بیانیه گام دوم، با تأکید بر عزت ملی در روابط خارجی، قائل به مرزبندی با دشمن بوده و تصریح میکند دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با سردمداران نظام سلطه حفظ کند و عزت کشور و ملت را در نظر داشته باشد. اما باید توجه داشت در حوزه سیاست خارجی، این مرزبندیهای کلان نه در اختیار دولتها و نه در اختیار جریانهای خاص بوده است. از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، سکاندار حوزه سیاست خارجی رهبران انقلاب بودهاند؛ چه در ساختار قانون اساسی، چه در ادبیات عملیاتی و اجرایی و چه در حوزه سیاست خارجی. بهعنوان نمونه «مسئله قدس» ازسال ۵۷ تا امروز هیچوقت تبدیل به مسئله دوم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نشده است؛ فراتر از این هرچه پیشتر آمدهایم مسئله قدس و آرمان فلسطین، در قاموس جمهوری اسلامی ایران پررنگتر و حساستر شده است. یا یک نمونه دیگر رشد بعضی شخصیتها مثل حاج قاسم است. ایشان چگونه رشد کرد؟ ما در دهه ۶۰ شخصیتی مثل حاج قاسم داشتیم یا در دهه ۵۰ انقلاب این شخصیت بروز و ظهوری اساسی داشته است؟ این مسئله قطعاً نشاندهنده تداوم سیاستها از اوایل انقلاب تاکنون است. بنابراین همواره باید در نظر بگیریم تغییرات در سیاست خارجی با تغییر دولتها خیلی معنادار نیست و سکاندار اصلی سیاست خارجه رهبران حکومت اسلامی هستند.
اما دیده شده است برخی مواقع، تغییرات اساسی وجود دارد که این مسئله در مورد دولتهای مختلف به چشم میخورد. در دولت فعلی، شعار دولت، «سیاست خارجی متوازن» است و من فکر میکنم آرمان انقلاب اسلامی هم همین «سیاست خارجی متوازن» است. سیاست «نه شرقی، نه غربی»، در واقع به معنای استقلال از قدرتهای بزرگ، استکبارستیزی و در عین حال، ارتباط متوازن با دنیای اطراف است. یا مثلاً در بحث «سیاست خارجی منطقهای» که دولت فعلی آن را تعقیب میکند، تعادل منطقی وجود دارد؛ یعنی ما پس از ۴۰سال تازه به این جمعبندی رسیدهایم که میتوان بهغیر از غرب با بازیگران دیگر هم بهطور جدی ارتباط گرفت.
یکی از سؤالاتی که در یکی از همایشها در چین از ایرانیهای حاضر در جلسه پرسیده شد، این بود که آیا واقعاً ایران متمایل به چین است یا دارد نقش بازی میکند؟ آیا اینگونه است که تا غربیها چراغ سبز نشان دهند، ایران به آن سمت غش خواهد کرد یا نه؟ واقعیت این است که در ۴۰سال گذشته بدنه سیاست خارجی ما، غربگرا بوده است. داد و بیدادی که سر همین مذاکرات چین و روسیه از اقصا نقاط کشور بلند میشود، نشان میدهد این کشور تازه دارد بهسمت سیاست خارجی متوازن میرود. ریاست محترم جمهور و هیئت همراه وقتی در سفر روسیهاند که همزمان تیم مذاکرهکننده ما در وین حضور دارند و کسی غرب را فراموش نکرده است، ولی میبینیم عدهای حتی همین اندازه توازن در سیاست خارجی را هم نمیتوانند تحمل کنند و آن را برنمیتابند.
در حال حاضر در رأس وزارت خارجه تغییرات چشمگیری دیده میشود. قطعاً آقای باقری را نمیتوان با آقای ظریف مقایسه کرد. اما در بدنه وزارت خارجه تغییرات چشمگیر نیست. مسئله حلقههای میانی یا بازیگران میانی مسئله بسیار مهمی است. متأسفانه در وزارت خارجه صرفاً دو معاون عوض شدهاند که این دو معاون هم در مجموع در سبد تغییرات دولت بودهاند نه شخص وزیر. یعنی آقای صفری و آقای باقری جایگزین شدهاند؛ اما حقیقتاً وزیر، درگیر روزمرگی شده است و هنوز تیمی برای تغییر بدنه اجرایی، در سطح سفیر یا دیگران ممحض نشده است. اینکه بدنه وزارت واقعاً معتقد به سیاست خارجی متوازن و منطبق با آرمانهای انقلاب باشد، مهم است که متأسفانه هنوز رخ نداده.
ولی میتوان گفت در مجموع سیاست کلان دولت سیاست متعادلی است، هرچند تصویری که دولت، در حال ارائه از خودش است، یک نوع «شرقگرایی» را نمایش میدهد. تیم رسانهای دولت هم باید فعال شوند و این توازن و تصویر متوازن را نشان دهند. اینکه همزمان با سفرهای مقامات به کشورهای شرقی، تیم مذاکرهکننده هم در وین مشغول است.
نظر شما