در میان این دانشمندان برجسته، ملامحمدباقر محقق سبزواری جایگاهی ممتاز و ویژه دارد؛ فقیه و فیلسوفی برجسته که همبحث و دوست صمیمی ملامحسن فیض کاشانی بود و افتخار حضور در محضر دانشمندان بزرگ و فقهای گرانقدر عصر صفوی را داشت. ملامحمدباقر در سال ۱۰۵۸ خورشیدی، در اصفهان بدرود حیات گفت و پیکرش را طبق وصیتش به مشهد آوردند و در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع)، مجاور مقبره شیخ حر عاملی به خاک سپردند؛ محقق سبزواری از دوستان دیرینه شیخ حر عاملی بود. در کارنامه محقق سبزواری، افزون بر تربیت شاگردان بسیار برجستهای مانند سیدعبدالحسین خاتونآبادی و آثار علمی درخور توجهی مانند «کفایه الاحکام»، مشی و روش سیاسی و اجتماعی خاصی نیز مشاهده میشود که او را از بسیاری علمای همعصرش مجزا میسازد.
طلوع حکیم فقیه در افق خراسان
ملامحمدباقر محقق سبزواری در سال ۹۸۷ خورشیدی و در نیمه دوم دوران فرمانروایی شاه عباس یکم صفوی در روستای «نامن» که امروزه از توابع شهرستان داورزن در خراسان رضوی است، به دنیا آمد. در جوانی به حوزه علمیه اصفهان رفت و در درس علمایی همچون شیخ بهایی، میرفندرسکی و مجلسی اول حاضر شد و به فراگیری دانشهای گوناگون پرداخت. همراهی و همگامی وی با بزرگان و حکمایی مانند شیخ بهایی موجب شد محقق سبزواری، در فلسفه و علوم عقلی، سرآمد روزگار خود شود و بر الهیات شفای ابنسینا و شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی حاشیه بزند. همین مسئله، دردسرهایی را برای او به وجود آورد و بر تعداد بدخواهانش که عموماً از مخالفان بیمنطق
علوم عقلی بودند، افزود. هر چند که این افراد نتوانستند به جایگاه اجتماعی و فرهنگی محقق سبزواری، آسیبی وارد کنند، اما از آنجا که رفتارهایشان مانع از گسترش فعالیتهای علمی میشد، وی مدتی به مشهد هجرت کرد و در کنار بارگاه منور رضوی، پس از احیای مدرسه باقریه در سال ۱۰۵۱ خورشیدی، به تدریس در آن پرداخت و سالهایی از عمر خود را در این شهر مقدس گذراند. ملامحمدباقر بعدها دوباره راهی اصفهان شد و در نهایت، در سال ۱۰۵۸ خورشیدی در ۷۱ سالگی در این شهر درگذشت.
تکاپو در عرصه فقه سیاسی
بیتردید باید محقق سبزواری را عالم و فقیهی سیاسی بدانیم. او در طول حیات خود، به طور جدی وارد مسائل سیاسی شد. وی کتابی با عنوان «روضه الانوار عباسی» را خطاب به شاه عباس دوم صفوی تألیف و در آن، جایگاه دین در سیاست را تبیین کرد و به بحث درباره احکام سیاسی اسلام پرداخت. محقق سبزواری در این کتاب، بحثی تفصیلی و گسترده را درباره حقوق مردم در حکومت و تکالیف حاکم نسبت به آن ها، با استناد به آیات و روایات مطرح کرد که نشان از تسلطش بر این گونه مباحث دارد. وی به وجوب عینی نماز جمعه در دوران غیبت اعتقاد داشت و در این باره رسالهای هم نوشت. او از سوی شاه عباس دوم، منصب امامت جمعه و شیخالاسلامی پایتخت را عهدهدار شد و در این منصب، از نصیحت شاه و تذکرات دائمی به وی در حوزههای مختلف فقهی به ویژه فقه سیاسی و شیوه حکومتداری خودداری نمیکرد و تا زمانی که در اصفهان حضور داشت و مسند شیخالاسلامی را عهدهدار بود، به این امر مهم اهتمام میورزید. محقق توجهی ویژه به نهجالبلاغه داشت و فرزندانش را به مطالعه و بررسی دقیق این کتاب ارزشمند وامیداشت. یکی از پسران او به نام ملامحمدمهدی، شرحی بر کلمات قصار امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه دارد که آن را در پنج باب و به نام شاه سلیمان صفوی تألیف کرده است. محقق سبزواری تأکید بسیاری بر انتخاب قضات از میان مجتهدان عالم، پاکدست و باتقوا داشت و برای تحقق این منظور، تلاش فراوانی میکرد. او اهل شعر و ادب نیز بود و برخی از اشعار به جا مانده از وی، نشاندهنده توانمندیهای ادبی محقق سبزواری است. از شاگردان وی میتوان به آقاحسین خوانساری، محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مشهور به سراب، میر محمدصالح خاتونآبادی، جمالالدین خوانساری و میرزا عبدالله افندی اصفهانی اشاره کرد. بسیاری از علمای بزرگ شیعه همچون شیخ حر عاملی، محمد بن علی اردبیلی، سیدعلیخان شیرازی، محدث قمی، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، سید محمدباقر خوانساری و سید جلالالدین آشتیانی در آثار خود به شخصیت و جایگاه علمی محقق سبزواری اشاره کرده و او را ستودهاند.
نظر شما