این خبر برای بسیاری از دغدغهمندان حوزه فرهنگ و ادبیات انقلاب اسلامی متأثرکننده و تلخ بود، چرا که سعید تشکری کمکم درحال چشیدن میوههایی بود که در این سالها کاشته و به مرور درحال برداشت آنها بود. تازه آثار شاگردان او درحال انتشار بود و هنوز مانده بود تا طرحی که برای رمان دینی و مذهبی و انقلابی در سر داشت کامل شود. هرچه هست، امروز او را نداریم، اما ثمره نگاه و تلاشهای او و آثار او در دسترس ماست. امروز جریان ادبیات دینی و انقلابی در سوگ معلمی نشسته است که جانش با مهر امام رضا(ع) پیوند یافته بود.
هوای نویسندگان شهرستانی و جوانان نوقلم را داشت
هادی خورشاهیان، شاعر و نویسندهای که سالهای زیادی با مرحوم سعید تشکری همراه و نزدیک بوده درباره تأثیر او بر رشد جریان نویسندگان جوان میگوید: برای ما که شهرستانی بودیم و همچنان اخلاقمان شهرستانی مانده است، وجود آقای تشکری واقعاً غنیمت بود. من آن موقع در نیشابور بودم و هنوز به تهران هم نیامده بودم، بنابراین برای اینکه توشهای از جلسات ادبی بردارم، مثل خیلی از شاعران و نویسندگان جوان، خودم را از نیشابور به جلسات شعر و داستان مشهد میرساندم و از آن فضا استفاده میکردم. اگر اشتباه نکنم پنجشنبهها جلسات شعر حوزه هنری بود که آقای محدثی خراسانی، مجید نظافت و استاد کاظمی در آن حضور داشتند.
این حلقهها خیلی مهم بودند. همان موقع در بخش داستان، سعید سهیلی داشت کارهایی میکرد و بچههای داستاننویس آن موقع حلقههایی برای خودشان داشتند. آن زمان هفتهنامه طوس درمیآمد، روزنامهها صفحات ادبی خوبی داشتند، مثلاً علیرضا سپاهی لائین در روزنامه قدس حضور داشت و به صورت کلی فضای خوبی بر جریان ادبی مشهد حاکم بود. ما از شهرهای مختلف به مشهد میآمدیم تا از این فضا استفاده و تجربه پیدا کنیم.
خورشاهیان با تأکید بر اینکه کمتر کسی مثل تشکری هوای نویسندگان شهرستانی و جوانان نوقلم را داشت، ادامه میدهد: سعید همیشه این دغدغه را داشت و معتقد بود بچههایی که در شهرستانها هستند نیاز به حلقهها و گعدههایی دارند که در آن به صورت جدیتر به ادبیات دینی فکر کنند. او میگفت جوانان به این کارگاهها و نشست و برخاستها و تأییدها و دیدهشدنها نیاز دارند، به همین دلیل خودش خیلی فعال بود و هرکاری از دستش برمیآمد انجام میداد. یک خوبی بزرگی که سعید داشت این بود که چون در عرصه نمایش و فیلمنامه و کارگردانی و همچنین در حوزه تحقیق و پژوهش و تاریخ و مذهب هم کار کرده بود، ابعاد خیلی کامل و جامعی داشت. مجموع این تجربهها و تواناییها خیلی به درد او میخورد و به او کمک میکرد. با این داشتهها بود که میتوانست بچهها را دور خودش جمع و آنها را رهبری کند.
حالا میفهمیم که یک بزرگ را از دست دادیم
این شاعر و نویسنده با بیان اینکه «بچهها پیش سعید تشکری یک پناهگاه داشتند» اضافه میکند: در این یکی دو روز که از فوت تشکری میگذرد و خیلیها به فقدان او واکنش نشان دادهاند، متوجه شدم آن چیزی که ما را خیلی ناراحت کرده وجود متبرک خود سعید بوده است. یعنی وجود کسی که آدمها را دور هم جمع میکرد و به هر بهانهای سراغی از ما میگرفت. مثلاً در یک ماه اخیر به دو دلیل متفاوت به من زنگ زد، حالم را پرسید، اینکه زن و بچهات خوب هستند، چرا اینجا نمیآیی و این حرفها. به خاطر همین توجهات و روحیه صمیمانه و بزرگمنشانه او بود که وجودش برای همه غنیمت بود. آن مغز متفکری که مثل برادر بزرگتر ما باشد و بتواند همه ما را دور هم جمع کند، سعید بود. خوشبختانه تأثیرات کارش را هم همه دیدیم و در این دو سه روز که او دچار مشکل شد و بعد به رحمت خدا رفت، همه احساس کردند یک بزرگتر را از دست دادند، نه یک نویسنده و رفیق را. او درباره مواجهه خودش با دریافت خبر فوت مرحوم تشکری میگوید: دیشب که خبر را دیدم به شکل خیلی وحشتناکی شروع کردم به گریه. آنقدر شدید گریه کردم که گوشی از دستم افتاد و دختر کوچکم به بغلم آمد و پرسید بابا چرا داری گریه میکنی؟ پسر و خانمم هم همینطور تعجب کردند و میپرسیدند چه شده است؟ من هم نمیتوانستم جواب بدهم. خانمم برای اینکه بفهمد دلیل گریه من چیست گوشی را از روی زمین برداشت و سعی کرد با خواندن صفحاتی که من داشتم میدیدم متوجه دلیل گریه و تأثیر من شود. خوشبختانه خانم من هم نویسنده است و در مشهد یکی دو باری با همدیگر سعید تشکری را دیده بودیم. خبر برای ما آنقدر تلخ بود که خانوادهام هم منقلب شدند. ما کسی را از دست دادیم که واقعاً رفیق بود. واقعاً جای او خالی است و نمیدانم چطور میشود جای او را پر کرد.
مدام هویت را به ما یادآوری میکرد
خورشاهیان با اشاره به آثار و دغدغههای مرحوم تشکری درباره مشهد و امام رضا(ع) ادامه میدهد: سعید عموماً برای مشهد مینوشت؛ درباره تاریخ و مقاطع مختلف تاریخی مشهد، از گوهرشاد بگیرید تا امام رضا(ع) و درواقع یک تاریخ چند سدهای را در نظر داشت. مشهد برای او هم ارزش مذهبی داشت هم ارزش تاریخی که سعید بهخاطر عرقی که به مشهد و امام رضا(ع) داشت به هر دو اینها بهخوبی میپرداخت. این توجه سعید تشکری به مشهد و تاریخ عظیم آن سبب میشد دیگر نویسندگانی که دور و بر او و یا شاگرد او بودند هم به تاریخ شهر و منطقهشان توجه کنند. مثلاً نیشابور خودش یک تاریخ عظیم و مهم دارد که باید روایت شود. سعید داشت این کار را خیلی خوب انجام میداد. این هویت را به ما یادآوری میکرد. به ما میگفت شما میدانید چرا به این مسجد گوهرشاد میگویند؟ میدانید گوهرشاد کیست؟ این مسجد چطور ساخته شده؟ اینها را به یاد ما میآورد و این تأکیدش بر هویت واقعاً راهگشا بود. همچنین باید بگویم سعید تشکری به خاطر قوچانی بودن، بُعد حماسی قویای هم در نگاه و آثارش داشت. قوچان همیشه یک بعد حماسی داشته است و انگار این خصیصه به خود سعید هم سرایت کرده بود. برایند همه اینها بود که سعید را در بازنمایی ادبیات و تاریخ مشهد موفق کرد و بعد هم جشنواره داستان حماسی در مشهد راهاندازی شد. سعید کسی بود که حماسههای ما را به ما یادآوری میکرد. سعید خیلی خوب بلد بود حماسههایی را که مردم ما در طول تاریخ با شهادت و مظلومیت و ایثار خودشان رقم زدهاند روایت کند و به تصویر بکشد. درباره محبت او به امام رضا(ع) نیازی به گفتن من نیست، چرا که در این دو روز همه نوشتند که قلم سعید در خدمت امام رضا(ع) بود. او کسی بود که خودش را وقف مشهد و امام رضا(ع) کرده بود.
او به هویت و تاریخ انقلاب اسلامی مؤمن بود
محمدرضا شرفی خبوشان نیز با اشاره به مؤلفههایی که در کار و آثار مرحوم تشکری است، درباره این نویسنده دینی بیان کرد: با توجه به مؤلفهها و شاخصههای آقای تشکری میشود گفت ما با یک نویسنده انقلابی و مذهبی و با نمونه نویسندهای که محصول جریان انقلاب است مواجه هستیم. میتوان به او اینگونه نگاه کرد. اگر در ادبیات آینده انقلاب اسلامی بخواهند یک نویسنده شاخص و مؤلف که شاخصهها و ویژگیهایش متأثر از انقلاب اسلامی بوده است را نام ببرند، آن فرد آقای تشکری است. نگاه تشکری به مسائل انقلاب اسلامی بسیار جدی و عمیق بوده است. ضمن اینکه به شکل و ساختار ادبیات داستانی به طور جدی و دانشی پرداخته و محتوا نیز همپایه شکل برایش مهم بوده است. همچنین محتوای آثار او نشأت گرفته از جریان انقلاب اسلامی است. آقای تشکری نویسندهای است که به جریانهای تاریخی پس از انقلاب عکسالعمل نشان داده، دغدغهمند بوده، به آنها باور داشته و مؤمنانه نسبت به هویت و تاریخ انقلاب اسلامی اثر داستانی خلق کرده است. البته ایشان ابعاد دیگری هم دارد و در حوزه نمایش و ادبیات نمایشی و فیلمنامهنویسی هم کار کرده، اما فعالیت و آثار ایشان در ادبیات داستانی انقلاب بسیار پررنگ و شاخص بوده است.
آنچه تشکری را از نویسندگان پیش از انقلاب متمایز میکرد
خبوشان توجه به دین و باورمندی انسان پس از انقلاب اسلامی در آثار تشکری را مهم میداند و ادامه میدهد: شخصیتهای حاضر در رمانهای آقای تشکری شخصیتهایی هستند باورمند، دیندار و مؤمن به غیب و روز رستاخیز. این یک مؤلفه اساسی رمان دینی است. به نظر من اگر بخواهیم یک فرد شاخص در رمان انقلاب اسلامی نام ببریم که کارهای زیادی در حوزه رمان دینی انجام داده و سردمداری کرده، آن فرد آقای تشکری است. البته عزیزان دیگری مثل آقای شجاعی هم هستند، ولی ایشان برای خودش صاحب نگاه و دغدغه بود و تعدد و کیفیت آثارش هم این را نشان میدهد که سبک خودش را داشت.
برگزیده جایزه جلال و نویسنده «بیکتابی» درباره توجه تشکری به اقلیم و تفاوت آن با دیگر نویسندگان بیان میکند: رویکرد آقای تشکری در توجه به بوم و اقلیم در زمانه پس از انقلاب جدید است. ما قبلاً هم رویکرد بوم و اقلیم را داشتهایم ولی انسانی که در این بوم و اقلیم بوده، پیش از این باورمند و مؤمن به رستاخیز و امور غیب نبوده است. انسان دیندار نبوده است. سعید تشکری آمده انسانی را در این اقلیم و بوم نمایانده که انسان دیندار، مؤمن و معتقدی است و بوم خود را از زاویه باورمندی و اعتقادش به خداوند میبیند. این فرق بومگرایی و اقلیم سعید تشکری با سایر نویسندگان پیش از انقلاب است. بنابراین ما یک شکل جدیدی از بوم و جغرافیا را در آثار او شاهد هستیم. از این نظر میشود گفت مرحوم تشکری شاخص است و آثارش مؤلفههای خاص خودش را دارد.
نظر شما