تحولات منطقه

۲۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۹
کد خبر: ۷۶۸۳۲۲

اصحاب امام حسین علیه السلام دارای ویژگی‌هایی بودند که می‌تواند بهترین معیار برای سنجش انسان‌های امروزی باشد. هراندازه بتوانیم خودمان را به صفات والای آنان نزدیک کنیم.

رمز جاودانگی یاران امام حسین (ع)
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

قدم برداشتن در مسیر درست و ثابت قدم بودن در آن کار دشواری است. سختی این انتخاب زمانی نمود پیدا می‌کند که اکثریت افراد جامعه در مسیر عکس شما قدم برمی دارند. در این دوراهی حساس، کسانی موفق اند که با خودسازی و پرورش صفات عالی در درون خود، ارتباط قوی‌تری با خالق یکتا برقرار نموده اند.

نمونه بارز این افراد، اصحاب امام حسین علیه السلام بودند. در روزگاری که اغلب افراد جامعه در مقابل حق ایستاده بودند، عده‌ای با بصیرت مثال زدنی و ضمیری پاک، حق را شناختند و به یاری امامشان برخاستند. همین گروه اندک، در سال ۶۱ هجری حماسه‌ای آفریدند که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز هم از آنان به نیکی یاد می‌شود.

اصحاب امام حسین علیه السلام دارای ویژگی‌هایی بودند که می‌تواند بهترین معیار برای سنجش انسان‌های امروزی باشد. هراندازه بتوانیم خودمان را به صفات والای آنان نزدیک کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که در ثواب رشادت‌های آنان شریک خواهیم بود.

۱) ایثار بی نهایت:

ایثار و از خودگذشتگی مراتبی دارد که هر شخصی با توجه به ظرفیت و توانایی خود مرتبه‌ای از آن را انجام داده است. اما بالاترین مرتبه ایثار، گذشت از جان است که کمترین کسی حاضر است این درجه از ایثار را مرتکب شود مگر کسانی که به وعده راستین الهی اعتقاد و اعتماد دارند. اصحاب امام حسین علیه السلام با انتخاب سخت‌ترین مرتبه فداکاری، خود را در تاریخ جاودانه کردند. مرور سخنان آنان در شب عاشورا بعد از اینکه امام حسین علیه السلام بیعتش را از آنان برداشت، نشان دهنده اوج از خودگذشتگی و ایثار آنان است.

سعید بن عبدالله حنفی در شب عاشورا خطاب به اباعبدالله علیه السلام عرض کرد: «به خدا ای پسر پیغمبر، ما هرگز تو را رها نمی‌کنیم تا خداوند بداند که ما در غیاب پیامبرش از تو (که فرزندش هستی) محافظت کردیم و اگر بدانم که در راه تو کشته می‌شوم و سپس زنده می‌شوم و سوزانده می‌شوم و سپس ذرات وجودم را به باد می‌دهند و هفتاد بار با من چنین می‌شود، از تو جدا نمی‌شوم تا آنکه در رکاب تو کشته شوم. چرا چنین نکنم با اینکه یک کشته شدن بیش نیست و به دنبال آن عزتی جاودانه خواهد بود.»

زهیر بن قین نیز برخاست و گفت: «به خدا قسم دوست داشتم هزار مرتبه کشته شوم، سپس زنده شوم و در عوض، خدای متعال کشته شدن را از تو و جوانان اهل بیت تو برطرف کند.»[۱]

۲) ولایت پذیری محض:

آنچه باعث شد امام حسین علیه السلام این جمله بی نظیر را در وصف یاران خود بفرمایند: « «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَی وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی؛ [۲] حقاً که من اصحابی باوفاتر و نیکوتر از اصحاب خودم سراغ ندارم» بحث ولایت پذیری آنان بود. ولایت پذیری یعنی گوش به فرمان ولی امر بودن و در همه شرایط او را برخود مقدم داشتن. به درون خود مراجعه کنیم و خودمان را بسنجیم. آیا ما هم نسبت به فرمان ولی خود اینگونه هستیم؟

شناخت اصحاب از امام خود، تنها منحصر به اسم و نسب ایشان نبود بلکه آنان با تمام وجود خود به این درک رسیده بودند که اباعبدالله علیه السلام ولی خدا و جانشین حقیقی رسول خدا صلی الله علیه و آله است. رضایت او، رضایت خدا و پیروی از او، پیروی از پروردگار یکتاست. آنان در سخت‌ترین لحظات امام خود را تنها نگذاشتند و همواره یار و یاور ایشان بودند.

رجزهای حماسی یاران سید و سالار شهیدان هنگام نبرد، نمونه بارز ولایت مداری آنان است. عمرو بن حارث وقتی وارد کارزار شد این رجز را می‌خواند: «أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَْمیرُ؛ سُرُورُ فُؤادِ الْبَشیرِ النَّذیرِ؛ [۳] امیر من، حسین است و چه نیکو امیری؛ که شادی دل پیامبرِ بشیر و نذیر است.»

۳) دنیا گریزی:

ورق زدن تاریخ کربلا این پیام را به ما گوشزد می‌کند که حب دنیا و وابستگی بیش از حد به زرق و برق آن می‌تواند عاقبتی دردناک برای انسان رقم بزند. یکی از عوامل مهمی که باعث شد مردم برای رفتن به کربلا و مقابله و رویارویی با امام حسین انگیزه پیدا کنند، پول‌ها و وعده پست‌ها و مقام‌هایی بود که از سوی عبیدالله به مردم داده شد. مستی ثروت و مقام چنان گوش و چشم آنان را کور کرده بود که اصلاً به عاقبت کار خود نمی‌اندیشیدند. همین دنیاطلبی آنان باعث شد که تنها بعد از گذشت ۵۰ سال از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در مقابل فرزند و جانشین ایشان بایستند و این حادثه‌ی اسفناک را رقم بزنند.

حب دنیا مانع حقیقی ارتباط با امام است. یاران امام حسین علیه السلام انسان‌هایی بودند که دلبستگی به دنیا و خانواده و مال را کنار گذاشته و همه را، همراه جان خویش، تقدیم امام نمودند. اکنون ما نیز مدعیان سربازی امام عصر ارواحنا فداه هستیم. آیا ما نیز حاضریم همانند یاران سیدالشهداء با ایثار و از خودگذشتگی، ولایت حضرت را بپذیریم و با گذشت از زرق و برق دنیا همه هستی خود را فدای ایشان کنیم؟

پی نوشت:

[۱] تاریخ الامم و الملوک، ج ۵، ص ۴۱۸

[۲] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‌۲، ص ۹۱

[۳] بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۷

منبع: مهر

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.