سوژه هر دو اثر، ماجرای واقعی یک زندانی مهریه است که با یافتن کیفی پر از پول و عودت آن به صاحب کیف، اتفاقاتی برایشان پیش میآید.
مسیحزاده پیشتر هنرجوی اصغر فرهادی بوده و این مستند را در ورکشاپ سالهای ۹۳-۹۲ که مدرس آن دوره فرهادی بوده، با ایده این کارگردان ساخته است.
پس از انتشار گسترده این موضوع، وکیل اصغر فرهادی در جوابیهای اعلام کرد خانم مسیحزاده در سال ۱۳۹۸ در حضور دو شاهد متنی را به دستخط و امضای خود تهیه کرده و در آن به صراحت اظهار کرده ایده و طرح فیلم مستند «دو سر برد، دو سر باخت» متعلق به فرهادی است.
جرقهای برای گفتوگوی صریح و محترمانه
آیا ادعای یک مستندساز گمنام موجب زیر سؤال رفتن کارنامه یک فیلمساز مشهور میشود؟ آیا طرح بحث درباره چالش حقوقی «قهرمان» سبب شفاف شدن حقوق مؤلف و بهخصوص مستندسازان میشود؟ اگر در ساخت یک فیلم داستانی از مصالح مختلف یک فیلم مستند استفاده شده باشد، حق و حقوق صاحب فیلم مستند چگونه باید تأمین شود؟ اگر کسی در مسیر ساخت یک فیلم به عنوان راهنما، مشاور یا استاد حضور داشته باشد چه حقی نسبت به آن فیلم پیدا میکند؟ اینها پرسشهایی است که درباره فیلم «قهرمان» به وجود آمده و موجب شده تا هیأت مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران در این باره بیانیهای را صادر کند و در آن به فکر حل مسئلهای پرتکرار در سینمای مستند بیفتد. در این بیانیه آمده است: این نخستین بار نیست که چنین گفتوگوهایی در حوزه سینما به صورت پراکنده درمیگیرد اما غالب چنین جدالهایی در سینمای ایران در نهایت با پادرمیانی و بهاصطلاح ریشسفیدی رتق و فتق میشود و متأسفانه اصل ماجرا در بیشتر موارد به زیر فرش رانده میشود. جامعه هنری ما نیازمند است در خصوص منافع و حقوق خود صریح و محترمانه گفتوگو کند و خرد جمعی هنرمندان باید فرصت پیدا کند تا در خصوص مسائل مهم شغلی خود وارد بحث و جدال احسن شود. انجمن مستندسازان بنا دارد بحث و گفتوگو درباره این موضوع را از باب کشف و تنظیم روابط درست حقوقی و هنری در خصوص اثرپذیری فیلم داستانی از یک فیلم مستند شروع و تا رسیدن به داوری خرد جمعی ادامه دهد. بنای ما در انجمن مستندسازان این است که ضمن واکاوی جوانب این ماجرا به تعاریف روشنی درباره حقوق مؤلفان و بهخصوص مستندسازان برسیم تا مبنای رسیدن به یک چارچوب حقوقی محکم شود. طبعاً در این زمینه به همراهی و نظرات وکلا و حقوقدانان نیاز جدی احساس میشود.
آغاز یک دعوای حقوقی
پس از انتشار این بیانیه، کاوه رضوانی راد، وکیل اصغر فرهادی در نامهای به برخی ادعاها و حاشیههای به وجود آمده درباره فیلم «قهرمان» پاسخ داد و تصریح کرد اتفاق بازگرداندن پول توسط زندانی مهریه در سال۹۱ رخ داده و به صورت گسترده در مطبوعات و رسانههای سراسری و محلی انعکاس داشته است بنابراین برخلاف ادعای ناصحیح خانم آزاده مسیحزاده، این سوژه توسط وی کشف نشده بلکه این خبر حدود یک سال پیش از شروع دوره فیلمسازی مستند، در سطح گستردهای در جامعه انتشار یافته است. بنا به گفته رضوانیراد این هنرجو، کار کلاسی خود را که با ایده و طرح و تحت نظارت و راهنمایی فرهادی ساخته شده بود بدون اشاره و ذکر نام فرهادی به نمایش درآورده است. به گفته این وکیل، مسیحزاده پیش از ساخت فیلم «قهرمان» در حضور دو شاهد در مؤسسه آموزشی بامداد در تابستان سال ۹۸ متنی را به دستخط و امضای خودش تهیه کرده و در آن به صراحت اظهار کرده ایده و طرح فیلم مستند «دو سر برد، دو سر باخت» متعلق به فرهادی است. وکیل فرهادی از مسیحزاده به دلیل فضاسازیهای رسانهای علیه موکلش در دادسرای فرهنگ و رسانه، ثبت شکوائیه کرده است.
مستندساز مالکیتی بر واقعیت ندارد
این بازی حقوقی حتی اگر برای اصغر فرهادی، باختی نداشته باشد اما با هر نتیجهای برای آزاده مسیحزاده، دو سر برد است. او علاوه بر اینکه نامش سر زبانها افتاده، انتشار مستندش روی یوتیوب و افزایش بازدید آن برایش منفعت مالی هم دارد.
محمدصادق دهقانی، کارگردان مستند و عضو انجمن مستندسازان ایران معتقد است خطایی از سوی فرهادی صورت نگرفته است و این بازی کاملاً به نفع مسیحزاده تمام میشود. او به خبرنگار ما میگوید: مستندساز مالکیتی بر واقعیت ندارد و فقط مالک راشهای خودش است بنابراین بر آنچه به عنوان سوژه در جهان واقع رخ داده، نمیتواند ادعای مالکیت کند. کما اینکه پیشتر هم موضوع این زندانی مهریه در رسانهها مطرح شده است و مستندساز نمیتواند ادعای مالکیت این واقعیت را داشته باشد. هر کسی از زاویه نگاه خودش میتواند از واقعیت الهام بگیرد و اثرش را بسازد.
کارگردان مستند «تالان» خاطرنشان میکند: اینکه آقای فرهادی از طریق مستند ایشان با سوژه آشنا شده یا با دیدن این مستند، برخی از شخصیتهای فیلمش را نوشته، جزئیاتی است که بین ایشان و آقای فرهادی وجود دارد اما آنچه واضح است اینکه نمیتوان بر سوژههای واقعی ادعای مالکیت کرد مثلاً من در مورد پروفسور کامیابی مسک، فیلم مستند ساختم اما نمیتوانم ادعا کنم این سوژه مال من است و کسی حق ندارد درباره ایشان فیلم مستند یا داستانی بسازد یا اگر ساخت باید اسم من را در تیتراژ فیلمش بیاورد! کما اینکه فیلمهای مستند دیگری هم از ایشان ساخته شده و حتی از راشهای فیلم من هم استفاده کردهاند.
به باور او سینما به همین شکل گسترش پیدا میکند، نباید با دید تنگنظرانه به این عرصه نگاه کرد و اضافه میکند: من به دانشکده هنرهای زیبا پیشنهاد دادم واحد اختیاری تماشای فیلم مستند را برای دانشجویان ادبیات نمایشی بگذارند تا آنها برای نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه از سوژههای آثار مستند الهام بگیرند، این کمک میکند تا آثار داستانی به واقعیتهای جامعه نزدیکتر باشد.
آشکار شدن نیمه پنهان یک ماجرا
عدهای معتقدند ادعای آزاده مسیحزاده بیاساس است و عدهای هم اصغر فرهادی را متهم به کپیکاری میکنند. اگر بپذیریم که مستندساز مالک راشهای خودش است و نه واقعیتی که رخ داده، هر فیلمساز دیگری هم میتواند سراغ محمدرضا شکری (زندانی مهریه و سوژه مستند) برود و از نگاه خودش، مستندی درباره او بسازد بی آنکه مستندساز قبلی مدعی شود حقوقش در سوژهیابی نقض شده است. آنچه از جزئیات بیانیه انجمن مستندسازان برمیآید این است که به واسطه به چالش کشیدن این ماجرا، بخشهای پنهان این ماجرا هویدا شود. اگرچه به باور عدهای، در این ماجرا نقض حقوق مؤلف رخ نداده اما کل این بازی به نفع آزاده مسیحزاده تمام میشود.
اصغر فرهادی، فیلمساز شناخته شدهای در عرصه جهانی است و ابزار تبلیغاتی گستردهای برای تبلیغ فیلمش در داخل و خارج از ایران دارد بنابراین چنین اتفاقی تأثیر چندانی در میزان فروش «قهرمان» ندارد اما موجب بیشتر دیده شدن مستند «دو سر برد، دو سر باخت» میشود، مستندی که لینک آن روی یوتیوب قرار دارد و به میزان دقایق بازدید از آن، دلار به حساب مالک فیلم واریز میشود.
نتیجه این دعوای حقوقی هر چه باشد در نهایت برای فرهادی دو سر باخت است چون هجمههای رسانهای علیه او قدرت میگیرد و در کنج ذهن مخاطب، برچسب فیلمساز کپیکار جا خوش میکند اما تا همین جای ماجرا برای یک مستندساز ناشناخته در یک بازی دو سر برد، شهرت و پول آورده است.
نظر شما