به گزارش قدس آنلاین، چند روزی است که انتشار ویدئویی حاوی صحنههای دلخراش از سالمند آزاری در فضای مجازی باعث جریحه دار شدن افکار عمومی شده است. این تصاویر که مشاهده آن تا انتهای ویدئو آزاردهنده است در روزهایی در فضای مجازی وایرال شد که تنها چند روز از روز جهانی سالمند گذشته است. امسال شعار روز جهانی سالمند «بهرهمندی عادلانه همه سنین از فناوری دیجیتال» عنوان شد و حالا باید گفت شاید این فناوری برای انعکاس رنج و دردهای سالمندان باید بیش از گذشته احساس مسئولیت کند.
سازمان بهزیستی در توضیحاتی به دنبال انتشار این ویدئو اعلام کرد که «این رویداد تأسف برانگیز تابستان سال ۱۳۹۹ در یک مرکز غیر دولتی نگهداری سالمندان واقع در شهرستان بروجرد در استان لرستان رخ داده است که اداره کل بهزیستی استان همان زمان به موضوع ورود نموده و ضمن تعامل با دستگاههای انتظامی و قضائی نسبت به احقاق حق تضییع شده سالمند محترم و تنبیه خاطیان اقدام فوری و مؤثر انجام داده است به نحوی که پس از انجام بررسیهای دقیق کارشناسی به استناد پرونده تشکیل شده در دادگستری شهرستان رأی محکومیت خاطیان به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی صادر و برخوردهای تنبیهی لازم قضائی از جمله حبس، شلاق و اخراج دو نفر از پرسنل مرکز صورت گرفته است. کمیسیون عالی نظارت بهزیستی نیز تذکر کتبی لازم را برای مرکز مذکور صادر نموده است.»؛ اما موضوعی که انتشار این ویدئو بار دیگر گوشزد کرد، روند نظارت بر نگهداری سالمندان در مراکز تحت پوشش بهزیستی و مراکز غیردولتی است که از این سازمان مجوز دریافت میکنند.
سازمان بهزیستی اعلام کرده است که سامانه دیدبان سازمان بهزیستی به صورت آنلاین و برخط در همه ساعات شبانه روز آماده دریافت گزارشات مردمی پیرامون فعالیت مراکز دولتی تحت مدیریت و مراکز غیر دولتی تحت نظارت خود است، اما آیا اتکا کردن به گزارشهای مردمی راه چاره است؟ بهتر نبود سازمان بهزیستی در این اطلاعیه روندی از نظارت بر این مراکز را به اطلاع عموم مردم میرساند؟
بیش از ۸ میلیون سالمند در کشور نیازمند برخورداری کامل از کرامت انسانی
ایران کشوری است که خیلی زودتر از آنچه به خود بیاید دچار بحران سالمندی میشود. در حال حاضر در کشورمان قریب به هشت و نیم میلیون سالمند بالای ۶۰ سال داریم که بیش از ۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. پیش بینیها حاکی از این است که طی ۲۰ سال آینده جمعیت سالمندی به ۲۰ درصد جمعیت کشور برسد و روزی برسد که یک سوم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل بدهند. آنچه اهمیت دارد و فرهنگ ایرانی اسلامی ما نیز بر آن تاکید دارد حفظ کرامت انسانی سالمندی است. در فرهنگ ما سالمندان بزرگ یک خاندان محسوب میشوند و احترامشان بیش از هر گروهی واجب است؛ فرهنگی که باید نگران کمرنگ شدن آن در جامعه بود!
هر چند هنوز هم در فرهنگ ایرانی شمار خانوادههایی که با دل و جان از سالمندان بیمار نگهداری میکنند بسیار بیشتر از افرادی است که به خانه سالمندان سپرده میشوند و مشکلات اقتصادی و خانوادگی عموماً راه چارهای برای برخی خانواده در این مورد نمیگذارد، اما همان خانوادهها نیز امیدشان این است که سالمندانشان در فضایی که مراقبتهای لازم را دریافت میکنند، سپرده شدهاند.
این یک امر اجتناب ناپذیر است که باید هر چه زودتر به سمت تعیین استانداردهای لازم برای خانههای سالمندی برویم. تعریفی که تا امروز با استانداردها فاصله زیادی دارد. امروزه خانههای سالمند تنها به عنوان مرکزی برای نگهداری سالمند و تأمین حداقلهای نیازهای آنها تعریف شده است در حالی که سالمندی نیازهایی جدی در حوزههای سلامت روان، تعاملات اجتماعی و… دارد
این یک امر اجتناب ناپذیر است که باید هر چه زودتر به سمت تعیین استانداردهای لازم برای خانههای سالمندی برویم. تعریفی که تا امروز با استانداردها فاصله زیادی دارد. امروزه خانههای سالمند تنها به عنوان مرکزی برای نگهداری سالمند و تأمین حداقلهای نیازهای آنها تعریف شده است در حالی که سالمندی نیازهایی جدی در حوزههای سلامت روان، تعاملات اجتماعی و… دارد.
مراکز نگهداری سالمندان عموماً از کمبود نیروی انسانی گلایه دارند. اگر این کمبود نیروی انسانی خصوصاً نیروی انسانی متخصص را بگذاریم کنار این واقعیت که با رسیدن به سالمندی برخی ویژگیهای کودکی در انسان از جمله لجبازی و نیاز به حمایت و برخورداری از مراقبت افزایش پیدا میکند، آنوقت در می یابیم که توجه به «خشونت ها و سالمند آزاری» باید به گونهای مورد بررسی قرار بگیرد که راه حلهایی اساسی برای آن یافت چرا که ویدئوی منتشر شده تنها بخشی از واقعیت را در پرداختن به آسیبهای این قشر نشان میدهد و نه فقط در خانههای سالمندی که میتوان دور از انتظار ندانست که خشونتهای پنهانی در خانوادهها علیه سالمندان در حال وقوع است.
توجه جدی جامعه به سالمند آزاری در کنار کودک آزاری و همسر آزاری
حالا در کنار همسر آزاری و کودک آزاری باید به صورت جدی تری به سالمند آزاری ورود کرد. این آزار میتواند فیزیکی یا حتی روانی و اقتصادی باشد. توجه دادن جامعه خصوصاً مراقبان سالمندان به این مساله که ممکن است نگهداری از یک سالمند که تواناییهای شناختی و عاطفی و جسمی او تحلیل رفته است، در آنها احساس خشم تولید کند اما آنچه نکوهیده است خشونت است نه احساس خشم، باید به عهده روان شناسان خصوصاً روان شناسان سلامت گذاشته شود و یک آگاهی بخشی عمومی در این میان داده شود، بسیار مهم است.
آلزایمر، افسردگی و اضطراب بخشی از روزهای سالمندی است. باید خانوادهها را برای سونامیهای احتمالی سالمندی آماده کرد. اینها همه در کنار این موضوع که نگرانی جدی وجود دارد که شمار قابل تأملی از سالمندان آینده خانوادهای برای نگهداری از آنها نداشته باشند، توجه جدی تر به خانههای سالمندان و تربیت نیروهای متخصص نگهداری سالمند را گوشزد میکند. در این میان یکی از فاکتورهای مهم پذیرش افرادی است که قرار است در این مراکز مشغول به فعالیت شوند. بررسی شخصیت این افراد و خصوصاً پایش آنها از نظر میزان همدلی که دارند و همچنین کنترل خشم به عنوان دو فاکتور مهم، بسیار ضروری است. در حالی که پایش های سلامت روان افراد شاغل در این مراکز تقریباً به سمت صفر میل میکند.
از سوی دیگر مساله مهمی که میتواند از سالمند آزاری در روزهایی که سونامی سالمندی میرسد، جلوگیری کند، توانمندسازی میانسالان امروز است. توانمندسازی آنها در مراقبت از سلامت جسمی و روانی، رشد فعالیتهای اجتماعی، تشویق به تشکیل خانواده، توجه جدی به دوران بازنشستگی آنها و مهارت آموزی به این قشر از این جمله است.
شاید هر کدام از ما که با این ویدئوی اخیر سالمند آزاری رو به رو شدیم آزرده خاطر شدیم و احساس خشم را درک کردیم اما شاید بیش از آن باید مدام و مدام به خودمان یادآوری کنیم که مسئولیت اجتماعی تک تک ما در قبال اقشار جامعه خصوصاً سالمندان را نباید از یاد ببریم. چرخه زندگی به ما میگوید که سالمندی اگر خوش شانس باشیم و عمر اجازه دهد جزئی از تجربه زیسته ما خواهد بود و از قدیم گفتهاند: از هر دست بدهیم با همان دست پس میگیریم
منبع: مهر
انتهای پیام/
نظر شما