از این رو، به مناسبت فرا رسیدن این روز و بررسی صلح در سیره اهل بیت(ع) و تجلی امروزی آن در اربعین حسینی با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد زارعان، رئیس مؤسسه اخلاق و تربیت و معاون امور بینالملل مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفتوگویی ترتیب دادهایم که مشروح آن تقدیم حضورتان میشود.
در مقابل تعابیر و تعاریف متعددی که امروزه از صلح در جهان مطرح میشود و در اغلب موارد معنایی متضاد و متعارض با حقیقت صلح دارد، آموزههای اهل بیت(ع) به عنوان پیشوایان معصوم(ع) ما در موضوع صلح چه کیفیتی دارد و صلح در سیره ایشان چه تجلیات تاریخیای داشته است؟
تصویری که معمولاً از اسلام داریم از دو راه بدست میآید؛ یکی تصویری که از سوی اهل بیت(ع) و منابع اصیل اسلامی ترسیم شده و دیگری از سوی کسانی که نگاه مثبتی به اسلام نداشته و از طریق اسلامشناسی در قالب روشنفکری یا معاند اسلام، معرف و مبلغ این دین مبین شدهاند، ارائه شده است.
برای مثال وقتی دریچه و زاویه دید مستشرقانی را که دست به اسلامشناسی زدهاند و عملاً معاند بودهاند بررسی میکنیم، میبینیم اسلام را به عنوان دین خشونت و جنگطلب و متجاوز که از ابتدا درصدد درگیری و نزاع بوده، معرفی کرده و شناساندهاند! اما واقعیت این است اسلام، دین صلح و مدارا و ارتباط با دیگر انسانها و حتی دین صلح و آشتی و مدارا با طبیعت و دیگر مخلوقات و امور اطراف انسان است. در اسلام اگر جایی هم جهاد و مبارزه مطرح میشود جنبه دفاعی و مقابله با متجاوزان به کیان این دین را دنبال میکند و واقعیت و گوهر اسلام دین صلح و رحمت و دوستی بین مردم است.
در سیره حضرات معصومان(ع) از پیامبر(ص) تا ائمه(ع)، این مصادیق به روشنی وجود دارد چنانکه وقتی در زندگی رسول خدا(ص) تأمل میکنیم، درمییابیم ایشان در مسیر معرفی اسلام گاهی به قدری آزار میدیدند که از دشنامها و ضربهها بدنشان زخم برمیداشت اما صبر و مدارای آن حضرت(ص) همان دوران هم زبانزد بود؛ حتی وقتی بر سر ایشان خاکستر میریختند باز هم حضرت رسول(ص) به عیادت آنها میرفتند! یا در فتح مکه وقتی پیامبر اکرم(ص) بر دشمن غلبه یافتند، فرمودند: «أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَرْحَمَةِ» یعنی امروز روز رحمت و بخشش است. علاوه بر این، امیرالمؤمنین(ع) در تبلیع دین خدا ۲۵ سال صبوری کردند و فرمودند: صبر کردم در حالی که استخوان در گلو داشتم! نرمش قهرمانانه امام حسن مجتبی(ع) نیز در تاریخ شهره است؛ حتی امام حسین(ع) هم در قیام عاشورای خود فرمودند: من برای سرکشی و قدرت و ظلم قیام نکردم بلکه برای اصلاح امت جدم به قیام برخاستم.
از اینرو، در سیره حضرات معصومان(ع) بهوضوح میبینیم سراسر تعاملات آن حضرات(ع) از طریق ارتباط مطلوب با دوستان و مدارا با دشمنان بوده؛ اگر هم در مواردی دشمن درصد ضربههای اساسی به کیان و توسعه دین برآمده به مقابله و دفاع فارغ از ظلم برمیخاستند و به پیشگیری از جنگ مبادرت و اهتمام داشتهاند.
آنچه در سیره حضرات معصومان و اهل بیت(ع) به عنوان صلح مطرح و دنبال شده با تعریف امروزی صلح در فرهنگنامه مدعیان حقوق بشر چه تفاوتها و تمایزاتی دارد؟
ما زیرفشار گسترده رسانهای دشمن دچار واژگان و فرهنگنامه متضاد شدهایم بهگونهای که ممکن است استکبار جهانی و صهیونیزم که خود را مدافعان حقوق بشر و دلسوز بشر میدانند و با این داعیه پرچم برمیدارند، حق بینگاریم و در مقابل به دلسوزان حقیقی انسانها عنوان تروریسم بدهیم! بنابراین ضرورت دارد خود را از این فشار رسانهای و تبلیغ دشمن رها و به سرچشمههای واقعی تعریف و تبیین صلح و حقوق بشر مراجعه کنیم.
چراکه با مرور واقعیت تاریخ میبینیم بیشتر کشورگشاییها و غارتهای گسترده و خونریزیها توسط آنهایی رخ داده که امروز مدعی و پرچمدار حقوق بشر و صلح هستند و در مقابل در نظام اسلامی ما چنین رویکردی هرگز وجود نداشته است و در مواجهه با جنگ تحمیلی هم ما جنبه دفاعی داشتیم و به دفاع از ارزشهای خود برخاستیم همانطور که در جریان دفاع از حرم چنین کردیم.
در مقام مقایسه با ادعاهای صلحآمیز و حقوق بشری باید بگوییم سراسر آموزهها و سیره اهل بیت(ع) سیره تعامل است. وقتی از تعامل سخن میگوییم دو بُعد را شامل میشود، نخست تعامل بین دوستان و خودیها که تجلی آیه شریفه «رُحَماءُ بَینَهُم» است یعنی مؤمنان با هم دوستی دارند، حقوق یکدیگر را رعایت میکنند و در حق هم ایثار و ازخودگذشتگی دارند و مهم آنکه همین مؤمنان از سوی اهل بیت(ع) به مدارا با دشمنان توصیه شدهاند.
«أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ» هم در سیره آن حضرات(ع) تجلیای خاص دارد یعنی اگر کسانی در لباس عناد به مقابله با دین برخاستند و ارزشهای دین را نشانه رفتند باید شدت عمل نشان داد. وقتی از ارزشها سخن میگوییم این ارزشها مایملک و متعلقات ما هستند و وجود ما به آنها وابسته است بنابراین همانطور که در دستدرازی به اموال و مایملک مادیمان دفاع و مقابله میکنیم در مواجهه با دستبرد به ارزشهای هویتی اعتقادیمان هم باید چنین باشیم بهویژه آنکه این ارزشها در مراتبی بالاتر قرار دارند، وقتی کسی بخواهد اعتقاد و باورهای ما را بدزدد نوعی هجمه و تجاوز است و به پاسداری نیاز دارد و اینجاست که «أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ» در سیره ائمه(ع) مصداق عملی مییابد.
عاشورای حسینی و آنچه در کربلا رقم خورد چه جلوههایی از صلح و آرامش را رقم زد و در این باره چه رهاوردی برای تاریخ داشته است؟
آنچه در نهضت عاشورای حسینی رخ داد به عینه حرکتی صلحآمیز برای پایهگذاری صلح مستمر در جامعه بود، هرچند بهواسطه برخوردی نظامی صورت گرفت.
باید توجه داشت این حرکت از جانب امام حسین(ع) واقع نشد بلکه حضرت(ع) به دعوت مردم به کوفه رفتند و بعد با خیانت آنان مواجه شدند، بنابراین سیدالشهدا(ع) به قیام مقابلاتی دست زدند که صلحی مستمر را در پی داشت. برای وضوح بحث به این آیه شریفه قرآن اشاره میکنم که میفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»؛ بر اساس حکم عقل نتیجه قصاص، حیات و زندگی است یعنی اگرچه در ظاهر قاتلی را قصاص میکنیم (در مراتب و شرایط خاص خود) نتیجه آن زندگی است چون اگر قرار باشد به متجاوزان و غارتگران اجازه خونریزی و آزادی در ظلم و جنایت بدهیم، طبیعی است در زمانی کوتاه جامعه مملو از ظلم میشود اما اگر از ظلم و جنایات آنها ممانعت شده و منزوی شوند صالحان و مصلحان عالم رشد میکنند.
بنابراین، در نگاه اسلام ظلمستیزی برای صلح پایدار است و جالب آنکه قرآن در این آیه شریفه صاحبان خِرد را مخاطب قرار میدهد، یعنی اگر اهل خِرد و عقل باشید.
با این وصف، آنچه در عاشورای حسینی رخ داد و با بیانات حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و اربعین استمرار یافت موجب جلوگیری از ظلم یزیدیان و برقراری صلح در جامعه شد. امروز هم اگر مقابل ظلم ظالمان مقاومت کنیم مصادیق صلح و آرامش عینیت مییابد و هر جا دست دشمنان را باز بگذاریم شاید در ظاهر ادعای دوستی کنند اما جنگ و ناآرامی و درگیری را بر ما تحمیل میکنند.
پیادهروی عظیم و میلیونی اربعین حسینی با حضور افرادی از قومیتها، مذاهب و حتی ادیان مختلف که در عین آرامش و صلح و مودت و همدلی برگزار میشود، در ترسیم صلح اهل بیت(ع) چه آثار و برکاتی دارد؟
آثار و نتایج پیادهروی عظیم و باشکوه اربعین حسینی را که امروز فرهنگ گستردهای یافته است، کسی درک میکند که در درون این جریان قرار گیرد. به نظر میرسد دشمنان اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به این مطلب آگاهی یافتهاند و برای همین برای حصر و بایکوت خبری این اتفاق تلاش دارند و از دیگر سو درصدد تضعیف و تخریب این حرکت هستند و میکوشند شاخ و برگ و شبیهسازیهای این حرکت در دیگر کشورها را برچینند و کوتاه کنند.
این تلاشها در حالی است که پیادهروی اربعین گستردهترین و بارزترین حرکت صلحآمیزی است که برای همه مردم پیام صلح و دعوت به وحدت و یگانگی را دارد. این حرکت دارای مراتب مختلفی است؛ یکی پذیرایی و میهماننوازی از زائران امام حسین (ع)، کسانی این را درک میکنند که داخل این بزرگترین میهمانی بشری شوند، ضیافتی که بدون دخالت دولتها آنهم در بالاترین درجه محبت و انس انسانها به یکدیگر برپا میشود، با همکاری کودکانی که تازه از آب و گل درآمده و توانایی مختصری دارند تا پیرزنان و پیرمردانی که با همه وجود در این مسیر به زائران عشق میورزند!
علاوه بر این، حضور زائران از زبانها، قومیتها و نژادها و حتی ادیان و مذاهب مختلف در این جریان، بزرگترین و روشنترین مصداق و تجلی از صلح و دوستی است؛ در کدام حرکت جهانی میبینیم به این شکل مردمان از گروهها، ادیان و مذاهب غیرمرتبط به عنوان عضو فعال شرکت کنند؟ شاید به عنوان تماشاچی در دیگر جریانها حضور بیابند اما میزبانی و شرکت فعالانه آنها فقط مربوط به اربعین است.
از این رو پیام اربعین به جهان پیام آرامش، صلح و دوستی است، حرکتی میلیونی در آرامترین شرایط و فضا که از ذیل تا صدر آن توسط مردم انجام میشود. به نظر میرسد در تحلیل صحیح اربعین بارزترین پیام آن صلح و دوستی برای همه دنیا است. مهم آنکه این حرکت بر محور محبت اهل بیت(ع) است محبتی که در سیره ائمه(ع) وجود داشته و امروز هم از جانب شیعه نسبت به آن حضرات(ع) وجود دارد؛ جالب آنکه حتی مردمی که انس دینی خاصی ندارند با دیدن پیادهروی اربعین، صلحآمیز بودن و آرامش آن را درک میکنند. از این رو، آنها که دم از صلح و آرامش بشری میزنند و درصدد حاکمیت صلح و طرد جنگ هستند باید از جریان اربعین الهام بگیرند؛ اینکه میشود با عشق اهل بیت(ع) به عنوان صالحان عالم، دوستی و صلح را بر جهان انسانی حاکم کرد.
تبیین و ترویج سیره صلحآمیز اهل بیت(ع) در رد و رفع تلاشهایی که میکوشد اسلام را خشن و جنگطلب نشان دهد چه نقشی میتواند داشته باشد؟
وقتی الگوی ما افراد و رفتارهایی باشد که سراسر صلح و دوستی هستند نتیجه آن، گسترش چنین روحیهای خواهد بود. هیچ جا در جریان تاریخی معصومان(ع) نداریم به یکباره تصمیم به حرکت خشونتآمیز گرفته باشند، حتی در جایی که در معرض خطر قرار میگرفتند، حرکاتشان در بستر صلح بوده است؛ یعنی اینطور نبود در جایی که مضطر به برخورد نظامی باشند، خشونتآمیز عمل کنند.
از توصیههای آن حضرات(ع) است که اگر ناچار به جنگ و دفاع شدید، آب را مسموم نکنید، به طبیعت صدمه نزنید و زنان و کودکان را آزار ندهید این در حالی است که امروز مدعیان صلح زرادخانههای شیمیایی دارند!
متأسفانه بوقهای تبلیغی دشمن، ما را در وضعی قرار داده که به جای تبیین معارف صلحآمیز اسلام باید به دفاع از آنها بربیاییم در حالی که قرآن و روایات معصومان(ع) سرشار است از آیات و آموزههای صلحآمیز و وحدتبخش و همدلانه و همگرایانه. بنابراین ضرورت دارد آیات شریفه وحی و محاسن کلام اهل بیت(ع) را در ابعاد مختلف این مفهوم تبیین کنیم. باید توجه داشت صلحی که دشمن برای ما میخواهد معنایش خفت و خواری و از سر ترس و ضعف است چنانکه در بیان سردمداران آمریکا بود که از ایران میخواهیم به شکل کشور عادی زندگی کند؛ عادی یعنی در مقابل فشارو ظلم و فساد ما سکوت کند! این سکوت و چنین صلحی در فرهنگ حسینی مذموم و مطرود است: «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» یعنی ما به خواری کشیده نمیشویم و از شما تبعیت نمیکنیم.
صلح مدنظر اهل بیت(ع) صلحی فعال است؛ به این معنا که تلاش میکنیم در اثر صبوری و مقاومت در مقابل دشمن، دنیا را در مرحله نهایی به صلح و آرامش برسانیم. در این تعریف نتیجه مقاومت، آرامش است. اگر مقاومت در سوریه ،عراق و لبنان نبود امروز شاهد فجایع و جنایات بسیار بودیم.
ما بزرگانی همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را از دست دادیم اما نتیجهاش صلح و آرامش است. تا دشمن درصدد کارشکنی و توطئه است به مقاومت نیاز داریم.
نظر شما