در دهههای اخیر تغییر سبک زندگی جوانان یکی از عوامل اساسی افزایش طلاق در کشور محسوب میشود، چرا که در گذشته انتخابها به شیوه سنتی و با حضور فعال خانواده شکل میگرفت اما اکنون اغلب جوانان بدون توجه به راهنماییها و استفاده از تجربه والدینشان از روی احساسات دست به انتخاب همسر میزنند و پس از ازدواج متوجه میشوند در موضوع خطیری چون ازدواج نیازمند مشاوره و راهنمایی بودهاند.
«کاش پیش از ازدواج به مشاوره رفته بودیم» یکی از پرتکرارترین جملاتی است که سالهای اخیر در جلسات مشاوره شاهد آن هستیم.
مهارتهای زندگی؛ سدی مقابل تعارضات
محسن ایمانی، دانشیار دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با ما در خصوص اهمیت مشاوره پیش از ازدواج میگوید: متأسفانه بسیاری از افراد هنوز به این بلوغ فکری نرسیدهاند که ازدواج به قدری مهم است که نه تنها بر زندگی خودشان بلکه بر کیفیت زندگی فرزندانشان هم تأثیرگذار خواهد بود. بیشتر مردم در انتخاب و خرید اتومبیل، خانه و... از مشاوره افراد آگاه استفاده میکنند اما عدهای هنوز در خصوص ازدواج، به مشاوره و راهنمایی احساس نیاز نمیکنند و قبل از ازدواج به قدری عجول هستند که میگویند «ما که مشکلی نداریم. پس نیازی به مراجعه به روانشناس هم نداریم»، در حالی که پیش از آنکه مشکلی ایجاد شود باید به روانشناس مراجعه کرد تا با استفاده از راهنماییها و کسب مهارتهای لازم از وقوع آن پیشگیری شود، چرا که مهارتهای زندگی میتوانند سدی در مقابل تعارضات باشند، زیرا در زندگی اجتماعی بروز تعارضات اجتنابناپذیر است، اما نحوه پذیرش و تسلط ما بر این مشکلات است که میتواند نقطه عطفی برای انسجام روابط بین یکدیگر شود.
ضرورت کسب مهارتهای زندگی
ایمانی ادامه میدهد: نخستین شرط داشتن یک زندگی موفق برخورداری از سلامت روحی و روانی است. ضمن آنکه رسیدن به بلوغ جسمی، فکری، عاطفی، اجتماعی و بلوغ اقتصادی نیز پیش از اقدام به ازدواج بسیار حائز اهمیت بوده و نداشتن هر یک از انواع بلوغ در ازدواج با تبعاتی همراه است. به عنوان نمونه نداشتن بلوغ فکری و دیگر انواع آن موجب میشود فرد، آگاهانه ازدواج نکند چرا که به رشد شخصیتی و فکری کافی نرسیده و سیستم ارزشی و باورهای او به طور کامل شکل نگرفته و هنوز دارای ثبات فکری و اخلاقی نیست. بنابراین، همیشه این ریسک وجود دارد که با رسیدن به بلوغ کافی، معیارها و طرز فکر فرد تغییر کند.
این زمانی است که شخص چشمهایش باز میشود و متوجه خواهد شد با کسی ازدواج کرده که هیچ نقطه اشتراک و علاقهای به زندگی با او ندارد. بنابراین رسیدن به انواع بلوغ و کسب مهارتهای زندگی و همچنین مشاوره پیش از ازدواج این امکان را به افراد میدهد که علاوه بر رسیدن به خودشناسی، همسر آینده خود را نیز به خوبی بشناسند و بتوانند انتظارات منطقیتری از یکدیگر و زندگی مشترکشان داشته باشند و از زندگی در کنار یکدیگر احساس نشاط و آرامش کنند.
این استاد دانشگاه میگوید: ما برای اینکه کیفیت زندگی را بالا ببریم نیازمند یادگیری برخی مهارتها هستیم که این مهارتها وابسته به نقشهایی است که در زندگی به عنوان فرزند، همسر، والد، داماد خانواده، عروس خانواده و غیره ایفا میکنیم و کسب آنها هم در شرایط عادی و هم در شرایط بحرانی میتواند کمککننده باشد. بخشی از این مهارتها، مهارتهای دهگانه خودآگاهی، تفکر خلاق، خودکنترلی، همدلی، مقابله با هیجان، مقابله با استرس و آموزش روابط مؤثر بینفردی است؛ همچنین مهارتهای خودمراقبتی و حل مسئله به عنوان مهارت مداخله در بحران و تابآوری نیز میتواند کمک کند که افراد آسیبپذیری کمتری در رویارویی با مشکلات داشته باشند.
دکتر ایمانی ادامه میدهد: افرادی که این مهارتها را آموزش دیده باشند در مواجهه با آسیبها کمتر دچار تنش میشوند و میدانند چگونه آرامش خود را حفظ کنند و تابآوری بالایی داشته باشند؛ این مهارتها قابلیت یادگیری دارند و همه افراد جامعه بهویژه افرادی که قصد ازدواج دارند میتوانند با شرکت در دورههای آموزش مهارتهای زندگی و یا مراجعه به روانشناس این مهارتها را کسب کنند تا پس از ازدواج زندگی آنها از ثبات و آرامش بیشتری برخوردار باشد.
به گفته وی رسیدن به انواع بلوغ، کسب مهارتهای زندگی و مشاوره پیش از ازدواج سه عامل اساسی برای داشتن یک ازدواج موفق است و همه افرادی که قصد ازدواج دارند باید به این سه عامل مهم توجه داشته باشند.
نظر شما