اما انگار این نهاد آنگونه که باید نتوانسته تاکنون به این نقش محوری خود در مراقبت از دانشآموزان بهویژه در دوره آموزش متوسطه عمل کند و آسیبهای اجتماعی که متوجه آنهاست را کنترل و یا کاهش دهد. به طوری که گزارش اخیر وزارت آموزش و پرورش و نتایج ارزیابیهای صورت گرفته از دادههای سامانه پایش و آسیبهای اجتماعی دانشآموزان نشان میدهد میزان خطرپذیری، سطح اضطراب، خشم و افسردگی دانشآموزان در ۶ سال گذشته رشد ۱۰ برابری داشته و خشونت و آسیب به خود نیز در سه سال گذشته در ردیف سه خطر اول تهدیدکننده دانشآموزان در رفتارهای پرخطر بوده است. برای بررسی این موضوع به سراغ دکتر سید جواد حسینی، رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور و معاونت وزارت آموزش و پرورش رفتیم که معتقد است اگر جامعهای دچار آسیبهای اجتماعی شود یا توسعه نیابد آموزش و پرورش آن مقصر است.
آقای حسینی، رشد ۱۰ برابری خطرپذیری در چند سال اخیر ریشه در چه عواملی دارد و چه واقعیتی را نشان میدهد؟
این اتفاق تلخ سطح کارکرد نظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و آموزش و پرورش ما را نشان میدهد. وقتی این چهار نظام که از آنها در جامعهشناسی به عنوان خُرده نظامهای نظام جامعه نام برده میشود نتوانند کارکردهای خود را بهموقع، کیفی و درست به انجام برسانند نتیجه قطعی آن رشد آسیبهای اجتماعی از جمله خطرپذیری دانشآموزان خواهد بود.
جدا از کارکرد پایین نظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، آیا شیوع کرونا نیز در افزایش آسیب خطرپذیری دانشآموزان تأثیر داشته است؟
اگر به کرونا از منظر جامعهشناسی کارکردی نگاه کنیم قطعاً این پدیده کارکردهای نامناسب و پنهان و پیدای زیادی داشته؛ البته کارکردهای مثبت هم داشته است. از کارکردهای مثبتش میتوان به تعمیق توجه به حفظ بهداشت و سلامت دانشآموزان، معلمان و اولیا، نزدیکتر شدن خانواده به نظام تعلیم و تربیت و رشد استفاده از نظام نوین دیجیتالی و فناورانه اشاره کرد. با وجود این، کرونا کارکردهای نامناسب زیادی هم داشته که از آن جمله میتوان به اُفت کیفیت در نظام تعلیم و تربیت اشاره کرد. ضمن اینکه میدانیم اگر تمام فناوریهای نرمافزاری و سختافزاری را برای دانشآموزان، معلمان و خانوادهها فراهم کنیم باز هم آموزش مجازی نمیتواند بیشتر از ۵۰ درصد بهرهوری یادگیری را محقق کند و افت کیفیت یادگیری تا ۵۰ درصد خود به خود اتفاق میافتد. حال اگر از نظر فناوری و استفاده از ابزارهای نرمافزاری و سختافزاری و آشنایی با فناوریهای نوین آموزشی کمبودهایی داشته باشیم درصد افت کیفیت تحصیلی یا یادگیری قطعاً بیشتر هم خواهد شد. یعنی این آسیب در دوره کرونا به صورت ناخواسته اتفاق افتاده است. اما از سوی دیگر آسیبهایی هم از نظر جسمانی به بچهها به دلیل استفاده زیاد از رایانه، لپتاپ و تبلت- حضور در فضای مجازی- وارد شده همچنین کرونا از نظر روحی نیز آسیبهایی را بهدنبال داشته و موجب کاهش تحملپذیری دانشآموزان و افسردگی و اضطراب آنان شده است. در مجموع به طورطبیعی چنین شرایط و فضایی خطرپذیری دانشآموزان و آسیبهای روانی و اجتماعی را افزایش میدهد و یا حداقل بسترهای چنین اتفاقی را فراهم میکند. بنابراین از منظر یاد شده میتوان گفت کرونا در رشد چند برابری خطرپذیری دانشآموزان نقش داشته است.
غیر از آموزش و پرورش چه نهادهایی میتوانند در کاهش خطرپذیری دانشآموزان و اجرای نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان کمک کنند؟
نخست با رویکرد ساختاری به این پرسش پاسخ میدهم. ما در کاهش خطرپذیری یا کاهش کنترل آسیبپذیری در جامعه از جمله برای دانشآموزان معمولاً میتوانیم یک رویکرد ساختاری داشته باشیم. منظورم رویکرد پیشگیری بهویژه پیشگیری اولیه و ثانویه است؛ به این معنی که نهادهای اجتماعی از جمله نظام آموزش و پرورش، معلمان، مدیران و ارتباط اولیا با مدرسه و جامعه بهگونهای تنظیم شود که به شکل ساختاری دانشآموزان در مسیر تعلیم و تربیت تمام ساحتی قرار بگیرند. به عبارت دیگر باید مدرسه مانا را جایگزین مدرسه میرا و مدرسه کِیفی را جایگزین مدرسه کمی «بیکیفیت» کنیم. ضمن اینکه باید اوقات فراغت دانشآموزان را به خوبی پُر کنیم. اینها کارهایی هستند که باید به لحاظ ساختاری انجام دهیم.
از سوی دیگر هر کاری انجام دهیم باز هم از سوی بعضی از دانشآموزان با رفتارهای پُرخطر مواجه میشویم که همانطور که در شیوهنامه ابلاغی به آن اشاره شد دانشآموز تحت آسیب نیاز به مداخله فوری دارد. مثلاً دانشآموزی که اضطراب دارد و در معرض افسردگی شدید است یا دانشآموزی که دچار فوبیاست و میل به خودآزاری یا دیگرآزاری در او شدید است یا محصلی که آستانه تحملش بهشدت کاهش و میل به رفتارهای خشونتآمیز در او افزایش یافته، به لحاظ روانی و اجتماعی نیاز به حمایت فوری دارد که برای این منظور در طرح «نماد» ۱۳ دستگاه، سازمان و نهاد مثل بهزیستی، کمیته امداد، دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، رسانه ملی، دانشگاه علوم پزشکی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان زندانها پیشبینی شده است. البته برای ارائه فوریتهای روانی و اجتماعی به افراد تحت آسیب باید در مدرسه نظام مددکاری و مشاوره را ایجاد کنیم چون از این طریق قابلیت کنترل بهتری خواهیم داشت و اگر مداخله فوری و حرفهای در خصوص اینگونه دانشآموزان صورت نگیرد به احتمال قوی آنان دچار آسیبهای شدیدتری میشوند که بعداً مدیریت و کنترل آنها کار سادهای نخواهد بود.
آیا بین نهادهای مسئول در این خصوص هماهنگیهای لازم وجود دارد تا مداخله فوریتهای روانی اجتماعی به صورت مناسب انجام شود؟
نظام نماد یا همان مراقبت از دانشآموزان در مقابل آسیبهای اجتماعی اصولاً مبتنی بر همین موضوع است. یعنی قاعدتاً باید هماهنگی بین بخشهای مسئول برای مداخله در فوریتهای روانی و اجتماعی انجام گیرد تا دست در دست هم بدهند و بتوانند هم در بخش رویکرد ساختاری و پیشگیری رشدمدار مؤثر باشند و هم در مداخلات مبتنی بر فوریتهای روانی و اجتماعی بهنگام عمل کنند و آسیبها و خطراتی را که دانشآموزان را تهدید میکنند کنترل و کاهش دهند.
نظر شما