بیست و ششمین نشست از سلسله نشستهای «انقلاب اسلامی و آینده افق تمدنی» با عنوان «مدل نظامسازی قرآن پایه» از سوی پژوهشکده شهید صدر با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمد حاجابوالقاسم دولابی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مدیر مرکز تخصصی فقه نظام برگزار شد. تلاش کردهایم با مرور مباحثی که در این نشست مطرح شد، به پرسشهای مطرح شده پاسخ دهیم.
آیا میتوان ادعا کرد چون نیازهای انسان، نیازهایی مشترک است بنابراین میتوان از نهادهای مشترک و مشابه برای اداره جامعه اسلامی و جامعه غربی استفاده کرد؟
هر نظامی، نهاد متناسب با ساختار خود را دارد. برای مثال ممکن است در جامعهای «دنبال لذت بودن» یک اصل باشد، بنابراین جامعه به دنبال راهها و روشهای لذت بردن بیشتر انسان از مواد غذایی میرود، به سمت توسعه لذت با استفاده از تنوع غذایی حرکت میکند؛ در حالی که اسلام معتقد است برای تکامل روحی باید غذایی که به جسم داده میشود در مسیر تکامل روح باشد. برای همین اسلام در فرهنگ تغذیه، قائل به حلال و حرام است. بنابراین اشتباه است به دلیل شباهت ظاهری میان نیازهای انسان، بگوییم نیازهای همه انسانها و همه جوامع مشترک و مشابه است. بیایید دقیقتر نگاه کنیم! مثلاً در زمینه پوشش؛ یک انسان غربی پوشش را برای جلب توجه بیشتر میخواهد تا در معرض نگاهها و توجه بیشتر قرار بگیرد. بهخصوص در زمینه پوشش بانوان، ماجرا ممکن است به سمت و سویی برود که برهنگی را زیبا جلوه دهد. اینجا دیگر لباس و پوشش کارکرد حقیقی خود را ندارد. در نظام اسلامی، پوشش برای جلب توجه نیست؛ بلکه یکی از کارکردهایش جلوگیری از جلب توجه و خودنمایی است.
مسکن هم همین طور؛ دربرخی جوامع و نظامها و تفکرها، مسکن صرفاً مکانی برای آرامش نیست، حتی ممکن است مکانی برای تفاخر هم باشد. بنابراین میبینیم در شهرها، مناطق مرفه و مناطق فقیرنشین شکل میگیرند. نگاه اسلام به مسکن اینگونه نیست، حتی کاخسازی و تجمل در اسلام مذموم است.
این یعنی مسائل و نیازهای ما با نیازهای انسانهای جوامع غربی متفاوت است؟
بله... البته باید نکتهای را عرض کنم. ما در خلأ زندگی نمیکنیم. بالاخره ما در محیطی زندگی میکنیم که نظام اجتماعی چند صد ساله غربی بر زندگی ما سایه انداخته است. پس ما باید دو کار انجام دهیم. یکی اینکه نظام اجتماعی و ساختارهای خودمان را بسازیم و اسلام منشأ این نظامسازی و ساختارسازی باشد.
دوم اینکه آسیبهای ناشی از همین نظامهای موجود را به حداقل برسانیم. البته در حال حاضر، ساختارهای قانونی ما دنبال این هستند که کدام مسئله با اسلام مغایرت دارد و کدام ندارد. ما باید در دل یک ساختار اسلامی، نظام اجتماعی خودمان را بسازیم و توسعه دهیم.
آیا میشود برخی مشکلات و یا شرایط دشوار امروز را مثلاً با شرایط زمان پیامبر(ص) مقایسه کرد؟
اگر بخواهیم مثال بزنیم، میشود گفت ما باید ببینیم زمانی که مسلمانان تحریم بودند، پیامبر چگونه به آنان انگیزه میداد؟ آیا زمانی که تحریم بودند پیامبر به آنها میفرمود این تحریمها و سختیهایی که در شعبابیطالب میکشید به خاطر گناهان خودتان بوده یا چون گناهکارید تحریم شدهاید؟ در چنین شرایطی پیامبر میفرمود اینها عامل رشد است؟ یا اینکه میفرمود اگر صبر کنید دشمن شکست خواهد خورد. البته آن خطیب جمعه که از ایشان نقل شد گفتهاند سختیهایی که امروز میکشید به خاطر گناهانتان است، در اصل نکته درستی را گفتند، اما این سخنان بد منعکس شد.
پیامبر در هنگام سختیها و مشکلات به مردم گفتند ببینید گذشتگان چقدر سختی کشیدند، گذشتگان چقدر شکنجه تحمل کردند؛ اینجا صبر و استقامت گذشتگان را برجسته کردند. این اتفاق مربوط به زمانی است که در مکه بودند.
اما وقتی پیامبر(ص) به مدینه میروند و کلی امکانات به دستشان میرسد و از حیث اقتصادی دستشان باز میشود، نحوه برخورد و حرف زدنشان با مردم تغییر میکند. برخورد ما در جامعه کنونی هم باید متناسب با برخورد پیامبر(ص) در محیط مکه یا مدینه باشد.
در محیطهایی که افراد از مواهب انقلاب اسلامی بهرهمند شدهاند باید حرفهای زمان مدینه را زد اما در محیطهایی که بندگان خدا زیر بار سنگین اقتصادی و تحریم، کمرشان در حال خرد شدن است باید از ادبیات دیگری استفاده کرد. باید حواسمان باشد در چه حوزهای و چه بازهای، از چه ادبیاتی استفاده میکنیم.
مثلاً در بحث فرزندآوری، بعضیها فکر میکنند با برخی اهرمهای تشویقی مادی میتوانند فرزندآوری را تشویق کنند. این اگر جواب میداد که غربیها باید از این مسئله جواب میگرفتند. شما هرقدر هم اهرمهای مادی وسط بگذارید، فرزندآوری به لحاظ مادی اینقدر هزینه و تبعات دارد که فرد حساب کتاب میکند میبیند این اهرمها، مشوق به حساب نمیآید. اگر بگویند یک میلیون برای فرزندآوری به شما میدهیم میگوید این مبلغ پول پوشک یک ماه بچهاش است. مثلاً بگویند ۵۰ میلیون میدهیم میگوید این مبلغ تا اول دبستان فقط جواب میدهد. پیامبر(ص) برای تشویق به فرزندآوری میفرماید «قدموا لانفسکم» این فرزندآوری، برای شما باقیات صالحات است. یعنی پیامبر(ص) نوع نگاه را عوض میکند. در برههای فرهنگ جهاد را مطرح و بهشت را در نگاه اینها برجسته میکند بعد میگوید برای توسعه اسلام و اعتلای کلمه الله باید نیرو داشته باشیم و فرزنددارشویم که این فرزندها بیایند و در خدمت اسلام قرار بگیرند.
در بحث حجاب چطور؟
باید مسیر را مشخص کرد. باید بررسی کنیم زمان رسول اکرم(ص) بحث توصیه به حجاب مربوط به کدام موقعیتهاست؟ آیات حجاب سه تاست؛ دو آیه مربوط به «سوره احزاب» است یکی هم مربوط به سوره نور. سوره نور و احزاب هر دو سورههایی مدنی و مربوط به سالهای آخر مدینه هستند. یعنی بحث حجاب مربوط به جایی است که اسلام اقتدار خود را پیدا کرده است، همه مسائل حل شده، جنگها تقریباً خاتمه پیدا کرده و آرامشی بر جامعه اسلامی حاکم شده است. در این زمان پیامبر(ص) به این مسئله میپردازد تا جامعه بتواند پذیرا باشد. امروزه ما بخشی از جوانان را داریم که بر اساس شرایط، هنوز در مرحله قبل از هجرتاند، چه برسد به زمان فتح مکه. اینها هنوز با انقلاب اسلامی، همگرا نشده و در فضای جامعه اسلامی قرار نگرفتهاند، اینها ذیل جامعه غربیاند، خب چطور میتوانید مسئله حجاب را به اینها بقبولانید؟ یعنی با روشهای فعلی، مسئله حجاب برایشان جا نمیافتد.
الان که حکومت اسلامی شکل گرفته، یعنی حکومت نباید کاری در بحث حجاب انجام دهد؟
تطبیق شرایط آن زمان با این زمان هوشمندی میخواهد. معنای شکلگیری حکومت این است که تمام ابزارهای شکلگیری حکومت در دست پیغمبر(ص) است و ایشان با تریبونها و مساجد و کتابهایی که در اختیار دارد و مکتبهایی که ترویج کرده، فضاهای فکری خود را در جامعه توسعه داده است. مثلاً در این شرایط «ولیضربن بجیوبهن علی خمرهن» جواب میدهد، چون فضاسازی انجام و مبدأ و معاد پررنگ شده است. اما اگر انقلابی مثل انقلاب ما در جامعه اتفاق افتاد ولی تریبونهای دیگر دست ما نبود، پس شرایط ما مثل شرایط زمان حضور پیامبر در مکه است. امروزه همه جوانها از تریبون انقلاب اسلامی در مسجد برخوردار نیستند. اصلاً حرفهای ما را نمیشنوند، چون سراغ ماهواره رفتهاند، تلویزیون هم که کلاً نمیبینند... ۲۰ سال پیش حرکتهایی برای اجباری شدن حجاب داشتیم که جواب میداد اما الان دیگر جواب نمیدهد. الان جوانان در فضای فکری دیگری بزرگ شدهاند و میگویند ما با شما تفاوت داریم.
من فکر میکنم جذب این جوانها در این فضا باید همراه با اقداماتی باشد که پیامبر در مکه انجام داده است. خود من هم کامل در این زمینه کار نکردهام، اما واقعاً جای کار و بررسی دارد که ببینیم هر برخوردی برای چه شرایطی است.
در چنین شرایطی اقدامهای عملی چه باید باشد؟
باید ببینیم ۱۰ فاکتور اصلی نظام پیامبر(ص) چه چیزهایی بود؟ چیزهایی بود که در مدینه به آن میپرداخت. مثلاً آیه: قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ...
باید روی اینها پافشاری کنیم چون اینها امری فطری است. اتفاقاً بسیاری از بیحجابها وقتی میبینند به احترام به پدر و مادر تشویق میکنید پدر و مادر او مدافع شما میشود. قرآن میگوید: «ظلم نکنید» و «سقط جنین نکنید». اینها از گزارههایی است که میشود بر آن پافشاری کرد، بیگناهی را نکشید، به جان و مال مردم تعدی نکنید، اینها خطوط قرمز است. باید در هر زمینهای خطوط قرمزجامعهمان را از قرآن بگیریم.
ارزشهایی که در این مسیر باید توسعه یابد چیست؟
عدالتگستری، فقرستیزی، ظلمستیزی، پیمان حلف الفضول، همین حرکتهای جهادی با کارویژه خدمت به هموطنان، تألیف قلوب نسبت به نظام ایجاد میکند. الان نباید بسیج را درگیر مقابله با بیحجابی کرد. باید بر طرح ولایت متمرکز شد. باید تمام مساجد تبدیل به پایگاههای جهادی شوند.
آیا قرآن یک مکتب دست یافتنی دارد؟
قرآن یک مکتب منسجم دارد، اما یافتنی نیست، بلکه ساختنی است. قوانین کنونی ما برای تأمین مقاصد مکتب تدوین نشده است، بلکه برای تدوین مقاصد مادی ما تنظیم شدهاند. بنابراین این قوانین کارآمدی لازم را در راستای نظامسازی اسلامی ندارند. زمانی میتوانیم نظامسازی قرآنپایه داشته باشیم که مکتب برخاسته از قرآن منشأ قانونگذاری ما باشد. باید نهادواسطی بین پژوهشهای حوزوی و نیازهای دولت و حاکمیت ایجاد کنیم. نمیتوانم ادعا کنم در همه حوزههای مکتب اسلام، مباحث آماده شده داریم. اما در بعضی حوزهها از مکتب جلوتر رفتهایم، نظامسازی و حتی مدلسازی هم کردهایم.
نظر شما