در حوزه اخلاق و منش اجتماعی میپردازند که الزاماً مطلوب نیست.
نمونه قلم او را که از کتاب «دموکراسی یا دموقراضه» انتخاب شده است، بخوانید:
« طوری برنامهریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان بدست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان میکنند، بداخلاقی میکنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرفها میافتند. یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد، یا چرخاندن لقمه دور سر مردم. کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد. فرض کنید که آب دریا فاصلهاش با مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمیتوان عوض کرد، اما راه مردم را که میشود دور کرد. هزار جور قانون میشود وضع کرد که مردم دور کره زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطهای برسند که قبلاً بودهاند و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند».
توجه به ادبیات کودک و نوجوان
سیدمهدی شجاعی به ضرورت زمان و نیازهای نسل کودک و نوجوان، سعی کرد کتابهایی هم برای این گروه سنی تهیه کند. مدتها در کنار سیدمجتبی حسینی و محسن چینیفروشان، عضو هیئت مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. بودن در این فضا، این زمینه را فراهم میآورد که او کتابهایی را در حوزه کودک بنویسد. در عین حال با برخی از ناشران مشهور هم ارتباط داشته و توفیقی هم داشت که در زمانی مطرح شد که این اندازه وفور نویسنده نداشتیم. در آن روزگار هم اشتها و اشتیاق فراهم بود و هم نام سیدمهدی شجاعی بر زبانها افتاده بود و همه میخواستند از قلم وی بهرهمند شوند. ناشرانی مثل مدرسه و بعثت با وی در چاپ آثار همکاری کردند. در آن موقعیت، ضرورت و نیاز سبب میشد خیلی از ناشران به سمت این نویسندگان دست یاری دراز کنند تا برایشان بنویسند. البته شهرت کتابهای کودک سیدمهدی شجاعی، هرگز به پای دیگر آثار وی نرسید. او را میتوان نویسندهای برای نوجوانان و جوانان دانست، پیش از آنکه او را نویسنده کودک بدانیم.
نظر شما