بارها شنیدهایم که اعتماد بیجا به افراد عاقبت خوشی ندارد، اما در عمل بازهم شاهد آن هستیم که عده ای گوششان بدهکار ماجرا نیست.
سرقت و رها کردن شکات در بیابان
در این پرونده که نمونه ای شاهد بر این ماجراست یکی از بانوان مشهدی برای تردد درشهر به واسطه تماس با یک تاکسی تلفنی و انتقال او به مقصد، آشنایی نسبی با راننده پیدا میکند و کاربه جایی میرسد که این زن با اعتمادی که به راننده پیدا کرده بود، شماره تماس راننده را دریافت و دیگر برای ترددهایش با دفتر تاکسی تلفنی تماس نمی گرفت و از مرد جوان میخواست او را به مقصد برساند. این موضوع در کنار اینکه سابقهای در سیستم تاکسی تلفنی درج نمیشد، درد سرعظیمی ایجاد کرد؛ چرا که در یکی از این سفرهای درون شهری در حدود ساعت ۲ نیمه شب، پس از آنکه او و دوستش سوار خودرو مذکور میشوند، راننده با نقشه قبلی همدستش را هم میانه راه به بهانهای سوار خودرو میکند. همین که حرکت میکند، از مسیر اصلی منحرف و دو زن جوان را به بیابان های اطراف شهر مشهد برده و پس از اذیت و آزار و سرقت طلا و جواهراتشان در حوالی صبح آنها را در محلی رها و متواری میشوند.
پس از شکایت و رد زنی متهمان، آنها دستگیر و مشخص میشود آنها با این شیوه از افراد دیگری هم سرقت کردهاند که برخی از شکات پرونده شناسایی میشوند. همچنین پس از صدور کیفرخواست در دادسرای مشهد، پرونده برای طی شدن دیگر مراحل رسیدگی به شعبه ۱۴۴ دادگاه کیفری۲ مشهد ارجاع و روی میز قاضی «مهدی ترابیان» قرار گرفت.
طبق روال تعریف شده و اینکه حق متهمان دفاع از خود در رد اتهام انتسابی است، آنها هم مقابل میز عدالت ایستادند، اما قرائن و شواهد ماجرا آنقدر محکمه پسند بود که راه فراری برای آنها وجود نداشت و رأی محکومیت آنها صادر شد.
اتهام متهمان
در متن حکم دادگاه درباره اتهام متهم ردیف اول آمده است: آدمربایی با استفاده از خودرو و با فریب و از طریق تغییر مسیر حرکت شاکی، سرقت مقرون به آزار با چاقو، تهدید با چاقو، ایراد صدمه بدنی عمدی موضوع شکایت دو زن مذکور با این توضیح که متهم با قرار دادن تابلو آژانس تاکسی روی خودرو در اختیارش و وانمود کردن به اینکه راننده تاکسی تلفنی بوده، اقدام به سوار کردن شاکیه به عنوان مسافر به مقصد بولوار میثاق میکند، اما قبل از رسیدن به مقصد اقدام به تغییر مسیر و بردن وی به خارج شهر (جاده سنتو)نموده و ضمن ایراد ضرب و جرح عمدی و تهدید با چاقو اقدام به سرقت کیف حاوی طلاها، لوازم و مدارک آنها نموده است. همچنین در ادامه شکات را پس از ارتکاب جرم در محلی رها میکند. با این توضیح که متهم با سوار نمودن شکات و جلب اعتماد آنها و ادعای واهی مبنی بر فعالیت در امر خرید و فروش طلا و دلار، اعتماد یکی از شکات را جلب و او را ترغیب به خرید طلا میکند و سپس با خارج کردن وی از شهر و تهدید با چاقو اقدام به سرقت طلا و دلارها مینماید و در ادامه متواری میشود. تحصیل مال مسروقه موضوع شکایت متهم ردیف دوم است.
رأی عبرتآموز دادگاه
از همین رو متهم ردیف اول با توجه به محکومیت مؤثر کیفری و شیوه ارتکاب جرایم موصوف و تعدد بزه انتسابی که اقتضای تشدید مجازات دارد، با رعایت مقررات تعدد جرم از جهت دو فقره آدمربایی به تحمل ۱۲ سال حبس تعزیری و از جهت دو فقره سرقت مذکور به تحمل ۱۲ سال حبس تعزیری و ۷۴ضربه شلاق و رد عین یا قیمت اموال کسری در حق شکات موصوف و نیز پرداخت سه صدم دیه کامل بابت کبودی پیشانی، چهارده هزارم دیه کامل بابت سیاه شدگی و تورم اطراف چشم راست و سمت چپ صورت، هشت صدم دیه کامل بابت ارش تورم بینی و تورم کبودی لاله گوش چپ، یک صدم دیه کامل بابت ارش تورم و کبودی سمت چپ سر، نیم صدم دیه کامل بابت خراشیدگی حارصه مچ دست چپو... محکوم میکند.
اما در مورد متهم ردیف دوم، او را از جهت تحصیل مال مسروقه به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ضربه شلاق محکوم مینماید. در نهایت به لحاظ استرداد قسمتی از اموال مسروقه و فقدان سابقه کیفری نامبرده دادگاه اجرای مجازات حبس و شلاق او را به مدت سه سال تعلیق مینماید و اگر در مدت تعلیق مرتکب یکی از جرایم حد یا قصاص یا دیه یا تعزیر تا درجه ۷ گردد، علاوه بر اجرای مجازات جرم اخیر، مجازات معلق نیز درباره وی اجرا خواهد شد. از سوی دیگر باتوجه به اینکه متهم اصلی پرونده تسلیم رأی دادگاه شد و درخواست تخفیف مجازات را داشت و اعمال ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری را درخواست نمود، پیگیری ماجرا از این جنبه هم در دستور کار دادگاه قرار گرفت.
نظر شما