تحولات لبنان و فلسطین

 «... ما که نسل گذشته را دیده‌ایم و آگاهی درستی از خودمان داریم می‌توانیم زمانه موسی بن جعفر(ع) که فرزندان پرتعداد (حدود ۳۴ فرزند) داشته‌اند را درک کنیم.

فرزندآوری در مسیر فطری حیات آدمی

در زمانه‌ای که سادات قلع و قمع می‌شدند و هارون‌الرشید آل‌علی(ع) و حاملان اسلام ناب یعنی اهل بیت(ع) و بنی‌هاشم را در هر دو عرصه جنگ نرم و جنگ سخت از بین می‌برد تا قرائت صحیح از دین عرضه نشود، امام کاظم(ع) در فرزندآوری سنگ تمام گذاشتند.

 بعد می‌بینیم هر یک از این سادات جلیل‌القدر در گوشه‌ای از سرزمین اسلامی روشنی‌بخش محافل شیعه و هر یک علمدار و علم به دست عرصه اسلام ناب و مقاومت شده‌اند...»؛ این جملات بخشی از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی، کارشناس مذهبی و مشاور خانواده است که درباره ضرورت‌های فرزندآوری و سیاست‌های افزایش جمعیت با ما در میان گذاشته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

مسئله فرزندآوری و افزایش جمعیت در آموزه‌های دینی چه تعریف و اهمیتی دارد و آیا می‌توان به دلایلی که امروز به عنوان موانع فرزندآوری مطرح است، از آن سر باز زد و ممانعت کرد؟

فرزندآوری در مسیر طبیعت انسانی است یعنی باید برای نیاوردن فرزند دلیل آورد نه آوردن اولاد. نرم‌افزار اولیه‌ای که خداوند نوشته و هندسه‌ای که برای هستی تدوین کرده، بر مبنای فرزندآوری و تولید مثل است از این رو، وقتی مانع این چرخه می‌شویم درواقع سازوکار خلقت و آفرینش را کنار می‌گذاریم و بنابر دلایلی که همگی می‌تواند غیرمنطقی و غیرواقعی باشد در این مسیر مانع ایجاد می‌کنیم.

اگر از ما بپرسند «اصل بر چیست؟» باید بگوییم اصل بر فرزندآوری است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ازدواج کنید، نسلتان را توسعه دهید (نسل انسانی را)، زیاد شوید... این زیاد شدن همین امروز هم که بسیاری از کارها توسط ماشین و صنعت و آی‌تی انجام می‌شود اهمیت دارد چون کثرت و تعداد همیشه یک مسئله است. 

در دعای شریف افتتاح یکی از گلایه‌ها و شکوه‌هایمان به درگاه الهی از قلت عدد و کمی تعداد در مقابل زیادی دشمنان است: «... کَثْرَهَ عَدُوِّنا وَ قِلَّهَ عَدَدِنا». معلوم می‌شود عدد حرف دارد و تعیین‌کننده است. 

وقتی آمریکا ۵۰ هزار نیرو در افغانستان، عراق و... پیاده می‌کند، با تعداد و عُده است که چنین می‌کند اینکه بگوییم عصر صنعت و ماشین و رایانه است و به عدد نیازی نداریم، صحیح نیست. دشمنان ما از همین عدد بهره می‌گیرند و کشورهای دیگر را با همین عدد و کثرت مورد هجمه قرار می‌دهند اما ما با دلایل واهی و بچگانه از فرزندآوری و اهمیت افزایش تعدادمان سر بازمی‌زنیم و می‌گوییم: یکی مرد جنگی به از صد هزار! یا اگر یک بچه خوب تربیت کنیم بهتر از آن است که ۱۰ بچه بی‌تربیت داشته باشیم!

پاسخ به چنین توجیهات و دلایلی در مقابل مانع‌تراشی در مسیر فرزندآوری چیست؟اینجا باید بپرسیم آن‌ها که ۱۰ فرزند داشته‌اند خروجی تربیتی‌شان بهتر بوده یا آن‌ها که تک فرزندی را برگزیده‌اند؟

 ۲۶ سال است در دفتر مشاوره با مراجعانی روبه‌رو می‌شوم که با بچه‌هایشان مشکل دارند یا آن‌ها که ازدواج کرده و شغل برگزیده‌اند در میانشان می‌بینم تک فرزندی یا دوفرزندی موجب شده فرایند اجتماعی شدن و جامعه‌پذیری را یاد نگرفته باشند و وقتی وارد میدان و عرصه‌ای می‌شوند نمی‌توانند از پس مشکلات بربیایند و هوش اجتماعی و هوش هیجانی‌شان رشد نکرده است؛ این معمولاً ریشه در تک‌فرزندی آن‌ها دارد. در نقطه مقابل می‌بینم در خانواده‌های پرجمعیت بچه‌ها مهارت‌های زندگی مثل مهارت حل مسئله، ابراز وجود و بیان خویشتن، هوش اجتماعی و جامعه‌پذیری را به صورت اتوماتیک و خودبه‌خود یاد گرفته‌اند و مهارت هم یافته‌اند. 

بماند اینکه انسان وقتی برادر و خواهران متعدد و عمه و عمو دارد احساس هویت بیشتری می‌کند. خیلی اوقات دیدم بچه با مادر خود ارتباط خوبی ندارد اما با خاله و عمه‌هایش ارتباط خوبی دارد و همین سبب می‌شود تخلیه روحی و عاطفی شود و به اعتیاد و خودکشی و بن بست و پوچی مبتلا نشود.

چه فضائل و برتری‌های دیگری بر ازدیاد نسل و فرزندآوری مترتب است که آموزه‌های دینی ما بسیار به آن توصیه کرده‌اند؟

از مهم‌ترین فضائل و برتری‌های عدد یکی همین است که برای مثال بچه با عمه و عمو درددل می‌کند، عموها و دایی‌ها زیر بال و پرش را می‌گیرند و تنها نیست و جایگزین زیاد دارد اما بچه بدون خاله، عمه، عمو و دایی احساس تنهایی می‌کند و با سگ و مار مأنوس می‌شود یعنی کارش به جایی می‌رسد که زشتی‌ها برایش زیبا می‌شود چون احساس خلأ، پوچی، بی‌هدفی و بی‌انگیزگی می‌کند. ما نمونه‌های این را هر روز در دفتر مشاوره می‌بینیم، این‌ها ما را به فکر وامی‌دارد وقتی در مسیر خلقت و تولید مثل به عنوان مسیر فطری حیات آدمی مانع ایجاد و اصطلاحاً فضولی و دست درازی می‌کنیم، آثار و عوارض منفی‌اش به مرور زمان بر ما تحمیل می‌شود.

فرزندآوری در ابعاد مختلف برای کشور چه برکات و فوایدی دارد که باید برای جلوگیری از روند رو به نزول آن برنامه‌ریزی کنیم؟

در بعد نظامی اگر بسنجیم تولیدمثل و تکثیر اولاد نه تحدید و محدود کردن آن، امری ضروری است به‌ویژه برای مسلمین که این همه دشمن در دنیا داریم. جالب آنکه برای آمریکا و اسرائیل هم عدد و عُده مهم است. 

در بعد تربیتی هم همان‌طور که بیان شد، فرزندان مهارت‌های زندگی را در خانواده‌های پرجمعیت بهتر فرا می‌گیرند اما در مقابل، در خانواده‌های کم جمعیت بچه‌ها پرتوقع و خودخواه بار می‌آیند نه فروتن و متواضع؛ بنابراین اهل تعامل نیستند چون محیط زندگی برایشان این اقتضا را فراهم نکرده است، از بدو تولد همه چیز در اختیار او است. 

بعضی بچه‌ها گویی در اتاقی لوکس زندانی می‌شوند و فردگرا بار می‌آیند و درنهایت سگی در بغل می‌گیرند؛ این فرد هنگام ازدواج توانایی ندارد چون اصلاً مهارت‌های اجتماعی را فرا نگرفته است. این‌ها یک‌شبه آموخته نمی‌شود. چنین افرادی بسیار زودرنج هستند، هم در بین دختران و هم در میان پسران، چنان که در مشاوره‌ها بر این زودرنجی تأکید می‌کنند.

 اگرچه انسان‌ها زودرنج هستند اما این سطح، آسیب‌رسان و مخرب است. چنین فردی پس از ازدواج چون زودرنج و محتاج درک دیگری است و فردگرا بار آمده، نمی‌تواند سازگاری زندگی زناشویی را داشته باشد. امروز ما به عوارض این مسئله مبتلا هستیم و حداقل دو دهه را خراب کرده‌ایم دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها.

چاره کار چیست؟

دو سه دهه خراب شده به دلیل تصمیمی که در ابتدا شاید خوب به نظر می‌رسید اما نباید ادامه می‌یافت؛ باید سیاست تغییر می‌کرد، ما دیر به فکر افتادیم. شیر آبی بود که بازشد و بعد فراموش کردیم آن را ببندیم و این تبدیل به سیل شد، این خرابی‌ها از بین نمی‌رود.

 به‌تازگی دیدم دکتر بانکی‌پور در کمیسیون مربوطه مجلس به دنبال طرحی هفت ساله است که هر سال رشد جمعیت یک درصد افزایش یابد تا ۷ درصد جلو بیفتیم. امید است هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی (خیرانی که هر زمان کاری را به ثمر رسانده‌اند) به این مسئله توجه داشته باشند و به عنوان واجب شرعی وارد عرصه تشویق فرزندآوری شوند.

 مثلاً برای فرزندآوری جوایز و سازوکارهای تشویقی لحاظ شود ازقبیل تأمین دو سال مخارج پوشک و...؛ این‌ها جامعه را به حرکت وامی‌دارد چون بعضاً افراد در مایحتاج اولیه زندگی مانده‌اند! همچنین است اعمال دورکاری‌های سالانه برای مادران تا جامعه تکانی جدی بخورد و سیاست تکثیر نسل بر فضای جامعه حاکم شود. چون با این وضعیت خسارتی عظیم می‌بینیم و ۳۰ سال دیگر جامعه‌ای کاملاً پیر و سالخورده و ناتوان خواهیم داشت. ۳۰ سال به سرعت می‌گذرد و باید برنامه داشته باشیم. از همه قوا می‌خواهیم مددرسانی کنند و خیران نیز به میدان بیایند تا این معضل را برطرف کنیم.

سیاست جمعیتی حضرت موسی بن جعفر(ع) در خفقانی که هارون‌الرشید و بنی‌عباس حاکم کرده بودند چقدر می‌تواند الگوی فرزندآوری در عین سختی‌ها و مشکلات باشد؟

نسل جدید هر چه نگاه می‌کنند با تحدید نسل مواجه می‌شوند و شاید درک درستی از برهه زمانی پیش از این و تعدد فرزند نداشته باشند، چه برسد به درک زمانه و سیاست امام کاظم(ع). من در سن ۵۸ سالگی به یاد دارم حتی پیش از انقلاب شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» قرار بود پیاده شود اما مردم زیر بار نمی‌رفتند و بنابراین رژیم خیلی هم موفق نشد. 

ما درک کردیم تکثیر نسل ارزش است و فواید آن و زیبایی‌هایش را لمس کردیم و امروز که بچه‌های عصر تحدید نسل را می‌بینیم، با عوارض آن‌ها نیز آشنا هستیم. ما که نسل گذشته را دیده‌ایم و آگاهی درستی از خودمان داریم می‌توانیم درک کنیم در زمان موسی بن جعفر(ع) که فرزندان پرتعداد (حدود ۳۴ فرزند) داشته‌اند به چه معناست در زمانه‌ای که سادات قلع و قمع می‌شدند و هارون‌الرشید آل‌علی(ع) و حاملان اسلام ناب یعنی اهل بیت(ع) و بنی‌هاشم را در هر دو عرصه جنگ نرم و جنگ سخت از بین می‌برد تا قرائت صحیح از دین عرضه نشود، امام کاظم(ع) در فرزندآوری سنگ تمام گذاشتند.

 سپس می‌بینیم هر یک از این سادات جلیل‌القدر در گوشه‌ای از سرزمین اسلامی روشنی‌بخش محافل شیعه و هر یک علمدار و علم به دست عرصه اسلام ناب و مقاومت شده‌اند. 
از این رو، آرزو می‌کنم روزی تا دیر نشده فرهنگ تکثیر و ازدیاد نسل حاکم شود و ما را از نگاه‌های سطحی دور نگه دارد و مسئولانمان را بیدار کند تا از امکانات کشور استفاده کنند و تحول جمعیتی رخ دهد و افزایش نسل و برکات آن را شاهد باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.