قدس آنلاین- پیرو همین موضوع چند ماهی است که تهران و ریاض به منظور بهبود و توسعه روابط خود با یکدیگر رایزنی می کنند و تاکنون بنابر اظهارات مسئولان مربوطه، چهار دور از مذاکرات بین دو کشور انجام شده که آخرین دور آن در ۲۱ سپتامبر (۳۰ شهریور) در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل بوده است؛ دو طرف نشستهای مشترکی را انجام دادند و آنطور که پیداست، دور دیگری نیز به زودی برگزار شود. در طول ماه های گذشته، پروندههای مهمی در دستور کار مذاکرات قرار گرفته و تحولات سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، شورای همکاری خلیج فارس و در نهایت جنگ عربستان علیه یمن از جمله مسائلی بودند که در این مذاکرات بررسی شده اند. آنگونه که به نظر می رسد بنا بر دلایل متعددی دوره زمانی این مذاکرات کوتاه نخواهد بود؛ از جمله اینکه موضوعات اختلافی زیادی بین طرفین وجود دارد و ثانیا در روابط بین الملل و منطقه ما عوامل تاثیرگذار زیادی مانند حضور آمریکا در منطقه، ماهیت روابط کشورها در قبال رژیم صهیونیستی، ماهیت متحدان منطقه ای و نگاه آنها به روابط با ایران و... وجود دارد که باعث می شود مذاکرات بین ایران و عربستان یک مذاکره طولانی مدت باشد و نتایج آن به تدریج ظهور و بروز پیدا کند.
به منظور بررسی علل و ریشه اختلافات، کشمکش ها، فراز و فرودها، موانع موجود در مسیر بهبود روابط بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و تاثیر آن بر تحولات منطقه و نیز بررسی این موضوع که چرا عربستان سرانجام به این نتیجه رسیده است که باید بر سر میز گفتگو با ایران بنشیند، با «محمود الهاشمی» مدیر مرکز مطالعات راهبردی بغداد و تحلیلگر برجسته مسائل بین الملل در عراق به گفتگو نشسته ایم که در ادامه جزئیات این گفتگو را می خوانیم:
در دهه اخیر، روابط ایران و عربستان به شکل بی سایقه ای تیره و در نهایت قطع شد؛ به نظر شما چرا روابط این دو کشور تا این حد تیره شده و ریشه اختلاف در چیست؟
اگرچه روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی در روابط اقتصادی و خارجی در هیچ برهه ای ابعاد کاملی به خود نگرفت و رویکردهای متفاوت سیاسی و عقیدتی یعنی سیاست دنباله روی سعودی از آمریکا و حاکمیت تفکر وهابی و سلفی عقیده دینی این کشور همواره مانع از تشکیل روابط خوب میان دو طرف بوده است، اما فعالیت سفارتخانه های دو کشور می توانست بر امکان پیشبرد بیشتر روابط دوجانبه و ارتقای آن به سطح قابل قبول و دستکم به دور از تنش کمک کند، ولی متاسفانه از یک سو کارشکنی های سعودی علیه ایران در مجامع بین المللی، و از سوی دیگر فاجعه منا و در نهایت اقدام آل سعود در اعدام شیخ نمر باقر النمر، احساسات و خشم مردم ایران را برانگیخت و همه این تحولات منجر به تعطیلی سفارتخانه های دو کشور و توقف فعالیتهای دیپلماتیک و قطع روابط میان آنها شد.
به نظر شما روابط خوب یا بد ایران و عربستان چگونه می تواند بر تحولات و مناسبات منطقه تأثیر بگذارد؟
اختلاف بین عربستان و ایران برای کشورهای منطقه بسیار مهم و نگران کننده است، زیرا عربستان سعودی با توجه به اینکه سرزمین های مقدس اسلامی اعم از بیت الله الحرام، مسجد پیامبر اعظم و بسیاری از آثار اسلامی دیگر را در خود جای داده، جایگاه ویژه ای برای مسلمانان دارد و از طرف دیگر به دلیل اینکه بزرگترین صادر کننده نفت در جهان محسوب می شود، از اهمیت جغرافیایی و اقتصادی بالایی برخوردار است. در طرف مقابل، جمهوری اسلامی نیز اولین کشوری است که نظام آن در جهان هویت اسلامی را در اداره کشور اعلام کرده و جایگاه قدرتمندی را نزد مسلمانان دارد و وجود برخی اماکن مذهبی و اسلامی در آن بر تقویت جایگاه و تاثیرگذاری آن افزوده است. علاوه براین، پیشرفت عظیم علمی، موقعیت ژئوپلتیک، قدرت مقابله با رژیم صهیونیستی، برتری اقتصادی، نظامی، علمی و عمق استراتژیک آن به عنوان حامی محورمقاومت در منطقه نقش آن در تحولات منطقه را بسیار پر رنگ کرده است. از این رو اختلاف دو کشور، بر منطقه و به طور کلی بر جهان اسلام بازتاب دارد و این اختلافات، منطقه را در حالتی از تنش و بی ثباتی قرار می دهد و در مقابل از سرگیری و تقویت این روابط باعث ایجاد ثبات در منطقه به ویژه در ابعاد امنیتی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی خواهد شد و عراق راهی آسان برای حمایت از این روابط و توسعه آن خواهد بود؛ چراکه این هم به نفع عراق و هم همسو با منافع کشورهای عربی همسایه است.
در برهه ای از زمان تنش ها میان ایران و عربستان به شدت بالا گرفت و حتی اصطلاحا به پدیده ای موسوم به «جنگ نفتکش ها» منجر شد؛ به نظر شما بازنده این تنش ها و همچنین دیگر پرونده های اختلافی مانند سوریه، عراق، یمن، لبنان و...کدام یک از طرفین بوده است؟
تردیدی نیست که آمریکا و اسرائیل در بالا بردن سطح اختلافات بین ایران و عربستان نقش زیادی دارند، زیرا آمریکا معتقد است نزدیکی دو کشور موجب قدرت مسلمانان و کاهش حوزه بحران خواهد شد و همچنین باعث می شود تا کشورهای منطقه بدون نیاز به سایر قدرت های بین المللی قادر به دفاع از خود باشند. آمریکا برای جلوگیری از صادرات نفت ایران و اعمال فشار اقتصادی بر آن، عربستان سعودی را وادار به همکاری در تولید بیشتر نفت و پایین آوردن بهای آن کرد و این تنش ها تا سطحی پیش رفت که در برهه ای جنگ نفتکش ها را رغم زد. بی شک عربستان بیشترین زیان را از دشمنی با ایران متحمل می شود، زیرا ضعف عربستان در جنگ خود علیه یمن و میزان خساراتی را که متحمل شد آشکار کرده، همانطور که علی رغم حمایت از تروریست ها در سوریه، شکست خورد و به اهدافی که در نظر داشت به هیچ وجه نرسید. در عراق نیز پنج هزار بمب گذار انتحاری را به آنجا فرستاد که هزاران بی گناه را کشتند و بازارها و مؤسسات دولتی را به آتش کشیدند، اما از لحاظ سیاسی و تحقق اهداف ژئوپلتک، بازنده بود. اخیرا تنشها در تمامی پروندهها با پذیرش مذاکره با جمهوری اسلامی از سوی عربستان کاهش یافته است؛ چرا که این کشور متوجه شد اولا وارد جنگهای فرسایشی بیفایده شده است که بودجه کشور را تمام کرده و ثانیا نقش آن را در منطقه از جمله در شورای همکاری خلیج فارس تضعیف کرده است.
براساس آمارهای رسمی و غیررسمی عربستان سعودی به عنوان یکی از بزرگترین واردکنندگان سلاح در جهان به شمار می رود؛ اما با این وجود نتوانسته در هیچ پرونده ای پیروز شود؛ به نظر شما علت این عجز چیست؟
رازها و اموری وجود دارد که توضیح آنها ممکن است دشوار باشد.عربستان سعودی اعلام کرده که دارای ۴۰۰۰۰۰ پرسنل نظامی است و این کشور بیشترین هزینه نظامی را داشته و دومین کشور در زمینه خرید تسلیحات است؛ اما هیچگاه برای اثبات قدرت خود نه این نیروها و نه تسلیحات خریداری شده را نشان نداده است؛ به همین خاطر، این شبهه در بین بسیاری ایجاد شده که این تعداد از نیروهای مسلح مانند یک توهم است و معاملات تسلیحاتی صرفاً پولی است که فقط به شرکت های آمریکایی پرداخت می شود؛ گواه بر این مدعا این است که آنها در جنگ خود علیه یمن شکست خورده اند و به هیچ وجه شاهد ارتشی سازمان یافته و توانمند برای استفاده از تسلیحات مدرنی که خریداری کرده، نبوده ایم.
عربستان سعودی همواره ایران را به دخالت در امور دیگران متهم می کند، در حالی که خود با راه اندازی جنگ علیه یمن در امور این کشور دخالت کرد؛ به نظر شما علت اتهام زنی عربستان علیه ایران چیست و به واقع، چه کسی در امور دیگران دخالت می کند؟
ایران منکر عمق استراتژیک خود در منطقه به عنوان یک نیروی نظامی و ایدئولوژیک مبتنی بر روحیه مقاومت و آزادی نیست؛ روحیه و قدرتی که مدتهاست آمریکا، عربستان سعودی، کشورهای غربی و رژیم صیونیستی برای تضعیف یا نابودی آن در تلاشند، و با این وجود تاکنون موفق به دستیابی بر این هدف نشده اند و تمام گروه های مقاومت در همکاری منسجم و فعال با ایران قرار دارند. حمایت ایران از محور مقاومت یا مشاوره نظامی به کشورهایی که با جنگ تروریستی روبه رو بوده اند، دخالت در امور دیگر کشورها به شمار نمی رود، چرا که اولا این حضور و مشاوره به درخواست دولت این کشورها بوده و ثانیا تروریسم تهدیدی است که همه دنیا را تحت تاثیر قرار می دهد و مقابله با آن ضروری است. این درحالی است که عربستان سعودی میلیاردها دلار برای گسترش تروریسم در جهان از طریق ایدئولوژی وهابی پرداخته که باعث کشتار میلیون ها نفر شده است و از طرف دیگر با آغاز جنگ مستقیم علیه ملت یمن آشکارا در امور این کشور دخالت کرد. اتهاماتی که عربستان به نیروهای مقاومت در منطقه وارد می کند و آن را مداخله در امور دیگر ملت ها می داند به نفع آمریکا و اسرائیل و ترس از نابودی حکومت خود است که به نماد تروریسم در جهان تبدیل شده است.
علی رغم تمام لجبازی ها و خصومتی که عربستان با جمهوری اسلامی ایران داشته، اما در نهایت موضع خود را تغییر داده و به پای میز گفتگو با ایران آمده است؛ به نظر شما عربستان چرا به این نتیجه رسید؟
آنچه عربستان را بر آن داشت تا در برقراری رابطه با جمهوری اسلامی انعطاف نشان داده و به پای میز گفتگو بیاید، عوامل مختلفی دارد؛ از طرفی اتهامات مطرح شده علیه عربستان سعودی از سوی جامعه بین المللی به دلیل حمایت این کشور از تروریسم، به ویژه پس از قتل «جمال خاشقجی» تشدید شده است و همچنین این کشور به خوبی درک کرده است که آمریکا در مسیر خروج نظامی از منطقه قرار دارد و به زودی حمایت خود از عربستان را برخواهد داشت و یا کاهش می دهد. از طرف دیگر، عربستان در تمامی پرونده های امنیتی به ویژه در جنگ یمن شکست خورده و طی سال های گذشته نه فقط دستاوردی را محقق نکرده بلکه هزینه های هنگفتی را در جنگ های فرسایشی متحمل شده است. همچنین به دلیل همین شکست ها و اختلافات منطقه ای، موقعیت سیاسی آن در شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای منطقه به شدت تضعیف شده است. عربستان امروز به یقین رسیده است که ایران به یک قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شده است که نمیتوان آن را دور زد و با آن دشمنی کرد. همه این عوامل باعث شده تا عربستان از بلندپروازی های خود دست کشیده و مبتنی بر واقعیت های موجود پای میز گفتگو با ایران بیاید واز این طریق مشکلات را رفع کند.
پیش بینی شما از روند گفتگوها میان ایران و عربستان و موفقیت آمیز بودن آن چیست؟
مشترکاتی بین عربستان و ایران وجود دارد که با توجه به اسلامی بودن دو کشور و سابقه روابط خوب در این زمینه می توان آنها را فعال کرد و همچنین دو کشور از قدرت های اقتصادی هستند و امکان همکاری در این زمینه وجود دارد. کما اینکه عربستان می داند در صورت خروج آمریکا از منطقه باید امنیت خود را حفظ کند و ایران یک نیروی نظامی با توانمندی های بالاست که می تواند امنیت منطقه را حفظ کند. دو کشور می توانند در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر هماهنگ باشند و شرایط عینی را برای حل بسیاری از مشکلات سیاسی و امنیتی منطقه فراهم کنند؛ اما عربستان علیرغم وجود بستر مناسب همچنان نگران صدور تصمیم صریح در مورد بازگشت و ازسرگیری رابطه خود با جمهوری اسلامی است و دلیل این امر نیز به تاثیرگذاری آمریکا و رژیم صهیونیستی بر تصمیم گیری عربستان برمی گردد و همچنین، این کشور هنوز روی احتمال شکست مذاکرات هسته ای و تداوم فشارهای اقتصادی بر ایران امید بسته است.
در آستانه آغاز مذاکرات هسته ای وین، برخی کشورهای عربی از جمله عربستان خواهان حضور در این مذاکرات شدند؛ نظر شما در مورد این درخواست و دلایل آن چیست؟
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حق شرکت در مذاکرات هسته ای ایران را ندارند زیرا این کشورها یک طرفی از آن نیستند و حتی اعضای دائم شورای امنیت نیز حق چنین مشارکت دادنی را ندارند؛ آلمان هم به این دلیل در مذاکرات حضور دارد که یک قدرت سیاسی و اقتصادی با نفوذ بین المللی است و نظر خود را در مورد مسائل بین المللی دارد، اما کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات، چه از نزدیک و چه از دور به این پرونده هیچ ارتباطی ندارند.
انتهای پیام/
نظر شما