تهران اعلام کرده به دنبال توافقی خوب برای رفع تحریمهاست و نه تعجیل دارد نه اجازه میدهد کسی با وقت و انرژیاش در وین بازی کند و البته امید دارد طرفهای مقابل هم رویکرد سازندهای در پیش گیرند. گزارش پیش رو، تک مضرابهایی راهبردی درباره دور جدید مذاکرات جمهوری اسلامی و ۱+۴ در دولت جدید است.
نفس حضور تیم مذاکرهکننده در دور جدید مذاکرات وین با تیمی خبره و متخصص در حوزههای تحریمی، مالی بینالمللی، مسائل داخلی آمریکا، رسانهای و... خود نشان از جدی بودن ایران در مذاکرات دارد. جمهوری اسلامی پای میز مذاکره آمده تا نتیجه مطلوب خود را بگیرد. هر چند که از زمان روی کار آمدن دولت جدید در تهران، راهبرد جدیدی در قبال مسئله هستهای شکل گرفته و اجرایی شده که تمام جوانب پرونده اتمی از صدر تا ذیل – حتی مسئله توان بازدارندگی هستهای- را تحت تأثیر خود قرار داده است. کاپوی غرب برای کشاندن تهران به پای میز مذاکره را در همین موضوع میتوان تفسیر کرد.
از سوی دیگر، باید بدانیم با وجود شکاف پرنشدنی و دائمی بین آمریکای جمهوریخواه و آمریکای دموکرات، تا وقتی برنامه جامع اقدام مشترک متعلق به آمریکای دموکراتهاست و به تصویب کنگره این کشور نرسیده، سرنوشتی بهتر از این پیدا نخواهد کرد. تازه حتی اگر در کنگره هم تصویب شود، از تداوم تحریمهای جدید غیرهستهای،Relabeled یا تغییر تگ تحریمی و بازاعمال تحریمهای لغو شده بر اساس مفاد برجام و طبعاً نقض دوباره آن جلوگیری نمیکند؛ این اقدام تنها آن را کمی سختتر میکند.
تحریم یا مذاکره؟ راه سومی هم هست؟
برای جمهوری اسلامی، احیا یا مرگ برجام، انتخاب بین اجرا یا لغو تحریمها نیست. انتخاب بین تحریم بیشتر و تحریم کمتر است. در سمت مقابل برای ایالات متحده، برگشت به برجام و یا باقیماندن خارج از آن، انتخاب بین اضافه شدن چالش هستهای ایران یا حذف این چالش از باقی اختلافات دوجانبه روی پرونده میز ایران است. برجام، چیزی بیشتر از یک آرامبخش موقت و کمدوام نیست. چالشهای میان ایران و آمریکا، راهبردیتر از این حرفهاست که با توافقی حل شود.
آن ابرچالشی که میان تهران و واشنگتن در جریان است، اختلاف بین قدرت معنایی اسلام ناب محمدی و ایدئولوژی لیبرال دموکراسی است. این اختلاف عمیق در لایههای مختلف هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی جدیتر از آن است که با مذاکره حل شود. توافق، صرفاً ایستگاهی موقت در مسیر تنازع و تقابل است. استراتژیستها میگویند چالشهای راهبردی، حل شدنی نیستند تا زمانی که یک طرف ماجرا حذف شود. نخبگان آمریکایی با کمر بستن به پروژه استحاله درونی انقلاب، دنبال حل تنشها و حذف یکی از رقبای ایالات متحده هستند.
مسئله اصلی، زبان انگلیسی باقری نیست!
مشخصاً آینده مذاکرات هستهای در وین به سواد انگلیسی علی باقری یا درجه سرسختی یا انعطافپذیری او و تیم قویاش بستگی ندارد. وین به نتیجه هم برسد، باز ۶ ماه دیگر ممکن است واشنگتن زیرمیز بزند. آینده مذاکرات اما به تابآوری اقتصاد ملی جمهوری اسلامی متصل است. با این توصیف، گرچه ممکن است هتل کوبورگ وین تعیینکننده نتیجه گفتوگوها باشد، اما جای دیگری دوام آن را تعیین میکند و آن، مقاومت مردم است. تقویت قوام اقتصاد ملی، تضمینکننده یک توافق خوب است.
در همین راستا، تکرار غیر ضروری اینکه دولتهای غربی بیش از ایران به توافق نیاز دارند، سبب نمیشود آنها به این خودآگاهی از نیازهای خود برسند! بلکه آنها را تشویق میکند که برای تغییر اتمسفر درون مذاکرات، ادراک تهران را با افزایش فشار سیاسی و اقتصادی تغییر دهند. داشتن راهبرد تبلیغاتی به اندازه راهبرد مذاکراتی نقشی کلیدی را ایفا میکند. در این نبرد، مؤلفه رسانه به اندازه نفس مذاکرات – چه بسا بیشتر – اهمیت دارد.
جلو اظهارنظرهای خود را بگیریم!
جدای از این مسائل، همزمان و یا قبل از مذاکرات تیمهای مذاکره کننده، باید مراقبتی جدی در اظهارنظرهای مقامات رسمی درباره آن به عمل آید. معاون پارلمانی رئیسجمهور بهتازگی گفته بود اگر در مذاکرات توافق نشد، به سمت شرق میرویم. نتیجه چنین اظهارات سیدمحمد حسینی که کوچکترین سر رشتهای در سیاست خارجی ندارد، ارسال ناخواسته این پیام به چین و روسیه است تا در مسیر احیای توافقی که ایران را از کشیده شدن به سمت آنها و تجارتی نامتوازن منصرف میکند، مانعتراشی کنند! چه خوب گفت آن که گفت: جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت. چه آنکه پیش از این هم در دولت گذشته، تجربه تلخی از این دست اظهارنظرها درباره خزانه خالی آن هم در شب مذاکرات وجود داشت.
از سوی دیگر، وقتی هدف اعلامی تهران در مذاکرات، لغو مؤثر تحریمها و هدف اعلامی آمریکا کنترل برنامه هستهای برای اطمینان از عدم تولید تسلیحات اتمی است، تهدید ایران به ترک یا شکست مذاکرات، نه اهرم فشار مؤثری است و نه بازدارنده محسوب میشود؛ چرا که از نگاه آمریکا در صورت شکست مذاکرات، همچنان ابزارهایی مثل بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت، خرابکاری فیزیکی یا سایبری حتی اقدام نظامی محدود برای رسیدن به هدف اعلامشده وجود خواهند داشت؛ هرچند پرهزینه بوده یا مطلوب نباشند.
اما ایران برای دستیابی به هدف اعلام شدهاش، راهی جز توافق ندارد. نمیتوان با تسریع برنامه اتمی یا حتی جنگ به رفع تحریم رسید. اما با پرداختن به نواقص داخلی میتوان تحریم خارجی را کماثر و یا حتی بیاثر کرد.
و در آخر آنکه اصلیترین راه رسیدن به یک توافق خوب، منصفانه و عادلانه را باید در شهرکهای صنعتی، کارخانجات و مراکز تولیدی جست. دیگر مسیرها ره به ترکستان است.
نظر شما