اما صرفنظر از این رجزخوانیهای بیفایده، وکیلآباد در تاریخ مشهدالرضا(ع) جایگاه ویژهای دارد؛ جایگاهی که هیچ خط و ربطی هم به خاورمیانه و بولوار و این جور حرفها پیدا نمیکند. وکیلآباد به عنوان تفرجگاه مردم مشهد و استراحتگاه زائرانی که مسیر کوهستانی را برای رسیدن به این شهر برمیگزیدند، تاریخی خیلی طولانیتر از این حرفها دارد. هنوز هم مشهدیهایی که این شعر مشهور را به خاطر میآورند، کم نیستند: «ای خدا کاش مُویَم پول دار و بیغصه بودُم/ تا مُویم مثل تِمومِ بِچهها بار سِفَر بِستَه بودُم/ صبح مِرَفتُم وِکیل آباد مِکِردُم مُو شِنو/ مِزِدُم یَک کِباب بَرگ به همراهِ چِلو/ که نِگَن بِچِه گدای وِکیلآبادِ وِلُو/ چی غِلَطا مِکِنَه بِچِه گِدا، گُم رُو بُرُو»؛ شعری که نشان میدهد رفتن به وکیلآباد و تجربه تفریح در آن، برای هر مشهدی و زائری، یک خاطره ماندگار رقم میزده است. امروز میخواهم برایتان از سابقه این تفرجگاه زیبا بگویم و شما را به سفری تاریخی میهمان کنم.
این اسم از کجا آمد؟
در اسناد تاریخی و قدیمی شهر مشهد، به منطقه «میرطراز» یا «باغ طراز» اشاره شده است که برخی فکر میکنند اسم قدیمی وکیلآباد است، اما اینکه اسم وکیلآباد از چه زمانی بر سر زبان مردم افتاد، خیلی معلوم نیست، یعنی کسی واقعاً نمیداند چرا به این منطقه، وکیلآباد میگویند. همه سعی و تلاش مشهدشناسان در این زمینه، به دو روایت نه چندان معتبر ختم شده است؛ روایت نخست میگوید این منطقه، در ابتدا متعلق به حاج حسن مَلِک، برادر حاجحسین ملک، واقف مشهور ایران و همچنین واقف باغ وکیلآباد برای استفاده عموم مردم است. این حاجحسنآقا، در دوره پنجم مجلس شورای ملی (۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی) نماینده مردم مشهد بود و چون در آن زمان به نمایندگان مجلس، وکیل میگفتند، مِلک او در مشهد به «وکیلآباد» مشهور شد. گویا شعری نه چندان مؤدبانه هم از ایرجمیرزا خطاب به حاجحسن مَلِک باقی است که در آن اسم وکیلآباد به میان آمده و مربوط به پیش از سال ۱۳۰۴ است. روایت دوم که ظاهراً از سوی خانم عزتملک مَلِک، دختر حاج حسینآقا نقل شده است، وجه تسمیه باغ وکیلآباد را تعلق آن به خاندان کفایی میداند که از نوادگان آخوند خراسانی بودند و مدتی نماینده مشهد در مجلس شد. با این حال، نقل قول عزتملکخانم، از منظر تاریخی یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه میرزاحسن کفایی، یعنی همان فردی که از خاندان کفایی نماینده مجلس شد، در سال ۱۳۰۵ به نمایندگی مجلس رسید و این مسئله، پس از تاریخ نگارش شعری است که به آن اشاره کردیم. دردسرتان ندهم! به نظر میرسد روایت نخست را شاید، فقط شاید، بتوان به درست بودن نزدیکتر دانست.
از دوره تیموری یا مالکیت مَلِک
از اتفاقات تاریخی رخ داده در وکیلآباد تا حدود ۱۵۰ سال پیش، اطلاع دقیقی نداریم. برخی معتقدند اصلاً پیش از این زمان، وکیلآباد، آباد نبوده است که تفرجگاه شود و اتفاقاتی در آن بیفتد. ولی این نقل قول خیلی هم صحیح نیست؛ به هر حال اراضی وکیلآباد افزون بر یکی دو قنات قدیمی که حالا بازسازی شده است و مردم از آن به عنوان آثار باستانی بازدید میکنند، در پایین دست بند کهنسال گلستان قرار داشته که متعلق به دوره تیموری است و به همین دلیل، باید گفت اراضی وکیلآباد، دستکم از ۷-۶ قرن پیش، آباد و مورد توجه بوده است. به احتمال، خاندان مَلِک، مدتی پس از ورود به مشهد، در حدود سال ۱۲۸۰ خورشیدی، مالک وکیلآباد شده باشند. میدانید - و اگر نمیدانید عرض میکنم - که حاجحسین ملک در سنین نوجوانی و به دستور پدرش، محمدکاظمخان ملکالتجار که به زور ناصرالدینشاه مجبور شده بود املاک برادر وی را در فریمان بخرد، راهی مشهد و به عنوان مسئول املاک خانواده در خراسان منصوب شد. از آنجا که حاجحسین ملک متولد ۱۲۵۱ خورشیدی است، سال ۱۲۸۰ خورشیدی خرید ملک وکیلآباد توسط این خانواده، معقول به نظر میرسد.
حمله متفقین به وکیلآباد!
برگردیم به اتفاقات تاریخی؛ احتمالاً مهمترین واقعه تاریخی که وکیلآباد به خودش دیده، ورود نیروهای متفقین در شهریور ۱۳۲۰ است. سوم شهریور بود که ارتش شوروی از مرزهای شمالشرقی وارد ایران شد و البته، ارتش رضاشاه با آن همه ادعا، نتوانست بیشتر از یکی دو روز جلو روسها را بگیرد و به این ترتیب، آنها پس از عبور از منطقه اخلمد و چناران، به نواحی غربی دشت مشهد رسیدند و برای اُتراق، گذرشان به باغ وکیلآباد افتاد. در این زمان، مالک وکیلآباد یعنی حاج حسینملک، ساکن همین مکان بود و از آن به عنوان استراحتگاه تابستانی استفاده میکرد. روسها بدون هیچ هماهنگی و مذاکرهای، باغ را گرفتند و نیروهایشان را در اطراف استخر بالایی وکیلآباد مستقر کردند. از اینجا بود که نام آن استخر در میان مردم مشهد به «تَلْخ روسها» (تلخ در لهجه مشهدی به معنای استخر یا محل جمع شدن آب است) معروف شد.
قصه وقف و بیتوته زائران
حاجحسین ملک در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، وکیلآباد را وقف عام کرد. براساس وقفنامه، وکیلآباد یک تفرجگاه عمومی بود که زائران و مجاوران حرم رضوی میتوانستند برای استراحت، بدون پرداخت هیچ وجهی از آن استفاده کنند. جالب است بدانید وکیلآباد، از ۲۶ سال پیش از این وقف، یعنی از سال ۱۳۲۲، محل رفتوآمد مردم بود و حتی پیش از آن هم، نواحی اطراف این تفرجگاه، بهویژه مسیر رودخانه، یکی از جاهایی بود که برای تفریح مورد استفاده مردم قرار میگرفت و این، درست مصادف با زمانی بود که مالک آن، در کوشک زیبای خود، در مرکز باغ، سکونت داشت و روزانه شاهد عبور و مرور مردم بود. عزتملک ملک در خاطراتش میگوید: «این پارک ... تنها تفرجگاه شهر بود. در تابستان اتوبوس منظماً در رفت و آمد بود. عدهای از مردم صبح میآمدند و تا شب در باغ بودند. زائران اکثراً شب را در باغ میماندند؛ پارچهای چادروار دور یک قسمت میکشیدند و استراحت میکردند ... در عمارت بالا وقتی آقا در وکیلآباد بودند، عصر برایشان جلو عمارت صندلی میگذاشتند و آقا مینشستند. از مقابل ایشان نهری عبور میکرد. مردم دستهدسته از کنار این نهر عبور میکردند. هرگز از نهر پایشان را آن طرف نمیگذاشتند تا حریم خصوصی آقا رعایت شود. این جمعیت دهها هزار نفره، بچه، پیر و جوان هرگز یک شاخه نمیشکستند و به یک گل دست نمیزدند. آقا از اینکه توانسته بودند این توفیق را بیابند و این امکان را به مردم بدهند، غرق در خوشحالی بودند».
نظر شما