مشارکت مفهومی است که گستره آن حوزههای متنوعی از اطلاع عموم گرفته تا نظارت بر امور و همکاری در اداره جامعه را شامل میشود، اما مانند بسیاری از مبانی انقلاب اسلامی این مفهوم نیز در بینش دولتهای مختلف در این سالها همواره دچار قبض وبسطها و حتی تضادهای مختلفی بوده که خود این موضوع یکی از عوامل فاصله گرفتن مردم از بدنه حاکمیت است. اکنون که دولت جدید داعیه بازگشت به نظام مردم سالاری دینی را دارد و در این راستا اقدامات قابل توجهی نیز از خود نشان داده، ضروری است موانع خدشه دار شدن مشارکت مردمی را با یکدیگر بررسی کنیم.
درست است که رئیس جمهور محترم در متن زندگی مردم حضور پیدا کرده و از نزدیک بسیاری از مشکلات را پیگیری می کند، اما اگر بال دیگر این اقدامات یعنی سازوکار شفاف دولتداری درست نشود، ناخودآگاه آثار این زحمات هم به مرور زمان از میان خواهد رفت.
حضرت علی (ع) در نامه ۵۳ نهج البلاغه می فرماید: «در کارهای کارمندانت بنگر و آنها را با آزمایش و امتحان به کار وادار و از روی میل و استبداد آنها را بهکاری واندار، زیرا استبداد و تسلیم تمایل شدن کانونی از شعبههای جور و خیانت است و از میان آنها افرادی که با تجربهتر و پاکتر و پیشگامتر در اسلاماند، برگزین! زیرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاکتر و همچنین کم طمعتر و در سنجش عواقب کارها، بیناترند».
انتخاب مدیران ناشایست همان پاشنه آشیلی است که بیشترین ضربه را به مسئولان پاکدست و تحولخواه زده است. چه بسا حلقههای قدرت و احزاب سیاسی معتمد یک مسئول، از طریق اعمال فشارهای سیاسی مدیران نالایقی را بر سر کار آورده اند که کاملاً با جنس دغدغهها و دستگاه معرفتی آن مسئول عالی سازمان یا نهاد مغایر بوده اند. این افراد نابجا از دوبعد مانع موفقیت یک نهاد یا سازمان می شوند. بعد نخست همانطور که در نهجالبلاغه آمده از جهت دورماندن افراد باتجربه و متخصص از مصادر امور است. بعد دوم ناظر به پاکدستی و سلامت نفس و جنبههای دینی مدیر است. این بعد دوم، آن بعد بیرونی و در معرضِ دیدِ افکار همگانی است و از جهت اعتماد مردم به یک دولت اهمیت ویژه ای دارد. یک مدیر اگر تجربه و تخصص کافی در یک مصدر نداشته باشد، می تواند با اخلاق لین و حفظ ظاهر و... خودش را چند صباحی در مصدر امور قرار دهد، اما یک مدیر باتجربه و کارکشته وقتی سلامت خودش و خانوادهاش محل ابهام و تردید است، مستقیم قلب اعتماد به نظام اسلامی را هدف قرار داده است.
گفتن این حرف به معنای چشم پوشیدن از تجربه و تخصص نیست. باید از یک طرف تجربه و تخصص را فارغ از شاخصهای قبیلهگرایانه مدنظر قرار داد و از طرف دیگر سلامت و تعهد و اخلاق و سبک زندگی فرد را در نظر گرفت تا ضمن جلورفتن کارها اعتماد مردم به حاکمیت اسلامی از درون تهی نشود. رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم پس از هشدار نسبت به لغزش مدیران این دغدغه را اینچنین مطرح میکنند: «...وسوسه مال و مقام و ریاست، حتی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست...».
در روایات اشاره شده با بودن افراد صالحتر و باتجربه تر، انتخاب افرادی که در این حد نیستند، خیانت به خدا و پیامبر و مسلمانان خواهد بود. حتی افراد، در صورتی که شایسته تر از آنها وجود داشته باشد، حق ندارند خود را بر آنها مقدم کنند، همانطور که پیامبر فرمودند: هر کس خود را بر دیگر مسلمانان مقدم کند در حالی که ببیند در میان آنها افراد شایسته تری وجود دارد، خیانت به خدا و پیامبر و مسلمین نموده است.
ملتی که دارای چنین حکومت و مسئولان باکفایت و شایستهای باشد، طبعاً نسبت به آنها اعتماد خواهد داشت و با آنها همکاری صمیمانه خواهد کرد.
نظر شما