چند چرخ صنعتی و چند چرخ دستی در آن قرار دارد. فرت، پارچههایی با تار و پودهای سبز، آبی، قرمز، سفید، صورتی و... است که بیشتر برای حوله و دستمال و روسری کاربرد دارد. پارچههای سفید و مشکی ظریفی که برای چادر زنانه و پیراهن مردانه بافته شده و در تاروپودهای آن دسترنج و غیرت زن ۷۵ساله گنابادی نقش بسته است.
او میگوید: متولد ۱۳۲۵ در بیدخت گناباد است و اگر کار نکند، زنده نخواهد ماند، زیرا کار او زندگی اوست. از وی علت برپایی کارگاه را میپرسم که سری تکان میدهد و میگوید: ۱۳ ساله بودم که با مردی که همسن پدرم بود ازدواج کردم. او از همسر اولش چند فرزند داشت. پسر بزرگش همسن خودم بود. خداوند به من چهار دختر و یک پسر داد، اما پس از فوت شوهرم، فقط دودانگ از منزل مسکونیمان به من ارث رسید و همه دارایی من همین بود.
بانویی ۷۵ ساله با ۶۲سال تجربه باید زندگی میکردم و برای همین باید روی پاهای خودم میایستادم. تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم، آن بود که به کمیته امداد مراجعه کنم. وام گرفتم و از همان دو دانگی که از خانه به من ارث رسید، حیاط آن را تبدیل به کارگاه پارچهبافی کردم و چرخ پارچهبافی برپا شد.
دوباره از کمیته امداد وام گرفتم و با ۵میلیون، دستگاه صنعتی و با بقیه آن هم نخ خریدم؛ حالا هم سالهاست چرخ این کارگاه میچرخد و روزی ما را میدهد.
یک دستگاه صنعتی پارچهبافی در ۱۵دقیقه دو متر پارچه میبافد اما دستگاههای دستی پارچهبافی در یک روز کار دو تا سه متر میتواند ببافد. این کار، کار سنتی و دستی است و باید با دست بافته شود و فقط در مواقعی که سفارش زیاد است، با دستگاه صنعتی مشغول به کار میشویم.
سختی و زیبایی کار سنتی
خانم شکاری بیدختی از مشکلات بافت سنتی برای چلهکشی و سختیهای کار این هنر میگوید و معتقد است: باید این هنر را بهروز کرد. برای آنکه این هنر بین جوانان هم جایگاهی داشته باشد، دستگاه پارچهبافی سنتی (دستی) را با ابعاد کوچک حدود ۹۰*۶۰ سانتیمتر طراحی کرده و ساختهایم. این دستگاه میتواند در آپارتمان هم استفاده شود و این هنر اصیل ایرانی همچنان نسل به نسل به آیندگان برسد.
وی ادامه میدهد: این پارچهها نخ خالص بوده و به چادرهای بیدختی معروف است و تا آمریکا و فرانسه هم خریدار دارد اما متأسفانه در کشور خودمان هنوز خیلی شناخته شده نیست. از سراسر کشور مثل شهرهای تهران و شیراز هم علاقه خاصی به این چادر وجود دارد.
این بانو درخصوص اینکه چرا این هنر آنگونه که باید و شاید شناخته شده نیست، میگوید: متأسفانه حمایت از هنرمندان وجود ندارد. جوانهای امروز هم که با حوصله نیستند؛ باور کنید من حاضرم رایگان به هر کسی که به این هنرعلاقهمند است، آموزش دهم.
کارآفرینی برای ۸۰ نفر
میپرسم تا الان به چند نفر این هنر را آموزش دادهاید؟ فکر میکند و میگوید: دقیق نمیدانم، اما خیلی؛ شاید بیش از ۸۰ نفر مستقیم و ۸۰۰نفرهم غیرمستقیم در کارگاههای دانشجویی و نمایشگاهها و... . بسیاری از کارگرانم بیمه بودند و الان بازنشسته شدهاند یا برای خودشان کار میکنند اما متأسفانه خودم بیمه نیستم. تا پیش از کرونا از دانشگاههای هنر هم برای بازدید و یاد گرفتن میآمدند. اما الان در رکود بدی قرار داریم.
این بانوی کارآفرین میگوید: سالها پیش دانشگاه آزاد گناباد نمایشگاه میراث فرهنگی برپا کرد و در آنجا کارهایم در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت که خیلی هم برای دانشجویان جالب بود. به نظر من میشود به عنوان واحد درسی در رشتههای هنری این هنر را آموزش داد یا در مراسم زیادی به جای زرشک و زعفران و یا در کنار آن، از هنرهای سنتی همان شهر به برگزیدگان یا مدعوین اهدا کرد.
او که از ساعت ۸ صبح تا ۱۲شب پشت چرخ پارچهبافی دستیاش هنوز کار میکند، میگوید: همه زندگی من کارم است. حتی بچهها که به خانهام میآیند گاهی گلایه میکنند که همیشه پشت چرخ و مشغول کارم.
او درباره تهیه مواد نیز توضیح میدهد: مواد اولیه را که شامل نخ، چله و قرقرههاست، از یزد خریداری میکنم. درحال حاضر نخ کیلویی ۱۵۰هزار تومان شده است یعنی در این دو سال با بیش از دو برابر افزایش قیمت مواد اولیه مواجه شدیم .برای مثال یک قواره چادری با ۱.۵ متر عرض و دستباف حدود ۷۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
نظر شما