خلفای ستمگر عباسی برای تضعیف جایگاه اجتماعی امام و جلوگیری از گسترش آیین تشیع، آن حضرت را به منطقه نظامی سامرا منتقل کرده و از هیچ اقدامی برای آزار امام و پیروان ایشان خودداری نمیکردند. امام هادی(ع) در این شرایط دشوار، با روشهای مختلف پیام خود را به شیعیان میرساندند و به ترویج ارزشها و مفاهیم ناب اسلامی میپرداختند. به مناسبت سالروز شهادت امام علیالنقی(ع) در این زمینه با حجتالاسلام دکتر حمیدرضا مطهری، رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه قم و مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفتوگو نشستهایم.
ضمن مروری کوتاه بر دوران زعامت امام هادی(ع) به این پرسش نیز پاسخ دهید که چرا خلفای عباسی آن حضرت را به سامرا منتقل نموده و زیر نظر داشتند؟
دوران امامت امام علیالنقی(ع) یکی از دشوارترین دورهها از ابتدا تا انتهای عصر حضور ائمه(ع) برای خاندان پیامبر(ص) و شیعیان بوده است. یعنی هم بر اهل بیت(ع) فشار و سختگیری فراوان بود و هم بر شیعیان آنان. آن حضرت در سن کودکی و بنا به روایتی، در 6 سالگی به امامت رسیدند. البته با توجه به اینکه پدر بزرگوارشان هم در سن کودکی به امامت رسیده بودند امامت ایشان مورد اختلاف قرار نگرفت. یعنی پیش از آن برخی از شیعیان در دوران امامت امام جواد(ع) دچار بحران شدند زیرا یکباره با امامی مواجه شدند که در کودکی به امامت رسیده بود که البته آن بحران در دوران امام نهم(ع) حل شد.
برخی از بزرگان مثل شیخ مفید تصریح کردهاند هیچ اختلافی درباره امامت امام هادی(ع) صورت نگرفت و شیعیان بر امامت ایشان متفق بودند. همزمان با آغاز امامت امام دهم(ع) معتصم عباسی بر مسند خلافت بود که بهشدت نسبت به شیعیان سختگیری میکرد؛ همان کسی که امام جواد(ع) به دستور او به شهادت رسید. معتصم گمان میکرد چون امام هادی(ع) کودک است میتواند او را چنانکه خود میخواهد تربیت کند؛ بنابراین معلمی را برای آن حضرت انتخاب کرد که در دشمنی با اهل بیت(ع) زبانزد بود. ولی آن معلم به حدی تحت تأثیر رفتار و علم امام قرار گرفت که به یکی از دوستداران آن حضرت تبدیل شد. پس از معتصم، واثق و سپس متوکل به حکومت عباسیان رسیدند.
متوکل از همان آغاز خلافت، فشار زیادی به شیعیان وارد کرد و برای اینکه از جایگاه اجتماعی امام بکاهد ایشان را به نوعی بازداشتگونه، از مدینه به سامرا منتقل نمود. سامرا شهری نظامی بود که به دستور معتصم و برای اسکان نیروهای نظامی ساخته شد و از این رو به آن معسکر میگفتند، یعنی پادگان نظامی. بنابراین وقتی امام هادی(ع) و بعدها فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری(ع) به این مکان منتقل شدند این دو امام بزرگوار به عسکریین معروف شدند. در این دوره سختگیری متوکل به شیعیان به حدی بود که حتی دستور منع زیارت حرم حضرت سیدالشهدا(ع) و بالاتر از آن، دستور تخریب بارگاه آن حضرت را صادر و افرادی را مأمور کرد مانع رفتن شیعیان به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) شوند.
بنابر کتابهای تاریخی، تعداد راویان احادیث امام علیالنقی(ع) به 180 نفر میرسید و در این دوران، تشیع گسترش بسیاری یافت. با توجه به سختگیریهای عباسیان، آن حضرت چطور با شیعیانشان در ارتباط بودند و به ترویج معارف ناب اسلامی میپرداختند؟
یکی از راهکارهایی که از دوره موسی بن جعفر(ع) در بحث ارتباط امامان با مردم آغاز شد، تأسیس سازمان وکالت بود. در دوران امام کاظم(ع) از یک سو تشیع گسترش بسیاری یافت و شیعیان در مناطق مختلف حضور داشتند و به طور طبیعی همه این مناطق امکان ارتباط مستقیم با امام را نداشتند و از سوی دیگر امام کاظم(ع) مدتی در حصر بودند و نمیتوانستند با پیروانشان در ارتباط باشند؛ پس لازمهاش این بود برای هر منطقه وکیلی باشد که بین امام و مردم واسطه شود.
سازمان وکالت در دوران امام جواد(ع) و سپس امام هادی(ع) تقویت شد و به عنوان پل ارتباطی بین جامعه شیعه و امام عمل میکرد. بسیاری از روایان امام هادی(ع) از پیش از دوران حصر امام، با ایشان در ارتباط بودند و پس از آن هم در مناطق مختلف، به عنوان نماینده امام حضور داشتند و از یک سو پرسشها و احتیاجات مردم را به امام منعکس میکردند و از سوی دیگر پاسخهای امام را به اطلاع شیعیان میرساندند. حتی برخی از این افراد برای اینکه شناخته نشوند با لباس مبدل تاجر، دستفروش و... خدمت امام میرسیدند و سؤالات خود را مطرح میکردند. حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از معروفترین اشخاصی است که نماینده امام هادی(ع) در منطقه ری و جبال بود.
یکی دیگر از روشهای امام هادی(ع) برای انتقال ارزشها و مفاهیم دینی به جامعه، دعا و زیارت بود. آن حضرت(ع) زیارتی دارند به نام غدیریه؛ آن هم در دورهای که حکومت، آشکارا دشمنی خود را با امیرالمؤمنین(ع) اعلام میکند. امام در زیارت غدیریه، تاریخ زندگانی حضرت علی(ع) و جنگها و جانفشانیهای آن حضرت را در رکاب پیامبر(ص) به تصویر میکشد. یکی دیگر از زیارات ارزشمندی که از امام هادی(ع) به ما رسیده جامعه کبیره است.
آن حضرت بقیه را نیز به دعا و زیارت تشویق میکردند؛ ایشان در مقطعی دچار بیماری شدند و به یکی از نزدیکان خود به نام ابوهاشم جعفری دستور دادند در کنار مرقد امام حسین(ع) برای شفای آن حضرت دعا کند. امام در پاسخ ابوهاشم که شاید این سؤال در ذهن او ایجاد شده بود که شما خودتان امام هستید و ائمه همگی نور واحد هستند، دوباره تأکید کردند: کنار قبر امام حسین(ع) دعا کنید زیرا آنجا دعا مستجاب میشود. این یک دستورالعمل برای آیندگان است که اهتمام ویژه به زیارت امام حسین(ع) داشته باشند. در واقع نام و زیارت امام حسین(ع) رمزی است که ائمه(ع) همواره برای حفظ و زنده نگه داشتن آن تلاش کردهاند.
امام هادی(ع) همچون پدر بزرگوارشان، امام جواد(ع) به ابنالرضا ملقب بودند. دلیل این نامگذاری چه بود؟
از آنجاییکه امام هشتم(ع) ملقب به رضا بودند، ائمه پس از ایشان علاوه بر القاب مختلفی که داشتند، ابنالرضا نیز نامیده میشدند؛ یعنی امام جواد(ع) که فرزند بلاواسطه امام هشتم(ع) بودند و بعدها امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) نیز به این لقب معروف شدند. در این مسئله علاوه بر جریان فرهنگی شیعه، شاید بتوان گفت جریانهای سیاسی هم تأثیرگذار بود. به هر حال امام رضا(ع) در عصر مأمون به عنوان ولیعهد انتخاب شد و شاید این جریان نیز در اینکه امامان پس از حضرت رضا(ع) به ابنالرضا معروف شوند نقش داشته باشد. به هر حال عباسیان همواره به دنبال اهداف شوم خود بودند و وقتی خود را در مقابل امام هادی(ع) ناتوان یافتند و به اهدافشان نرسیدند، آن حضرت را نیز همچون پدران بزرگوارشان به شهادت رساندند.
نظر شما