تحولات منطقه

«نفس» شب گذشته در بیست‌و دومین قسمت میزبان رقیه ذاکری، بانوی کارآفرین خطه جنوب، شهرستان میناب بود.

خستگی ناپذیریِ مادری کارآفرین/ از نانوایی تا کارخانه‌داری
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، «نفس» شب گذشته در بیست‌و دومین قسمت میزبان رقیه ذاکری، بانوی کارآفرین خطه جنوب، شهرستان میناب بود. او از یک خانواده پرجمعیت با ۱۱ خواهر و برادر و پدرش نانوا بود. رقیه که ادامه‌دهنده راه پدرِ نانوا خود بود، در ابتدا گفت: پدرم همیشه معتقد بود دختر و پسر در همه چیز از جمله خوردن و پوشیدن با هم برابرند. پدرم هیچ‌وقت ما را اجبار به کار نکرد. دوست داشتم پا به پای برادرانم کار کنم. پدرم همیشه می‌گفت، من می‌دانم تو موفق می‌شوی و از پسرها جلو می‌زنی. در کنار پدرم شاطری هم می‌کردم.

ذاکری درباره زندگی متاهلی‌اش، توضیح داد: در ۱۸ سالگی، کاملا سنتی ازدواج کردم. همسرم، کارگر بود و نوع زندگی‌شان با ما فرق داشت. تحمل آن زندگی سخت بود چون معتقدم، آدم‌ها حق‌شان است که خوب زندگی کنند. بعد از مدتی متوجه شدم که از همه چیز دور افتاده‌ام. بعد از چند سال همسرم معتاد شد. همیشه به پدر و مادرم گله می‌کردم که چرا من را به او شوهر دادند؛ البته آن‌ها همیشه از من حمایت کردند. من تلاش کردم شوهرم را برگردانم اما نشد و وقتی بچه‌هایم بزرگ شدند از او جدا شدم.

رقیه ذاکری مدتی مغازه نانوایی پدرش را اجاره کرد. بعد از هفت سال کار نانوایی را کنار گذاشت و شروع به خیاطی کرد اما در ملاقات با یک مشاور خانواده مسیر زندگی‌اش عوض شد. او در این‌باره افزود: بعد از چند سال جلسات مشاور خانواده را شروع کردم. در همان جلسه  اول مشاورم به من گفت تو یک الگو هستی و می‌توانی خانم‌هایی مانند خودت را نجات دهی. با حرف او انگیزه‌ام برای پیشرفت بیشتر شد. بعد از مدتی یک NGO برای توانمندسازی و کمک به زنان تشکیل دادیم. با این کار تحولی در استان هرمزگان ایجاد کردیم. می‌خواستم تا جامعه‌ای با فکر نو داشته باشیم.

او ادامه داد: در کنار  NGO مغازه نانوایی را داشتم و خیاطی هم می‌کردم. چند وقت که گذشت، طی یک‌سری پیشنهادات و بعد از بررسی‌های متعدد کارخانه صنایع غذایی را راه انداختیم. مشکلات زیادی سر راهم بود و تقریبا همه به من می‌گفتند کنار بکشم اما من می‌خواستم کارخانه‌دار شوم و شدم.

در ادامه برنامه بعد از پخش ویدیویی کوتاه، مجید پسر رقیه و مهناز یکی از دوستانش، در استودیو حاضر شدند. مهناز نحوه آشنایی و اخلاقییات رقیه را چنین توصیف کرد: بعد از اتمام دانشگاه به واسطه یکی از دوستان برای کار به ایشان معرفی شدم. او از همان روز اول صمیمی، مهربان و نسبت به همه دلسوز بود. هیچ‌وقت او را به چشم رئیس کارخانه ندیدیم بلکه او را به عنوان خواهر بزرگتر خودمان می‌دانستیم. سرکار هیچ فرقی بین ما با بچه‌هایش نمی‌گذارد.

مجید هم خطاب به مادرش گفت: آرزو دارم تا یک روز بتوانم جواب تمام زحمات و اعتمادی که مادرم به من کرد را بدهم. امیدوارم آن چیزی که مادرم می‌خواست، باشم؛ از خدا می‌خواهم تا روزهای خوب را در کنار هم احساس کنیم و مطمئنم این اتفاق می‌افتد.

این کارآفرین برجسته جنوبی در پایان افزود: اهداف زیادی دارم و هیچ‌وقت دوست ندارم بازنشسته شوم. دلم می‌خواهد تا وقتی زنده‌ام برای خانواده و جامعه‌ام تلاش کنم. دوست دارم یک سرزمین خوب داشته باشم. همه می‌توانند خوب زندگی کنند و برای خودشان دولت داشته باشند. دوست دارم زنان کشورم حس کنند که هر کدام‌شان یک دولت‌اند.
 
 «نفس» با رویکردی محتوامحور درباره مادران سرزمین‌مان ایران به تهیه‌کنندگی مقداد مومن‌نژاد، کارگردانی محمد پیوندی، اجرای فلورا سام در شب‌های ماه محرم و صفر هرشب ساعت ۲۱:۳۰ روی آنتن شبکه نسیم می‌رود. بازپخش این برنامه روز بعد در ساعات ۱ بامداد، ۹ و ۱۵ خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.