الهام علیاف رئیس جمهوری آذربایجان به تازگی در مصاحبه ای برگزاری رزمایش سپاه در مناطق شمال غرب ایران و نزدیک به مرزهای این کشور را اقدامی شگفتآور عنوان کرده و مدعی شد آذری زبانهای کل دنیا دلیل آن را میپرسند.
این در حالی است که باکو خود چند روز پیشتر اقدام به برگزاری مانوری سه جانبه با نام سه برادر و با مشارکت نیروهای ویژه پاکستان و ترکیه در مناطق مرکزی این کشور و مانور دیگری با همراهی ترکیه در منطقه نخجوان کرده بود.
علاوه بر این در سالهای اخیر برخی جریانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران و گروههای جدایی طلب با برخورداری از حمایت و فضای امن فراهم شده از سوی دولت جمهوری آذربایجان در خاک این کشور در حال سازماندهی و انجام تبلیغات گسترده ضد ایرانی هستند.
سؤال اصلی در این ماجرا اما درباره سنخیت پاکستان و ترکیه با نوع بازیگری و اهداف آذربایجان و الهام علیاف در این ماجرا و تفاوت منافع، سیاستها و نوع بازی آنهاست که با وجود این، آنها را به این مانور سه جانبه و تحریک آمیز برای جمهوری اسلامی ایران کشانده است.
اصل ماجرا به اعتقاد نگارنده ریشه در دیدگاهها و برنامههای بلندمدت رجب طیب اردوغان دارد که مبتنی بر دو اصل راهبردی در سیاست خارجی او یعنی نوعثمانی گرایی و پانترکیسم دارد و در این راستا ترکیه عملاً خود را قیم آذربایجان و تمامی ترک زبانان دنیا میداند و این کشور را به حیاط خلوت خود بدل کرده است.
به همین دلیل هم اردوغان در ماجرای جنگ ۴۴ روزه قرهباغ به نحوی مدیریت تبلیغات و عملیات روانی را در دست گرفت که این ذهنیت را در دولت باکو بهوجود آورد که ایران در این ماجرا حمایت لازم و مورد انتظار آذربایجان را انجام نداده و عملاً کوشید تلاشهای منطقی و اصولی ایران برای میانجیگری و تأکید ۳۰ ساله تهران بر تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را کمرنگ جلوه دهد.
اما پرسش مهم این است که پاکستان در این ماجرا چه جایگاه و منافعی دارد که با آذربایجان و ترکیه هماهنگ شده است؟ در ظاهر به نظر میرسد پاکستان منافعی نه در منطقه آذربایجان دارد و نه منطقی برای حضور او در مانوری است که حساسیت و نگرانی تهران را در پی دارد؟ اما نگاه عمیقتر به مسئله برخی دلایل و زمینهها را آشکارتر میکند. نخست باید توجه داشت که بین پاکستان، ترکیه و آذربایجان اشتراکاتی به لحاظ فقهی و مذهبی وجود دارد، هرچند دولت ترکیه اخوانی است و پاکستان پیرو فرقه دیوبندی ، اما ایدئولوژی مشروعیت حکومت اسلامی در نگاه سیاسی اردوغان زمینه نزدیک شدن او و حکومت آذربایجان به پاکستان است. از سوی دیگر پاکستان در سالهای اخیر هم با آمریکاییها و هم با حکومت عربستان سعودی دچار زاویه شده و همین موضوع سبب شده تا ریاض و واشنگتن کمکهای اقتصادی و مالی خود به پاکستان را برای فشار بر اسلام آباد به شدت کاهش دهند. درنتیجه اسلام آباد اکنون تلاش دارد با نزدیکی به محور آنکارا و باکو این خلأ را جبران کند و پاکستان به هیچ عنوان مایل نیست با ایران دچار تنش بشود، هر چند این سیاست ممکن است حساسیت ایران را برانگیزد.
اما نگاه و اهداف باکو در این ماجرا متفاوت و از منظر دیگری است و در بخشهایی رویکردهای توسعهطلبانه و تحریکآمیز دارد. از دید حکومت جمهوری آذربایجان و برخی جریانها در این کشور، آذربایجان ایران مناطق ترک نشین جنوبی است و جزو آذربایجان بزرگ جای میگیرد. آنها سالهاست که در مدارس خود این مناطق را آذربایجان جنوبی معرفی میکنند و عملاً دیدگاههای جدایی طلبانه و غیر قابل پذیرشی را ترویج میکنند. علاوه بر این در سالهای اخیر برخی جریانها و گروههای مخالف و جدایی طلب در خاک آذربایجان مأمن یافتهاند و با راهاندازی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای، سایتهای اینترنتی و رسانههای مختلف اقدام به تبلیغات منفی و تحریک افکار عموم مردم مناطق ترک زبان ایران با اهداف جدایی طلبانه و ایجاد نارضایتی و ناآرامی دارند. البته تودههای مردم آذربایجان و آذری زبانان ما به شدت ایران گرا هستند و ناسیونالیسم ترکی در میان آنها ریشه و جایگاهی ندارد، ولی شکی نیست نباید در برابر تبلیغات و تحریکات قومیت گرایانه و جدایی طلبانه و رفتار غیر مسئولانه وغیر قابل پذیرش دولت آذربایجان سکوت کرد. بهویژه آنکه اگر اختلافات ما با کشورهای غربی در موضوع برجام کاهش پیدا نکرده و برطرف نشود، احتمالاً با حمایت آمریکا و کشورهای غربی، ما در آینده با چالشهای امنیتی و اقدامات ایذایی بیشتری در مرزهای غربی، شمالغرب و شرق مواجه خواهیم شد.
نظر شما