بیکار بود و هرکجا که فکرش را بکنید برای پیدا کردن کار مراجعه کرد، اما هر بار دست خالی به خانه برمیگشت. مدتی به همین شیوه صبحها را ظهر و ظهرها را هم شب میکرد. کمکم این ماجرا برای خانوادهاش رنجآور شد زیرا برای امرار معاش دچار مشکل شده بودند.
از استخدام در کارخانه، شرکت و اداره منصرف شد و با هزار زحمت چند میلیون تومان پول جور کرد و با آن یک دستگاه موتورسیکلت خرید. این بهترین راه بود تا به صورت موقت برای تهیه خرجی خانه دچار مشکل نشود و هر روز صبح در خیابانهای مرکزی شهر مشهد مسافرکشی با موتورسیکلت را تجربه میکرد.
اوضاع بد نبود و از وضعیت بحرانی تا حدودی خارج شده بود و دیگر هشتش گرو نه نبود.
تنها دارایی نانآور خانواده سرقت شدهمسر و فرزندانش هم کمی از فشار اقتصادی فاصله گرفته بودند چرا که پدر خانواده صبح تا شب در خیابانهای شهر در سرما و گرما مسافر جابهجا میکرد و دیگر برای اجاره خانه کوچک حاشیه شهرشان نگرانی نداشتند.
اما این شادی دوامی نداشت و یک روز که او مثل همیشه در خیابانهای شهر به دنبال مسافر میچرخید، با دست بلند کردن مرد جوانی در حوالی خیابان امام رضا(ع)، جلو پایش ترمز زد و با طی کردن کرایه، مرد مسافر را ترک موتور سوار کرد و به سمت شهرک شهید رجایی برد.
چند دقیقه بعد در نزدیکی مقصد، به یک باره پیک موتوری سردی جسم تیزی را زیر گلویش احساس کرد و همزمان صدای خشدار خشن مرد مسافر که از او میخواهد موتور را نگه دارد، به گوشش رسید.
موتورسیکلت را از ترس چاقو متوقف میکند و از آن پیاده میشود، مرد مسافرنما با تهدید جیبهای طعمهاش را خالی میکند و ۱۰۰هزار تومان وجه نقدی که برای آن کل شهر را با موتور دور زده بود و گوشی تلفن همراهش را سرقت میکند. سارق مسلح به سلاح سرد که او را تهدید میکرد اگر حرکت کند با چاقو پاسخش را خواهد دید، دست بردار نبود و پشت موتور نشست و تنها سرمایه مرد جوان را پیش چشمانش سرقت کرد، التماسهای مالباخته هم هیچ فایدهای نداشت.
پس از این واقعه مالباخته در مراجع انتظامی و قضایی طرح شکایت کرد، اما بازهم آن روز دست خالی راهی خانه شد. چند روز از سرقت گذشت که مأموران کلانتری آبکوه حین گشتزنی در حوالی خیابان فدک به راکب یک دستگاه موتورسیکلت که پلاک مخدوشی روی آن نصب بود، مشکوک میشوند.
استعلام مشخصات ظاهری مرد موتورسوار بیشباهت به یکی از سارقان خشن تحت تعقیب نبود، از همین رو تیم تجسس کلانتری به صورت نامحسوس این فرد را کوچه به کوچه تعقیب کرد تا محل اختفایش هم شناسایی شود.
دستگیری در تعمیرگاه و لو رفتن همه چیزپس از چند چهارراه چپ و راست پیچیدن، مرد مشکوک وارد یک تعمیرگاه خودرو شد و مأموران پلیس پشت سر او وارد محل شده و فرد مذکور را دستگیر کردند. بازرسی بدنی متهم منجر به کشف یک تیغه چاقوی ۲۰سانتیمتری شد. پلیس مطمئن شد این فرد همان سارق تحت تعقیب است.
متهم پرونده که احمد نام داشت به سرعت به مقر انتظامی منتقل شد. پس از آن مشخص شد موتورسیکلتی که سارق هنگام دستگیری سوار آن بود متعلق به همان پیک موتوری است. از همین رو مالباخته به مقر پلیس فرا خوانده شد و ضمن شناسایی متهم، واقعه آن روز تلخ را بازگو کرد.
در ادامه متهم که سوابق متعدد سرقت را یدک میکشید و حتی چندی پیش پس از تحمل ۱۱سال حبس از زندان آزاد شده بود به دادسرا منتقل و برای او کیفرخواست صادر شد.
کار به اینجا که رسید پرونده برای طی شدن دیگر مراحل قضایی به شعبه ۱۴۴ دادگاه کیفری دو مشهد ارجاع شد و روی میز قاضی مهدی ترابیان قرار گرفت.
تمامی اوراق و مستندات پرونده دوباره به صورت دقیق مورد بازخوانی قرار گرفت و دفاعیات متهم سابقهدار چندین جلسه شنیده شد.
درنهایت قاضی شعبه، مجرم پرونده را به تحمل ۱۰ سال حبس و همچنین ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد تا شاید درس عبرتی باشد برای این سارق شرور که جان و مال مردم را به این راحتی بازیچه اقدامهای مجرمانه خود قرار ندهد.
نظر شما