من آن چکامهسرا عندلیب خوشنفسم
که صحن گلشن قدس است صحنه قفسم
به اوج قاف قناعت عدیل عنقایم
نه بر بساط مُذِلَّت نشسته چون مگسم
این بیتها از آنِ شاعری است که روز پنجشنبه از این جهان رفت؛ براتعلی فدایی هروی، شاعر پیشکسوت افغانستان. کسی که با نزدیک به ۷۰سال شاعری و شاعرپروری، همواره در شعر این کشور و بهخصوص در شهر هرات فعال بوده است. او متولد ۱۳۰۷ ش. در هرات بود و بیشتر عمرش در این شهر گذشت، جز ایامی که در سالهای جنگ و جهاد، به ایران مهاجر شده بود و در مشهد میزیست.
از نظر فن شاعری، پیش از همه چیز باید قریحه ادبی و تسلط استاد بر اسلوبهای شعر کهن را یادآور شد. او شاعری بود آشنا به اصول و فنون سخنوری، البته با همان معیارهایی که در ادب سنتی ما رایج بوده است. به باور من پس از درگذشت استاد خلیلالله خلیلی تاکنون در جریان شعری امروز افغانستان، شاعری با این مایه تسلط بر اصول و فنون شعر سنتی خویش نداشتهایم.
ولی شاعر ما با همه گرایش و وفاداری به قالبها و معیارهای بلاغت قدیم، کوشیده در محتوای آثارش پایبند مضامین مکرر و مفاهیم کهن نماند و تا حدی که سبک کارش اجازه میدهد، همپای تحولات زمانه حرکت کند. شعرهایش اغلب به مسائل و مضامین مطرح در جامعه امروز ارتباط دارد و در آنها تصویری از حوادث هر مقطع تاریخی را میتوان دید. اما از اینها که بگذریم، یک ویژگی شخصیت استاد فدایی، آزادمنشی او بود. او هیچگاه در جوار مراکز قدرت نزیست و ستایشگر هیچیک از قدرتمداران عصر نبود. طبیعتاً در همین مسیر، محرومیتهای مادی و معنوی بسیاری چشید. مذهبیسرایی یکی از دیگر زمینههای جدی کار فدایی هروی است. او شاعری بود شیفته بزرگان دین و در همان قالبهای سنتی، منقبتهای بسیاری برای آنان سروده است. افزون بر آن، خود او نیز یک منقبتخوان برجسته بود و در این زمینه شاگردانی داشت.
یک ویژگی مهم شعرهای مذهبی براتعلی فدایی، جنبههای انقلابی و مبارزاتی این شعرهاست، چیزی که در شعر سنتی مذهبی ما نایاب بوده و در بین شاعران مذهبی افغانستان، جز علامه سیداسماعیل بلخی، شاعری را نمیتوان یافت تا بدین مایه از جنبههای انقلابی و مبارزاتی دین گفته باشد.
نظر شما