دکتر فتحی شقاقی یکی از همان مغزهای متفکر بود؛ یک مبارز که میدانست درد اصلی کجاست و درمانش چیست؛ مردی که به قول بزرگان، تمام زندگیاش را در مسیر شدن پیمود و راه طی شده او، به الگویی برای بسیاری از مبارزان فلسطینی تبدیل شد.
مبدأ یک مبارز
فتحی شقاقی در سال ۱۳۳۰ش متولد شد؛ دو سه سال پس از شکل گرفتن رژیم صهیونیستی و آواره شدن خانوادهاش از روستای «زرنوقه» در نزدیکی شهر زیبای «یافا». پدر فتحی ابراهیم، یک کشاورز زحمتکش بود که با زور سرنیزه، زمینش را گرفتند و آوارهاش کردند. فتحی در اردوگاه به دنیا آمد؛ اردوگاه «رفح» در نوار غزه. فتحی از زمانی که خاطرات کودکیاش شکل گرفت، همیشه با پدیده اشغالگری و غصب روبهرو بود؛ چهرههای خونین جوانان، بینیهای بریده شده مردان و زنان و مادرانی که به خاطر شهادت یا اسارت فرزندانشان ضجه میزدند.
مبارزی در مسیر شدن
فتحی هم مانند هر نوجوان دیگری، میخواست دشمن را از کشورش براند؛ خیلی زود جذب حرکتهای ضداشغالگری شد. نخست گرایشهای ناصریستی پیدا کرد. آن روزها جمال عبدالناصر برای خیلی از عربها، یک امید بزرگ بود.
اما وقتی کشتی ناصریستها به گل نشست و در جنگ ۱۹۶۷م، هیمنه آن چیزی که به نام ناسیونالیسم عربی مشهور شده بود، شکست و صهیونیستها خیلی راحت صحرای سینا را اشغال کردند، فتحی شقاقی هم تکان خورد؛ خودش بعدها گفت: «این شکست مسیر حرکت جوانی را که خواستار آزادی و بازگشت به وطن اشغال شدهاش بود تغییر داد؛ زیرا برای من قابل تحمل نبود که شخصیتی چون عبدالناصر شکست بخورد».
همان سال بود که یکی از دوستانش، کتاب «نشانههای راه» اثر سیدقطب را به وی هدیه کرد و این کتاب، تکان دیگری به افکار فتحی داد. او که حالا از دانشگاه «بیت زیت» در کرانه باختری دانشآموخته و تبدیل به معلم ریاضی مدرسه نظامیه در بیتالمقدس شده بود، به این باور رسید که راه آزادی قدس، نه از میان داد و فریادهای ناسیونالیسم نخنمای عربی، بلکه از مسیر درخشانی عبور میکند که فقط میشود آن را با عبارت «ید واحده» توصیف کرد.
راه حل اسلامی و جایگزین
این گونه بود که برای نخستین بار مفهوم وحدت در ذهن فتحی جا گرفت و اسلام و آموزههای آن، برای جوان مبارز فلسطینی، به مفهومی دینامیک و تأثیرگذار تبدیل شد؛ آن قدر که وقتی در سال ۱۹۷۴م برای تحصیل در رشته پزشکی به مصر رفت و در دانشگاه «الزقازیق» تحصیل کرد و مدرک پزشکیاش را با تخصص اطفال دریافت کرد، باز هم لحظهای از این فکر غافل نمیشد.
فتحی در همان زمان حضور در مصر، بنیان تشکیلات جهاد اسلامی را گذاشت؛ تشکیلاتی که پس از اخراج وی از مصر در ۱۹۸۱م، به داخل سرزمینهای اشغالی برده و نهادینه شد. این زمان، مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود؛ انقلابی که به دلیل ماهیت اسلامی، به خاطر رویکردهای وحدتافزایی که داشت و به واسطه تلاشی که برای پیوند مسلمانان به یکدیگر با استفاده از داشتههای فرهنگی و تمدنی خودشان میکرد، سخت مطبوع و مورد توجه دکتر فتحی شقاقی واقع شد.
او خیلی زود این علاقه را بروز داد؛ فتحی از مدتها پیش، جریان انقلاب اسلامی ایران و اقدامهای امام خمینی(ره) را پیگیری میکرد. پنج روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در ۲۷ بهمن ۱۳۵۷، کتابی از دکتر فتحی شقاقی با عنوان «خمینی؛ راه حل اسلامی و جایگزین» منتشر شد؛ این نخستین کتابی بود که درباره انقلاب اسلامی ایران، در جهان اسلام و به زبان عربی انتشار یافت.
فتحی شقاقی گمشده خود را در این انقلاب میدید؛ انقلابی که مطابق ذهنیت او، فلسطین را یکی از مظاهر تبلور وحدت اسلامی میدانست و به باور وی، میتوانست زمینه وحدت تمام مسلمانان را برای آزادسازی قبله اول فراهم کند.
این یک باور قدرتافزا در میان فلسطینیها بود و صهیونیستها را سخت به وحشت انداخت؛ او را دو بار به زندان انداختند، یک بار ۱۱ ماه و با دوم چهار سال. اما مدتی بعد معلوم شد که او حتی از داخل زندان نیز جنبش جهاد اسلامی را
رهبری میکند. در سال ۱۹۹۵م زمانی که شقاقی مخفیانه از سرزمینهای اشغالی خارج شد، موساد مسیر حرکت او را کشف کرد و در هتل «دیپلماتیک» جزیره مالت، وی را هدف ترور قرار داد و به شهادت رساند.
نظر شما