هنوز یک ماه از شروع ریاست جمهوریاش سپری نشده بود که ششم شهریور سال ۶۰ و دو روز قبل از شهادتش با آغوش باز پذیرای برگزارکنندگان و داوران مسابقات قرآن سازمان حج و اوقاف بود. آن روز، یک جمعه به یادماندنی برای حدود ۷۰ نفری بود که به دیدار رئیس جمهورشان محمدعلی رجایی رفتند و پای سخنانش نشستند.
در این مراسم او از خاطرات کودکی و جوانیاش در قزوین گفت، و از رفتن به جلسات قرآن همراه پدرش و حتی بازیگوشیها به اتفاق سایر بچهها در شب های قدر در مسجد محل؛ از خاطرات زندان های رژیم ستمشاهی گفت و اینکه چگونه انس با قرآن و آیاتی که حفظ کرده بود در سلولهای انفرادی به کمکش آمد و مایه امید و آرامشش بود.
شهید رجایی در آن روز حدود یک ساعت برای قرآنیان صحبت کرد. بعدها رادیو قرآن به هر زحمتی بود توانست بخش زیادی از این سخنرانی را که نوار ضبط شده آن در انفجار ساختمان نخستوزیری آسیب دیده بود، بازسازی کند.
یادی از آخرین دیدار قرآنی شهید رجایی
محمدرضا صلحجو استاد و پیشکسوت قرآنی که در آن جلسه حضور داشت، از خاطراتش گفت که آن روز میان شهید رجایی و حاضران در آن جلسه چه گذشت و سه روز بعد که خبر انفجار ساختمان نخست وزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر از رادیو پخش شد، چه ماتم سنگینی بر دل حاضران آن جلسه گذشت.
صلحجو گفت: قرار بود ما داورانِ آن مسابقات قرآنیِ کشوری که از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه در آن هفته برگزار شده بود به همراه افراد برتر مسابقه پس از برگزاری مراسم اختتامیه خدمت شهید رجایی برسیم که در آن روز رئیس جمهور بود. هماهنگیهای این برنامه توسط مرحوم محمدرضا اعتمادیان که آن زمان ریاست اوقاف را بر عهده داشت، انجام شد.
وی افزود: در آن زمان بنده در جهاد سازندگی فعالیت میکردم و کلاس ها و دورههای آموزش قرآن برای نوجوانان و جوانان برگزار میکردیم و در همان ایام گروهی از نوجوانان و جوانان برای شرکت در یک اردوی آموزشی از روستاهای فیروزکوه به اردوگاه شهید باهنر که در آن زمان به نام اردوگاه منظریه معروف بود آمده بودند. همان جا به ذهنم رسید این بچهها را به همراه داوران و شرکتکنندگان مسابقه به دیدار رئیس جمهور ببرم. لذا پیشنهاد خود را با مرحوم اعتمادیان مطرح کردم و گفتم این جوانان از فیروزکوه آمده و آموزش قرآن دیدهاند اگر اجازه دهید آنها را هم به این دیدار ببریم خاطره عجیبی برایشان رقم خواهد خورد.
این پیشکسوت قرآنی ادامه داد: در آن روز ابتدا مرحوم اعتمادیان و نصرالله چمران گزارشی از برگزاری مسابقات ارائه دادند و نفرات اول قرائت و حفظ در حضور شهید رجایی به تلاوت قرآن پرداختند. به یاد دارم نفر اول حفظ کل قرآن که مردی مسنّ و ترکمن بود، هنگام تلاوت، یک آیه را جا انداخت و شهید رجایی تذکر داد و ما آنجا متوجه شدیم شهید رجایی اگر حافظ کل هم نبود حتما حافظ قسمت زیادی از قرآن بود.
صلحجو با اشاره به سخنان شهید رجایی در آن روز گفت: جلسه آن روز در سالنی به ظرفیت ۷۰ تا ۸۰ نفر در دفتر نخست وزیری بود و شهید رجایی خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانیاش در زادگاه خود قزوین بیان کرد، از حضورش در هیئات مذهبی و قرآنی و حتی از بازیگوشیهای دوران کودکی خود گفت. او به حاضران گفت که چگونه در این جلسات قرآن را آموخت و بخش هایی را نیز حفظ کرد و این محفوظات بعدها چقدر او را در تحمل سختیهای زندان و سلولهای انفرادی مدد کرده است. ذکر خاطرات زندان و شکنجههای رژیم ستمشاهی قسمتی از سخنان آن رادمرد فراموش ناشدنی بود.
این مدرس قرآن ادامه داد: شهید رجایی میگفت یکی از کارهای ما در زندان تلاوت آیات الهی با صدای بلند و رساندن آن به گوش دیگر زندانیان در سلولهای دیگر بود، و به این ترتیب بسیاری از آیات را در زندان حفظ کرده است و می گفت اگر این آیات قرآن نبود، نمیتوانست شکنجهها را تحمل کند.
این استاد دانشگاه پیشنهاد کرد تا نوار آن جلسه در سالروز شهادت رجایی و باهنر دوباره از صدا و سیما پخش شود تا مردم و به ویژه قرآنیان با دیدگاههای شهید رجایی در زمینه قرآن بیشتر آشنا شوند. به همین منظور قسمت هایی از آخرین صحبتهای شهید رجایی درباره قرآن را در آخرین روز از هفته دولت مرور میکنیم و صوت کامل این سخنرانی در پایان گزارش تقدیم علاقه مندان می شود:
به عنوان یک برادر به شما قاریان توصیه میکنم بدانید وقتی پشت رحل قرآن نشستهاید، یک سرباز فداکار برای انقلاب هستید، و در این صورت زحمت شبانهروزی برای شما آسان میشود. اگر چه باید از نقش عملی قرآن شروع کرد، ولی من به عنوان یک تجربه شخصی معتقدم کسی که اولین بار با صوت، قرآن را خوانده، بزرگترین خدمت را از این طریق در فراگرفتن قرآن به ما کرده است.
نقش و تاثیر قرآن در زندان
زمانی که دستگیر شدم متوجه شدم بیش از ۶۰۰ آیه از قرآن را حفظ بودم و وقتی به زندان انفرادی که خود به تنهایی شکنجه بود، منتقل شدم، روز را به چند قسمت تقسیم کرده بودم و مقداری از آن را قرآن میخواندم. مثلا یک روز آیاتی را میخواندم که با حرف الف شروع میشود، و روز بعد آیاتی که با حرف ب، و همینطور تا آخر مرور میکردم. بر اثر تکرار این آیات به مفاهیم قرآن بیشتر پی میبردم و چون به بسیاری از آیاتی که میخواندم اعتقاد داشتم، این آیات ما را حفظ میکرد. در زندان ۱۱ دستور برای وارد شدن به قرآن پیدا کرده بودم که اگر آن دستورات را خوب رعایت کنیم؛ به تدریج میتوانیم قرآن را بفهمیم.
در زندان عمومی، دیگران را به تلاوت و حفظ قرآن تشویق و سفارش می کردم که هفتهای یکی از سورههای کوچک قرآن را حفظ کنند، و برای اینکه آن سورهها را فراموش نکنند، آنها را تشویق میکردم تا سورههایی را که حفظ کرده بودند، در رکعت اول نمازهایشان بخوانند، و من سورههای حشر، یاسین و واقعه را به این روش، مکرر در نماز میخواندم.
خدا این نعمت را برای انقلاب حفظ کند
وظیفه دوم شما (برگزارکنندگان مسابقات قرآن) این است که به بچهها تاکید کنید، قرآن را حفظ کنند. به یاد دارم در سالهای ۴۰ تا ۵۰ میگفتند مردم اردن همین طور که صحبت میکنند، آیات قرآن را در صحبتهای خود ذکر میکنند، و من آرزو میکردم که چنین توفیقی را به دست آورم.
امیدوارم این سنتی که در اردن بوده در ایران نیز معمول شود، و در آینده تعداد بسیاری در جامعه داشته باشیم که حافظ قرآن باشند. زمانی که قرآن را حفظ میکردم وسعت هدفم را نمیدانستم. در سالهای ۴۵ تا ۵۰ همیشه در جیب من دو چیز پیدا می شد. یک تکه کاغذ، صورت مسالهای بود که باید به دانش آموزان میدادم تا حل کنند و یک کاغذ که چند آیه قرآن را در آن مینوشتم و هر وقت در انتظار یا سوار اتوبوس بودم، آیات را حفظ میکردم.
انقلاب در قرآن است
این انقلاب یک انقلاب مکتبی است. یعنی اندیشه و معیار یا ایدئولوژی دارد، و ممکن نیست که یک انسان انقلابی و مکتبی باشد، ولی از قرآن آن مکتب بیاطلاع باشد. شما دیگر قاری قرآن به آن معنا نیستید. بلکه یک پاسدارید تا این انقلاب را حفظ کنید. انقلاب در قرآن است. وقتی قرآن میگوید فاقروا ماتیسر من القرآن (تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید. آیه ۲۰ سوره مزّمّل)، خداوند دستور داده که قرآن را بخوانیم، و در آن حکمتها وجود دارد، و زیبا خواندن باید در برنامه ما باشد.
منبع:
انتهای پیام/
نظر شما