به گزارش قدس آنلاین، علت این مسئله هم به خوبی قابل تشخیص است چرا که پرونده سیاسی این نظامی عالی رتبه عصر پهلوی از طرفی با دوران نضج و شکل گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران پیوند خورده و از جانب دیگر نگاه غضب آلود و به نوعی کینه توزانه پهلوی دوم به حاجی علی رزم آرا به عنوان افسری با سواد و دانشگاه رفته و احساس خطر نهاد سلطنت و شخص اول مملکت نسبت به وی جایگاه نخست وزیری ایران را برای وی به مسندی خون آلود و دردسر آفرین تبدیل نمود. مسائلی از این دست مرگ رزم آرا را برای پژوهشگران حوزه تاریخ به یک معمای لاینحل تاریخی مبدل نموده است. در این میان انتشار خاطرات سیاسی-نظامی رزمآرا کلید حل بسیاری از پرسشها در مورد زندگی خصوصی وی شده است. اما با این وجود قتل وی هنوز به صورت یک معمای بزرگ باقی مانده و پرونده این قتل تا هنگام انتشار اسناد و مدارک یا اعترافات جدید شاهدان تاریخی باز خواهد ماند. در گفتگو با دکتر عباس سلیمی نمین منتقد، پژوهشگر و روزنامه نگار با سابقه ایرانی به دنبال یافتن پاسخهایی درخور برای معماهای گوناگون موجود در حیات سیاسی این چهره برجسته نظامی و سیاستمدار نگون بخت ایرانی هستیم تا از این طریق برخی موانع پژوهشی در این زمینه را برطرف نماییم.
آقای دکتر کمی در مورد سوابق سیاسی-نظامی و خانوادگی تیمسار علی رزم آرا به ما توضیح دهید؟
تیمسار سپهبد حاجی علی رزم آرا یکی از چهرههای نظامی دوران پهلوی است که سیر رشد خود را از طریق خدمت در قراقخانه طی نکرده است بلکه از طریق تحصیلات نظامی در خارج از کشور پلههای ترقی را پیموده است. لذا وی کمی متفاوت از قزاقها بود. نیروهایی که در دوران پهلوی اول رشد کردند کسانی بودند که شاکله نیروهای قزاق را تشکیل میدادند. اینها موقعیت رشد پیدا کردند و توانستند امور نظامی را به دست بگیرند. قزاقها دارای خصوصیاتی بودند که افراد تحصیل کرده به هیچ وجه نمیتوانستند با آنها مدارا کنند و در واقع قرابتی داشته باشند.
مثلاً چه خصوصیاتی؟
قزاقها عموماً انسانهایی بی سواد و لا ابالی بودند و به لحاظ شخصیتی قابل تحمل نبودند. خود آقای رزم آرا در خاطرات خویش این نکته را می گوید که اینها برای ما اصلاً قابل تحمل نبودند. نه این که فکر کنید رزم آرا به لحاظ اخلاقی انسان منزهی بوده است! او در خاطرات خویش در مورد لا ابالیگریها و افراط خود در مسائل غیر اخلاقی مینویسد. و مفصلاً در این خصوص صحبت میکند. اما با این وجود میگوید ما ابداً نمیتوانستیم با قزاقها کار مشترکی داشته باشیم و در یک جا حضور داشته باشیم. خوب قزاقها به لحاظ فرهنگی در سطح بسیار نازلی بودند و در حدی نبودند که آدم بتواند با آنها معاشرت داشته باشد. به همین دلیل رشد رزم آرا عمدتاً مربوط به ابتدای دوران پهلوی دوم میشود وگرنه در دوره تسلط قزاقها خیلی به اینها میدان داده نمیشد. زیرا رضاخان عمده نیروهای نظامی برجسته را از نیروهای قزاق که عمدتاً هم بیسواد بودند انتخاب میکرد زیرا اینها از رضاخان حرف شنوی داشتند و به لحاظ شخصیتی شبیه خودش بودند. بنابراین میتوانیم به خوبی وجه تمایز رزم آرا با قزاقها را درک کنیم. سپهبد علی رزم آرا شخصیتی دست به قلم بود و آثاری را در زمینه بحثهای جغرافیایی از خود به یادگار گذاشته است. اما به لحاظ سیاسی خود را در دسته بندی های سیاسی تعریف نمود و به همین دلیل هم رشد پیدا کرد.
یک مستندی در داخل کشور در مورد پرونده تاریخی تیمسار زم آرا ساخته شده با عنوان«رزم آرا دوسیه مسکوت» در این مستند نیز به آثار جغرافیایی رزم آرا اشاره شده است. شما انتساب این آثار به وی را تا چه حد درست میدانید؟
عرض کردم رزم آرا آدم تحصیل کرده ای بود و به لحاظ شأنیت با نیروهای قزاق خیلی متفاوت بود البته این به معنای آن نیست که از لحاظ سیاسی وابستگی نداشت. بلکه وابستگی او به بیگانه روشنتر از آن است که بتوان آن را با این بحثها به حاشیه راند. اما او آثار مکتوبی در ارتش از خود بر جای گذاشته است. پیش از آن کمتر سابقه داشته که افسران عالی رتبه ارتش سوادی داشته باشند و آثاری این چنینی را به رشته تحریر درآورند. هر چند این مکتوبات چندان هم برجسته نیست ولی در عین حال آثاری است که توسط رزم آرا نگاشته شده است و تمایر او را نسبت به سایر نیروهای قزاق نشان میدهد.
ما در حالی شاهد نخست وزیری آقای رزم آرا هستیم که نهضت ملی شدن صنعت نفت در حال شکل گیری است و هنوز در مرحله ابتدایی خود قرار دارد. می خواهم بدانم موضع گیری رزم آرا در قبال نهضت ملی شدن صنعت نفت به چه صورت است برخی عبارت« ملت ایران حتی توانایی ساخت یک لولهنگ را هم ندارد» را به ایشان نسبت میدهند آیا این مسئله حقیقت دارد یا یک مسئله ساختگی توسط مخالفان ایشان است چون فرضیه دوم توسط برخی از سلطنت طلبان مطرح میشود؟
این هم از حرفهایی است که احتمالاً در دوران اخیر مطرح شده است وگرنه بحثهایی که در صحن مجلس مطرح شده است اسنادی نیست که بتوان آنها را به راحتی رد کرد. بلکه این اظهارات توسط شاهدان عینی حاضر در مجلس تأیید شده و اصلاً تکذیب نشده است. این هم جزو موضعگیریهای نویی است که ما با آن مواجه هستیم.
جناب عالی موضع رزم آرا در قبال نهضت ملی شدن صنعت نفت را چطور تحلیل میکنید؟
عملکرد او همان خطی بود که انگلیسیها مایل بودند دنبال کنند. سپهبد رزم آرا جزو کسانی است که به شدت با صنعت ملی شدن صنعت نفت مخالف است. کسی نمی تواند این مسئله را در تاریخ نفی کند و نادیده بگیرد. موضع رزم آرا در این خصوص به شدت منفی است در حدی که به هیچ وجه من الوجوه شأنی را برای ملت ایران قائل نیست و به خاطر بیگانگان به بدترین وجه ممکن ملت ایران را تحقیر میکند. اظهارات رزم آرا توسط همه نقل شده و هیچ کسی در مقام نفی این موضوع برنیامده است. چه موضع گیریهای رزم آرا در مورد کلیت نهضت ملی شدن صنعت نفت و چه روزی که با طرفداران ملی شدن صنعت نفت در مجلس درگیر میشود. خوب رزم آرا یک مو ضع تهاجمی و تحقیر آمیز نسبت به ملت ایران اتخاذ میکند و این خود نشانگر این است که نیروهای وابسته تا چه حد ناگزیر به دفاع از منافع بیگانه بودند. یعنی شما نمیتوانید هیچ نوع عرق ملی در اینها سراغ بگیرید. رزم آرا به نمایندگان موافق ملی شدن نفت به شدت حمله میکند و میگوید:« اگر این مسئله را دنبال کنید من سقف مجلس را روی سر شما خراب میکنم. شما که لیاقت ندارید یک لولهنگ(آفتابه) بسازید چگونه میتوانید نفت را ملی نموده و خودتان آن را اداره کنید.» این جمله تاریخی رزم آرا است و به همین دلیل هم همه ملت نسبت به وی کینهای جدی را به دل میگیرند و وی دست آخر توسط فدائیان اسلام مجازات میشود. خوب اگر رزم آرا آن موضع گیری و مخالفت جدی را با ملی شدن صنعت نفت نداشت مورد غضب قرار نمیگرفت. هر چند وی مورد غضب محمدرضا پهلوی هم بود البته نه به دلیل مخالفت با ملی شدن صنعت نفت بلکه مسئله اینجا است که شاه نسبت به نخستوزیرانی که کمی با سواد بودند و سطحشان از او بالاتر بود به شدت موضع داشت.
شما روابط محمدرضا شاه پهلوی را با رزم آرا به چه صورت میبینید. سؤالاتی در خصوص رابطه رزم آرا با دربار وجود دارد مثل این که آیا رزم آرا و اشرف پهلوی با هم مکاتباتی داشتند. و آیا میتوان در صورت واقعیت داشتن این مکاتبات به این نتیجه رسید که اشرف پهلوی در درون دربار از رزم آرا حمایت میکرده نگاه شما نسبت به این قضیه چیست؟
عرض کردم یک مسئله در مورد شخص شاه کلیت و عمویت دارد که شما باید به آن توجه کنید. شاه نسبت به تمام نخست وزیرانی که سطحشان از او بالاتر بود به شدت خوفناک بود یعنی میترسید که آنها استقرار پیدا کنند و نهایتاً بیگانگان او را کنار گذاشته و از دیگران حمایت کنند. این مسئله در مورد کسانی مانند علی امینی، رزم آرا و بسیاری از نخست وزیرانی که شأنیت و شخصیتی بیش از شاه داشتند صدق میکند زیرا شاه به شدت از آنها میترسید ولی این دلیل نمی شود که مثلاً امینی عضو سیا نبوده باشد. از قضا به دلیل وابستگی اینها به بیگانه شاه از آنها میترسید که به دلیل قدرت بیشتر آنها نسبت به شاه بیگانه آنها را به وی ترجیح دهد. این درست است که رزم آرا موجب نگرانی محمدرضا پهلوی بود اما علاوه بر این رزمآرا یکی از عناصر برجسته وابسته به انگلستان است. و به دلیل همین وابستگی به شدت با ملی شدن صنعت نفت در تقابل است. این تقابل به حدی است که بعد از تهدید نمایندگان مجلس توسط وی دکتر مصدق در مجلس میگوید:«من هم اگر اسلحه داشتم همین جا تو را میکشتم.»
آیا دکتر مصدق این حرف را به خاطر تقابل رزم آرا با شاه میزند؟
نه بلکه توهینی که او به ملت میکند و میگوید ملت لیاقت اداره خودش را نداردو نمیتواند صنعت نفت را ملی کند. البته بعد ثابت شد که این تحقیر رزم آرا نسبت به ملت ایران به هیچ وجه درست نبوده و ملت ایران توانست به تنهایی صنعت نفت را اداره کند. بنابراین وابستگی رزم آرا به انگلیسیها محرز بود و نیروهای تشکیل دهنده نهضت را به این جمع بندی رساند که با وجود رزم ارا نمیتوانند نهضت را به پیش ببرند. شاه از رزم آرا خیلی خوشش نمیآمد چند بار او را کنار گذاشته بود و رزم آرا بر اساس توصیه انگلستان دوباره روی کار آمده بود و الا همان طور که عرض کردم شاه با رزم آرا به دلیل سواد بالای او روابط چندان حسنهای نداشت.
آیا شما کم سوادی محمدرضا شاه را صحیح میدانید؟
بله محمدرضا شاه حتی دبیرستان را هم به پایان نرساند و مرتب به دنبال عیاشی و لا ابالیگری بود و به هیچ وجه دبیرستان رو هم تمام نکرد. بنابراین طبیعتاً رزم آرا را به نوعی رقیب خود میدانست و خوف داشت که مبادا مثلاً انگلیسیها در مقطعی رزم آرا را به او ترجیح دهند. این نگرانی شاه درجای خودش قابل فهم است اما این چیزی را در مورد وابستگی رزم آرا عوض نمیکند. بلکه رزم آرا به شدت با نهضت ملی شدن صنعت نفت مخالف است. این واقعیت نشانگر این است که افراد وابسته به بیگانه تا چه حد میتوانند با ملت خود زاویه پیدا کنند.
نگاه شما نسبت به ترور ایشان چیست فرضیههای مختلفی راجع به ترور ایشان وجود دارد برخی مثل آقای عبدخدایی و اعضای دیگر فدائیان اسلام معتقدند این ترور توسط مرحوم شهید خلیل طهماسبی صورت گرفته است ولی برخی دیگر مانند آقای احسان نراقی مدعی هستند که این ترور توسط شاه صورت گرفته است اگر ما حق را به طیف دوم بدهیم باید معتقد باشیم که رزم آرا در ترور نافرجام شاه به سال ۱۳۲۷ش در دانشگاه تهران دست داشته است. یا حداقل وی به نوعی در آن نقش تهیج کننده را بازی کرده وگرنه به نظر من شاه انگیزه کافی را برای ترور رزم آرا دارا نبود. اما عدهای نقش شاه در این مسئله را انکار میکنند. میخواستم بدانم نگاه شما به این مسئله چیست آیا شاه در ترور رزم آرا مقصر بوده یا به نوعی در مورد این ترور سیاسی چراغ سبز داده یا این که نه به طورکلی انجام این ترور توسط جریان اسلامگرا انجام گرفت؟
ببینید من توضیح دادم که شاه از وضعیت رو به رشد رزم آرا نگران بود. رزمآرا اگر چه با اشرف پهلوی دارای روابط خصوصی بود و از این جهت مورد پشتیبانی اشرف واقع میشد اما در عین حال تحمل یک فرد باسواد برای شاه دشوار بود. در این که آیا شاه میتواند در این قضیه انگیزه داشته باشد؟ بایستی گفت بله این مسئله محتمل است اما از طرفی نیروهای طرفدار نهضت ملی شدن نفت رزم آرا را یک مانع جدی در برابر اهداف این نهضت میدانستند کما این که دکتر مصدق در صحن مجلس او را تهدید نموده و رزمآرا را تهدید به قتل میکند بنابراین هر دو خواستگاه میتواند مورد توجه باشد و بر هم منطبق است به طوری که به صورت هم زمان دو حرکت صورت گرفته باشد. برخی تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته هم این را تا حدی نشان میدهد که فقط از یک طرف به او شلیک نشده است. پس م تواند اقدام فدائیان اسلام در این زمینه محتمل باشد که هست و احتمالاً به صورت همزمان حرکتی دیگر ه از طرف شاه صورت گرفته است.
شما کدام را بیشتر محتمل میدانید؟
من فرضیه جمع بین این دو را می پذیرم و هر دو را با هم محتمل میدانم. یعنی هم فدائیان اسلام به او شلیک کردند و هم یکی از نگهبانهای خودش این کار را کرده است.
نهایتاً کدام یک از این دو شلیک منجر به مرگ وی شده است؟
هر دو در مرگ رزم آرا دخیل بوده اند است. به نظر من این احتمال میتواند به حقیقت نزدیکتر است.
شما اظهارات آقای نراقی را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید به نظر من برخی از نزدیکان و خانواده آقای رزم آرا هم با نراقی هم عقیده هستند دیدگاه شما چیست؟
ببینید اگر شاه خود شخصاً طرح ترور را نریخته باشد اما تشویق رزم آرا به شرکت در آن مراسم ختم توسط اسدالله علم قطعی است و نمیتوانیم آن را رد کنیم. بنابراین این نکته که هر دو گزینه محتمل باشد دور از ذهن نیست. رزم آرا هم آدم وابستهای بود. ولی چون آدم تحصیل کردهای بود شاه مایل به حذف وی بود..
آیا سخن ناگفته و مطلب تازهای در مورد رزم آرا ندارید؟
ببینید خاطرات رزم آرا مطاب خوبی در مورد جنایات رضا خان و قزاقها در ارتش دارد. توصیه میکنم خاطرات رزم آرا خوانده شود. خود رزمآرا میگوید:«از این که به من مأموریت دادند تا به خارج کشور بروم راضی بودم چون آنقدر خودم را در منجلاب فساد قرار داده بودم که قصد فرار از آن را داشتم.»رزمآرا در این خاطرات میگوید:«ما از مدرسه فرار می کردیم و به دنبال لا ابالیگری میرفتیم.» و او میگوید قزاقها فاسد بودند وقتی او چنین حرفی را میزند باید بفهمیم که آنها چه موجوداتی بودند. اگر خاطرات وی خوانده شود برای نسلی که امروز تحت تأثیر تبلیغات انگلیسیها قرار دارد بسیار مفید است. خواندن جنایات رضاخان مانند جابه جایی عشایر و وضعیت اسفبار دامداری کشور پس از سیاست تخته قاپو کردن عشایر از زبان رزم آرا بسیار خواندنی است.
در سالهای پس از انقلاب و به خصوص پس از شکل گیری پروژه تاریخ شفاهی ایران هاروارد شاهد این هستیم که کسانی مانند شریف امامی به عنوان وزیر راه رزم آرا کلی از وی تعریف میکند ولی نگاه جدیدی که پس از انتشار خاطرات رزم آرا به وی وجود دارد بسیار متفاوت است به نظر شما . علت این تفاوت چیست؟
عرض کردم این مسائل منافاتی با شخصیت نظامی رزمآرا ندارد. وی در میان افسران ارتش که عمدتاً منتخب رضا خان بودند و هیچ سوادی نداشتند بسیار فرد با سوادی بود به قول معروف لنگهای کفش کهنه در بیابان غنیمت است. در میان افرادی که به غیر از غارت مردم هیچ ویژگی مثبتی نداشتند. رزم آرا یک آدم تحصیل کرده و صاحب اثر مکتوب است. این مسئله را نمیتوان تعریفی از شخصیت رزمآرا خواند زیرا این سخن در مقام مقایسه وی با قزاقها در خصوص وی گفته میشود.
نظر شما