تحولات لبنان و فلسطین

ظهور انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده مهم در تاریخ ایران امید به تغییرات بنیادین در نگاه به انسان را نوید می‌دهد.

نگاه ابزاری به زن را کنار بگذاریم

برای بررسی تأثیر انقلاب اسلامی بر حوزه زن و نقش زن در جامعه با دکتر «زهرا روح‌اللهی امیری» به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا بتوانیم به فراخور این بحث به یک تحلیل مناسب از گزاره‌های موجود برسیم. او معتقد است با شروع جریان انقلاب و حضور فعال زنان و مشارکت آن‌ها درصحنه مبارزه و حمایت نظری امام خمینی(ره) از این حضور، امید به تغییرات فرهنگی در حوزه زن افزایش پیدا کرد و عبارات امام خمینی در میدان‌دار بودن زنان در مبارزه با طاغوت و دادن نقش رهبری به آن‌ها در این عرصه از بزرگ‌ترین دستاوردهای انقلاب در تغییر تصویر رایج گذشته به زنان محسوب می‌شد. گفت‌وگوی ما با او را در ادامه می‌خوانید.

آیا هدف انقلاب اسلامی برای میدان دادن به زنان صرفاً افزایش نرخ مشارکت زنان جهت رسیدن به توسعه اقتصادی و سیاسی همسو با تحولات جهانی بوده است؟

در ایران پس از انقلاب، رویکرد دولت‌های روی کارآمده در چهار دهه نشان از ناهمسویی در سیاست‌گذاری‌های بخش زنان با مبانی انقلاب که برآمده از دین اسلام است، دارد. دولت اصلاحات با ارائه رویکرد توسعه‌محور برافزایش بهره‌وری نیروی کار زنان با تأکید بر نقش زنان در توسعه در پی افزایش مشارکت‌ها و چانه‌زنی در کیفیت حضور و مشارکت زنان بود. کاهش باروری و پایین آمدن سن ازدواج به‌عنوان شاخصه‌های سنجش توسعه در مقالات و کتاب‌هایی که در این دوره در مرکز امور مشارکت ریاست جمهوری به نگارش درآمد، مورد تأکید قرار گرفت. این رویکرد تاکنون هم در دولتمردان اصلاحات و هم اعتدال با کلیدواژه توسعه و پیشرفت به‌عنوان هدف غایی در همه برنامه‌ها و سیاست‌های کلان در مورد زنان در نظر گرفته می‌شود. پژوهش‌ها و تحقیقات انجام‌شده هم در مرکز پژوهش‌های تشخیص مصلحت نظام در آن دوره و هم در مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری نشان‌دهنده این فعالیت بوده است.

با توجه به اینکه برنامه‌های کلان دولت‌ها همسو با تحولات جهانی و غایات آنان تعریف و اجراشده است، اجرای عدالت و رعایت شئون انسانی زنان و رسیدن به تمدن اسلامی که شایسته جامعه اسلامی باشد، موردتوجه قرار نگرفته است. چنین امر خطیری انسجام فکری و عملی در سطوح مختلف در مسائل بنیادین فکری، تعلیم‌وتربیت و برنامه و عمل را در کشور نیاز دارد، بر همین اساس باید برنامه‌ها به هدف ارتقای جایگاه انسانی زن و تعالی خانواده نه به هدف توسعه پایدار اقتصادی و سیاسی، ابلاغ و اجرایی شود و دستگاه‌ها و رویکردهای دولت‌ها باید عمیقاً نسبت به سیاست‌های کلی خانواده در بیانیه گام دوم و ابلاغ سیاست‌های کلی خانواده بر تقویت نهاد خانواده، جایگاه زن و استیفای حقوق شرعی و قانونی زنان و توجه به نقش سازنده آن‌ها در جامعه توجه داشته باشند.

با این حساب نگاه به حضور زن در دولت‌های اصلاحات و اعتدال جامع نبوده است؟

درحالی‌که در برنامه‌های توسعه اول و دوم کمتر به زن و جایگاه آن توجه شده بود، از دهه ۷۰، توجه دولت به نقش جنسیتی زنان و مشارکت آنان افزایش یافت. در این برهه با توجه به تحولات جهانی و تأکید برافزایش نرخ مشارکت سرمایه‌های جامعه در توسعه سیاسی، اقتصادی جوامع؛ به زنان به‌عنوان نیمی از سرمایه‌های بالقوه جهت این هدف توجه شد. هدف و شعار دولت اصلاحات بر همین پایه حرکت همه نهادها و سازمان‌ها در توسعه کمی و کیفی مشارکت زنان به جهت رسیدن به توسعه پایدار بود. این امر در دولت اعتدال نیز به‌شدت موردتوجه قرار گرفت و به شکل ابلاغ سیاست به همه نهادها اعلام شد. رسیدن به استانداردهای جهانی در شاخص‌های انسانی توسعه، به خصوص در مورد زنان، لزوم برنامه‌ریزی براساس ماده ۱۵۸قانون برنامه سوم در حوزه زنان و افزایش نرخ مشارکت آنان بود که این امر مهم در آن دوره به مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری واگذار شد. این مرکز مکلف به انجام اقداماتی جهت آموزش، اشتغال و تسهیل امور قضایی زنان شد.

برای کنار گذاشتن نگاه ابزارمحور به شخصیت زن ایرانی چه باید کرد؟

نگاه به زنان با این هدف که اگر زن به خدمت گرفته شود، توسعه بازده مضاعف خواهد داشت، خطای راهبردی است؛ این نگاه مادی به زن، او را به‌مثابه پل و ابزاری جهت رسیدن به توفیق در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی موردتوجه قرار داده که یکی از آسیب‌های موجود در میان تصمیم‌گیران بوده است. دراین‌راستا مراکز متعدد تصمیم‌گیری در حوزه زنان و خانواده آسیب جدی دیگری را در تمرکز به مسئله زن، قانون‌گذاری و برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هماهنگی و پایش و پالایش برنامه‌ها ایجاد نموده است. به‌علاوه وجود مراکز متعدد پژوهشی و مطالعاتی حوزه زن و خانواده که می‌توانست بسترهای لازم را جهت ارائه آخرین دستاوردهای علمی حوزه زن و خانواده، جهت تصمیم‌گیری‌های کلان در این حوزه فراهم آورد هم به جهات مختلف نتوانسته کارآمدی در این حوزه نشان دهد و به مراکزی جهت تفاخر علمی و رقابت‌های حوزه دانشی با سایر بخش‌ها تبدیل‌شده‌اند و از اهداف غایی خود که حل مسئله زنان بوده، درمانده‌اند. نبود قدرت مفاهمه بین آن‌ها و آحاد جامعه، عدم ارتباط با مراکز تصمیم گیر و قدرت، حرکت در حل مسئله زنان در چارچوب مبانی و بینش نظام جمهوری اسلامی را در این مراکز با ناکامی مواجه نموده و انتظار از این مجموعه‌ها را برای گفتمان‌سازی و نهادینه‌سازی جایگاه واقعی زن به‌مثابه انسان، عقیم گذاشته است.

نیاز به تغییر بنیادین داریم

باتوجه به سیر تحول حوزه زنان و نقش دولت‌ها و برنامه ریزان این حوزه لزوم توجه به چالش‌های پیش‌گفته برای دولت جدید نیز ضروری است. تغییر بنیادین در نگاه به جایگاه زنان و نشانه‌گیری‌های دقیق در مورد مسائل این قشر، حذف نگاه تک‌بعدی به مسائل زنان که بیشتر بر موضوع اقتصاد و جایگاه اقتصادی آن‌ها و ارزش‌گذاری اقتصادی بر کار زنان توجه نموده، به نقش معنوی آن‌ها و سهمشان در جامعه‌سازی، تقویت و تحکیم خانواده و نقش مادری و همسری زنان در این عرصه توجه دارد.

از سوی دیگر در سند چشم‌انداز پیشرفت که به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شناخته می‌شود، اعتلای منزلت، حقوق و جایگاه اجتماعی و فرصت‌های عادلانه زنان و تأکید بر نقش مادری به‌عنوان آینده قابل تحقق است و به عنوان برنامه در پیش روی جامعه ترسیم شده است. با این نقشه راه و بر اساس آنچه به‌عنوان بیانیه رهبر معظم انقلاب در بهمن۹۷ اعلام شده ، مهم‌ترین اهداف غایی نظام جمهوری اسلامی ایجاد تمدن نوین اسلامی است. رسیدن به این هدف و رسالتی که بر عهده اقشار مختلف جامعه ازجمله زنان قرار دارد، نیازمند بررسی و تبیین مسیر پیش روی زنان در این عرصه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.