همزمان با این مسئله شاهد افزایش تحرکات رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه علیه ایران هستیم. در گفتگویی تفصیلی با «قیش قریشی» تحلیلگر سیاسی مقیم لندن این مسئله و موضوعات مهم دیگری از جمله مذاکرات تهران-ریاض و ادامه جنگ عربستان علیه یمن و آینده سیاسی عراق و رویکرد نگاه به شرق ایران را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید.
آیا نتایج انتخابات عراق نشان از کاهش نفوذ ایران در عراق دارد؟ آینده بازیگران حاضر در عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجایی که نوری مالکی توانسته به کمک سایر متحدین ائتلاف «دولت القانون» را ایجاد کند و احتمال اینکه بتواند کرسیهای مورد نیاز برای تشکیل فراکسیون اکثریت بدست بیاورد. بنابراین ادعای تضعیف نفوذ ایران در عراق کاملا بی اساس خواهد بود. چنانکه با توجه به تفسیری که از قانون اساسی عراق در سال ۲۰۱۰ شد، فراکسیون اکثریت یا قدرت الاکبر درون پارلمان شکل میگیرد. یعنی فراکسیون اکثریت در پارلمان دولت را تشکیل خواهد داد نه فراکسیون پیروز. ضمن اینکه حتی اگر «دولت القانون» نتواند با همان ۹۳ نفر دست پیدا کند بازهم توازن در پارلمان عراق به سمتی حرکت خواهد کرد که طرفهای شیعی مجبور هستند زیر یک سقف جمع شوند و به یک مخرج واحد دست پیدا کنند و چارهای جز این نیست.
به نظر میرسد دولت آینده عراق به همان سیاق گذشته با تلاشها برای رسیدن به یک گزینه میانی با همان فرمول ادامه شکل خواهد گرفت.
جمع بندی بنده و خوانش من از آینده نزدیک در عراق این است که نه تنها نفوذ ایران در عراق از دست نرفته که حتی کم هم نشده است. شاید بتوانیم بگویم نپرداختن به افکار عمومی و رسانهای کمی محبوبیت ایران ار تحت تاثیر قرار داده اما نفوذ ایران به هیچ عنوان کم نشده است.
آینده حضور بازیگران خارجی در عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای گروههای بانفوذ کُرد اعم از تیم طالبانی و بارزانی حتی در میان اهل سنت عراق به هیچ عنوان تمایلی به جدال با سایر کشورهای ذی نفوذ در عراق وجود ندارد. چرا که ایجاد چالش را سازنده نمیبیینند. همه اینها دنبال تفاهم با سایر بازیگران در عرصه عراق هستند. دولت آمریکا نیز از روند به نتیجه رسیدن دولت آینده عراق حمایت خواهد کرد چرا که آمریکا در این دوره و مقطع حساس به دنبال تنش و چالش در عراق نیست. چون اولویتهای آمریکا در بازه زمانی فعلی از قبل مشخص شده است و آنها به دنبال این هستند که به یک شکلی آرامش در عراق حفظ شود البته نه اینکه تلاشی برای برنده شدن نکنند ولی در نهایت وقتی به در بسته بخورند به دنبال چالش نخواهد بود. سعودیها نیز به همین شکل، به خاطر حفظ ارتباط با ایران و به نتیجه رسیدن به مذاکرات با ایران مخصوصا در رابطه با موضوع یمن به دنبال به چالش کشیدن نقش ایران در عراق حداقل در این مقطع کنونی نخواهند بود.د ر این بین فقط امارات و اسرائیلی هستند که به دنبال ایجاد هرج و مرج در عراق هستند و آسیب حداکثری به متحدان ایران را دنبال میکنند.
نقش این دو حتی در تقلبی که در انتخابات عراق صورت گرفت کاملا روشن است. استقرار سرورهای پشتیبان انتخاباتی عراق در امارات که کشوری غیردموکراتیک و معروف به مامن حملات سایبری است محل بحث است. مسئلهای که برای همه طرفین سیاسی در عراق از جمله تشرینیها همان معترضان اکتبر ۲۰۱۹ و حتی «ایاد علاوی» مورد سوال بوده است.
از جریان صدر به عنوان یکی از چالشهای پیشروی عراق برای تشکیل دولت و حتی آینده سیاسی عراق یاد میشود. خواسته جریان صدر چیست؟
متاسفانه رفتار صدر نسبت به ایران و پیامهایی که در توئیتر یا خطابههایش درباره ایران مخابره میکند با هدف گرفتن امتیاز صورت میگیرد؛ هرچند این پیامها مستقیم ایران را خطاب نمیدهند اما مشخصاتی که عنوان میشود مشخصات ایران است به دنبال امتیازگرفتن است. به صراحت باید بگویم که صدر به دنبال رهبری شیعیان و رهبری در عراق است. دو مانع بزرگ را پیش روی خودش میبیند. مهمترین عامل مرجعیت اعلای نجف یعنی آیت الله سیستانی است و مورد دوم حشدالشعبی است که به واسطه قدرت و ریشه و محبوبیتی که در میان اقشار مختلف جامعه دارد میتواند مانع بزرگی در برابر خواسته های صدر باشد. از این رو تلاش بسیاری برای خدشه وارد کردن به جایگاه مرجعیت شیعی در عراق و انحلال حشدالشعبی میکند. صدر تصور میکند با انحلال حشدالشعبی و با توجه به نیروهای نظامی جریان صدر که مستقیما از شخص صدر دستور میگیرند میتواند موازنه قوا را در عراق به سمت خودش برگرداند.
یکی از خواستههای مردم و مجلس عراق خروج نیروهای نظامی آمریکا است آینده حضور نیروهای آمریکا در عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
درواقع پاسخ به این پرسش را باید در نیازهای ایالات متحده و اولویتهای آن جستجو کرد. امروز آمریکا اولویت خود را در دهه پیشرو قدرت اقتصادی چین میداند و بسیار جدی به آن فکر میکند و از این رو ادامه حضور در خاورمیانه را در راستای هدف محدودساختن چین بازدارنده میداند. آمریکا دیر یا زود از منطقه خاورمیانه خارج خواهد شد و خروج آمریکا از عراق را طی ۲-۳ سال آینده شاهد خواهیم بود. سیاست مهار چین باعث میشود آمریکا حضور در خاورمیانه را به حداقل برساند هرچند یک سری نیروی آموزشی (حدود ۲۵۰۰ نیرو) را در عراق نگه خواهد داشت اما اینها در حوزه نظامی و امنتی فعال نخواهند بود و صرفا در قالب ناتو و آموزش نیروهای ارتش عراق فعالیت خواهند کرد.
یکی از دلایل تسریع مذاکرات ریاض و تهران همین خروج آمریکا از منطقه است و پیشبینی سران سعودی از خلاء قدرت ایجاد شده بعد از رفتن آمریکا و نزدیکی با ایران به آنها این امکان را خواهد داد که این خلاء را با مشارکت ایران پر کنند.
مواضع عربستان تعدیل نشده بلکه تحلیل رفته است
مذاکرات تهران-ریاض را در چه قالبی میتوان تحلیل کرد؟ آیا ریاض تصمیم به تعدیل سیاستهایش در قبال ایران گرفته است؟
باید بگوییم که خیر مواضع عربستان تعدیل نشده بلکه تحلیل رفته است. عربستان سعودی در سالهایی که بنسلمان قدرت را در دربار سعودی دست گرفت اشتباهات مکرری را چه در زمینه افکار عمومی جهان عرب و چه در افکار عمومی غرب مرتکب شدند و به شدت با چالش مواجه شدند. صرف نظر از اینکه هزینههایی که ماجراجوییهای بنسلمان برای ریاض بسیار گران تمام شد، درگیری با یمن یا قطر باعث شد آسیب بزرگی به اعتبار عربستان سعودی وارد شود.
بنسلمان در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی بسیار ناپخته عمل کرد و متوجه نبود که قدرت اقتصادی و نظامی قدرت اجتماعی برای عربستان در پی نخواهد داشت. وی تنش با ایران را به جنگ بدل کرد و حتی تلاش کردند تا آمریکا را وادار به درگیری نظامی با ایران کنند غافل از این که ذات نفوذ ایران در منطقه ارتباطی به هزینهکرد مالی به سبک عربستان ندارد که از جنس تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی مذهبی دارد و به همین دلیل توان یارگیری منطقهای ایران فراتر از آن چیزی است که تصور میشود.
سعودیها عادت به خریدن متحد دارند و از این رو تصور میکنند که نفوذ ایران نیز از طریق تزریق مالی است فارغ از این که بخش بزرگی از توانایی و نفوذ ایران هژمون فرهنگی مذهبی آن است و این ریشهها را نمیتوان با پول ازجا درآورد.
طی سالهای گذشته عربستان سعودی هیچ فایلی را باز نکرده است که بتواند آن را ببندد؛ ریاض توانسته بحران را ایجاد کند اما نتوانسته مدیریت کند و برنده این بحرانها ایران، قطر و یمن بودهاند.
عربستانیها از ۱۳ شرطی که برای قطر گذاشتند حتی یک شرط محقق نشد. امروز که با ایران وارد مذاکره شدند دیگر خبری از ۳ شرط عربستان برای ایران نیست. در رابطه با یمن نیز این شرط ها مطرح شده اما تا به امروز در این زمینه هم موفق نبودهاند.
سعودیها به این جمع بندی رسیدهاند که نگاه و راهبرد آنها از زمان به قدرت رسیدن بنسلمان اشتباه بوده است و امروز قصد دارند هزینه تنشهایی را که ایجاد کردند به حداقل برسانند. امروز ریسک سرمایه گذاری و بیمه در عربستان به دلیل اشراف موشکی یمن به خاک و آسمان عربستان به حدی بالاست که علی رغم جذابیت اقتصاد سعودی برای سرمایه گذاری تمایل به مشارکت در اقتصاد سعودی بسیار کاهش یافته است.
ریاض به این نتیجه رسیده است که نادیده گرفتن قدرت منطقهای تهران چیزی جز هزینه برایش نخواهد داشت بنابراین تلاش میکند با لحاظ قدرت منطقهای ایران به دنبال مشترکات با ایران باشند که اتفاقا یکی از این مشترکات، نگرانی از رفتار ترکیه در سوریه و منطقه خواهد بود.
ایران هرگز از جانب انصرالله مذاکره نخواهد کرد
از آینده یمن و جنگ عربستان علیه یمن به عنوان یکی از سرفصلهای چالش برانگیز مذاکرات بین تهران و ریاض یاد می شود نظر شما در این باره چیست؟
یک نکته بسیار مهم در رابطه با سیاست خارجی ایران وجود دارد که باید بر آن تاکید کنم؛ ایران هرگز حاضر نخواهد شد که از جانب متحدانش مذاکره کند. یکی از دلایل طولانیتر شدن مذاکرات تهران-ریاض همین مسئله است که سعودیها اصرار دارند ایران از جانب یمنیها وارد مذاکره شوند. یکی از محسنات ایران در سیاست خارجی این است که ایران برای متحدانش ارزش بسیاری قائل است و هرگز راضی نمیشود که از طرف آنها مذاکره کند و به توان بومی متحدانش ارزش قائل است.
پیچیده شدن گفتگوهای آتش بس میان صنعا و ریاض به این دلیل است که سعودیها به دنبال آتشبس پلکانی هستند اما انصارالله تجاوز به یمن اعم از اقتصادی نظامی و تحریم را در قالب یک بسته تجاوزکارانه می بینند و تا زمانی که آتش بس همراه با رفع همه اینها نباشد وارد مذاکره نخواهند شد. درواقع سعودیها میخواهند با آبرو از جنگ خارج شوند ولی انصارالله به دلیل اشراف و پیروزیهایی که پیدا کرده است حاضر نخواهد شد این شرط سعودی را بپذیرد و دقیقا بر سر همین مسئله مذاکره برای آتش بس بین سعودی و یمن متوقف مانده است.
اخیرا در مذاکرات ایران و سعودی پیشنهادی از طرف بغداد یا ریاض مطرح شد که اگر مذاکره دوجانبه به نتیجه نرسید، دولت سعودی در کنار منصور هادی و ایران در کنار انصارالله به عنوان دو حامی مذاکرات و نه به عنوان دو حامی از طرفهای متخاصم در مذاکرات صنعا-ریاض حضور داشته باشند اما اینکه چقدر این طرح عملی خواهد بود یا چقدر ایران تمایل به پذیرفتن این پیشنهاد خواهد داشت مشخص نیست.
ترکیه و امارات منتفع اصلی تحریمها علیه ایران هستند/ نگاه به چین رویکرد درستی است
با گرم شدن بحث مذاکرات هستهای ایران شاهد برخی اقدامات ایضائی از سوی برخی کشورهای همسایه و افزایش تحرکات رژیم صهیونیستی در منطقه بودیم. این تحرکات از چه روی رخ میدهند؟ کاهش تنش با غرب ممکن است سیاست نگاه به چین را دچار خدشه کند؟
خوشبختانه در راس هرم تصمیمگیری ایران به این مهم رسیدهاند که هر وقت ایران به سمتی حرکت بکند که با غرب و آمریکا به کاهش تنش برسند و قرار بر کاهش یا رفع تحریمها و پویایی اقتصاد ایران باشد، چند دولت در منطقه با دغدغههای متفاوت با هم علیه این اتفاق بسیج میشوند.
دغدغه ترکیه و امارات از منظر اقتصادی، نگرانی آذربایجان بحث انرژی و صدور آن و نگرانی اسرائیل از منظر امنیتی است. ترکیه و امارات در ۴۰ سال گذشته منتفع اصلی تحریمها علیه ایران بودهاند. درواقع به همان نسبت که اقتصاد ایران کوچک تر شده، بازارهای هدف سمت و سوی ترکیه و امارات به خود دیده اند و اقتصاد این دو کشور بزرگ و بزرگتر شده است. درواقع هر وقت مقامات امنیتی در این کشورها به نتیجه برسند که ایران به سمت گشایش حرکت میکند این کشورها علیه ایران متحد میشوند و هر زمان تحلیلها از افزایش تنش ایران خبر میدهند این کشورها به ایران نزدیک تر میشوند.
اخباری که بعد از روی کار آمدن دولت آقای رئیسی و اراده حاکمیت مبنی بر کاهش تنش با غرب و ضرورت رفع تحریمها به جهان مخابره شد این کشورها را از ایران دور و دورتر کرد. یعنی هرچه به سمت کاهش تنش با غرب و احیای برجام پیش برویم طبیعی است که پویایی اقتصاد ایران خطر امنیتی برای اقتصاد امارات و ترکیه به حساب خواهد آمد و آنها سعی خواهند کرد دست به اقدامات ایضایی بزنند و با لابیهایی که میکنند سعی خواهند کرد ایران را از قرار گرفتن در آن مسیر بازدارند.
رویکرد نگاه به شرق ایران را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا مذاکرات با غرب بر سر پرونده هستهای میتواند تغییری در این رویکرد بوجود آورد؟
نگاه ایران به چین نگاه درستی است و هرچه تهران بیشتر وارد مناسبات با پکن شود با توجه به همکاریهای تاریخی مشترک برای ایران برد به حساب خواهد آمد چرا که چین قدرت بلامنازع اقتصادی جهان در آینده نزدیک خواهد بود و ما اگر نتوانستیم طی چند دهه اخیر به دلایل مختلف به سمت کاهش تنش با آمریکا پیش برویم و از این منظر منتفع شویم، در رابطه با چین این مسئله کاملا مهیا خواهد بود. البته لازمه این نزدیک شدن به شرق و استفاده از مزیتهای آن این است که در زمینه اقتصادی به یک ثبات برسد و شرایط را عادی کند و با تحریم زدایی شرایط را برای حضور اقتصادهای مختلف و حضور اقتصادی در کشورهای دیگر فراهم کنیم. باید تاکید کنم که این اراده در ایران شکل گرفته است.
نظر شما