پاسخ این سؤال در فناوریای نهفته که شاید آینده بازار املاک را به اندازهای متحول کند که همه معادلات سنتی را زیر و رو کند: توکنیزه کردن املاک.
اما بگذارید قبل از اینکه وارد تعریفهای تکنیکی شویم، خیلی شفاف بپرسم: آیا واقعاً عادلانه است که یک نفر با دریافت امتیازاتی در مرکز شهر تهران برجسازی کند و دیگری با حقوق کامل یک سالش، حتی پیشپرداخت یک واحد ۴۰ متری را هم نتواند بدهد؟
توکنسازی املاک، اگر درست پیادهسازی شود، میتواند پاسخی عملی به این شکاف ناعادلانه باشد.
توکن چیست؟ سادهاش این است: شما یک ملک را به واحدهای دیجیتال قابل معامله تبدیل میکنید. فرض کنید یک آپارتمان ۱۰ میلیاردی، به ۱۰ هزار توکن ۱ میلیونی تقسیم میشود. حالا شما با همان یک میلیون تومان، یک دههزارم از آن آپارتمان را مالکید. اگر ملک رشد کند، سهم شما رشد میکند. اگر اجاره داده شود، سود متناسب دریافت میکنید. اگر فروخته شود، در سود فروش شریکید.
حالا این ایده اگر برای بعضیها شبیه بازی به نظر برسد، باید بدانند که در بازارهای جهانی مثل آلمان، سوئیس، ژاپن و سنگاپور، این مدلها واقعاً اجرا شدهاند. و نکته جالبتر؟ نهادهای مالی رسمی، مثل بانکها و بورسها، دارند با آن همکاری میکنند.
حالا بیایید با خودمان روراست باشیم: چرا در ایران اجرا نمیشود؟
اولین مانع، همان ترس دائمی از «پولهای خرد و بیهویت» است. نظام مالی سنتی هنوز باور ندارد که مردم عادی حق دارند با مبالغ کوچک، در داراییهای بزرگ شریک شوند. آنها میخواهند سرمایهگذاری در ملک را یک باشگاه بسته برای ثروتمندان نگه دارند.
دومین مانع، نبود زیرساخت حقوقی و قانونیست. ما هنوز برای «مالکیت اشتراکی دیجیتال» حتی تعریف مشخص نداریم. سند رسمی، فقط یک اسم را میپذیرد. اگر هزار نفر صاحب یک توکن باشند، کجا، چگونه و با چه اعتباری در دفاتر ثبت میشوند؟ قانون فعلاً سکوت کرده.
سومین مشکل، مقاومت کسانیست که از تاریکی این بازار سود میبرند. توکنیزه شدن یعنی شفافیت کامل؛ یعنی ملکهایی که سالها در قیمتگذاری غیرواقعی دستبهدست شدهاند، حالا باید بر اساس مدلهای الگوریتمی قیمتگذاری شوند. یعنی دیگر نمیتوان در سکوت، برای یک آپارتمان متری ۲۰۰ میلیون قیمتسازی کرد، چون سیستم، معاملات توکن آن را ثبت و تحلیل میکند.
ولی اگر واقعبین باشیم، همین مدل، میتواند نجاتدهنده بانکها و صندوقهای بازنشستگی هم باشد. آنها بهجای قفلکردن منابع در املاک راکد، میتوانند سبد توکن بسازند و با نقدشوندگی بالا، ارزش واقعی داراییهایشان را آزاد کنند.
حتی از منظر عدالت اجتماعی هم، توکنسازی میتواند یک انقلاب باشد: یک کارمند ساده میتواند ماهی یک توکن بخرد و در طول زمان، شریک پروژههایی شود که قبلاً فقط نامشان را روی بیلبورد میدید. این یعنی، بهجای یک طبقه مالک و ده طبقه مستأجر، ما به یک اقتصاد سهامی گسترده در حوزه املاک میرسیم.
پس پاسخ سؤال اول روشن است: بله، اگر زیرساخت حقوقی و نظارتی فراهم شود، میتوان با ۱ میلیون تومان هم بخشی از یک آپارتمان بود.
فقط سؤال اینجاست: آیا حاکمیت، قانونگذار و نهادهای بانکی میتوانند این انحصار تاریخی مالکیت را بشکنند؟
آینده این بازار، متعلق به آنهاییست که نه فقط فناوری را درک میکنند، بلکه از عدالت هم نمیترسند.
هدایت نصراللهی، دکترای هوش مصنوعی



نظر شما