تحولات لبنان و فلسطین

۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۷
کد خبر: 789040
نبرد راهبردها و شگرد شغالان

۱- جمهوری اسلامی در جنگ‌ ترکیبی، تماشاچی عملیات دشمن نبوده است. شاید برخی خواب مانده، یا مختصات دو جبهه را گم کرده و در عملیات دشمن سربازگیری شده باشند، اما انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن به توفیق الهی، در کنار دفاع، از تهاجم غافل نمانده است. اتفاقا اگر به تعبیر استراتژیست‌ها، «ویرانگرترین تهاجم، حمله به راهبرد دشمن است»، انقلاب اسلامی ‌توانسته ارکان راهبرد استکبار را دچار شکستگی‌های ‌ترمیم‌ناپذیر کند.

آمریکا، امپراتوری شوروی را سه دهه قبل از هم پاشانده بود و یکسره کردن کار خاورمیانه اسلامی را آسان می‌دید که اردوکشی کرد وگرنه، فقط در جنگ‌های نظامی، هفت هزار میلیارد دلار را بر باد نمی‌داد و بدهکارترین حکومت دنیا نمی‌شد. اگر ترمز یاغیگری‌های آمریکا کشیده نشده بود و کانون منابع و انرژی، و چهارراه تجارت دنیا در قبضه کاخ سفید قرار می‌گرفت، چین و روسیه و هند و دیگران چگونه می‌توانستند قد علم کنند؟

۲- طیف‌های غربگرا، واقعیت را پنهان یا تحریف می‌کنند؛ اما مدعی کدخدایی جهان، هرجا شکست جدیدی را تجربه می‌کند، داغ اولین و ماندگارترین ضربه راهبردی که خورده، برایش تازه می‌شود. روزنامه سعودی «العرب» چاپ لندن، اخیرا در این‌باره نوشت: «به‌نظر می‌رسد آمریکا در حال تسلیم شدن در برابر ایران است؛ کشوری که شکست‌ها از آنجا شروع شد... بحران اوکراین، واقعیت دولت بایدن را برملا کرد. دولتی که خود را در مقابل چین می‌بیند و به‌نظر می‌رسد آماده تسلیم شدن در برابر جمهوری اسلامی ایران است. در سایه این معادله، عجیب نیست که رئیس‌جمهور روسیه در بحران اوکراین تا آخر پیش رود؛ بعد از اینکه متوجه شد دولت آمریکا، چیزی فراتر از ادامه دولت اوباما نیست.

بایدن می‌تواند هر قدر که می‌تواند تهدید کند. در نهایت نمی‌تواند روسیه را مجبور به عقب‌نشینی کند... واکنش دولت بایدن، زاییده امروز نیست، بلکه ناشی از سلسله شکست‌های آمریکا از زمانی است که جیمی کارتر در برابر ایران و در قضیه تسخیر سفارت در تهران شکست خورد. این عقب‌ نشینی کافی بود تا مجموعه عقب ‌نشینی‌های آمریکا آغاز شود و تا به امروز - جز در برخی موارد- ادامه داشته باشد».

۳- اگر «ویرانگرترین تهاجم، حمله به راهبرد است»، طبیعی است که دشمنان ملت ایران، در کنار همه سنگ‌اندازی‌ها، اصل «جمهوری اسلامی»، یعنی مردم و اسلام را آماج حملات قرار دهند. اینکه دشمن در کنار ناتوی نظامی و اطلاعاتی و فرهنگی، ارتش رسانه‌ای دارد و مزدورانی را برای مأموریت «ویرانی‌طلبی ایران» به خدمت گرفته، غیرقابل‌انکار است. بی‌گمان، ملت ایران با وطن‌فروشانی طرف است که حجم خیانت‌هایشان و اصرار بر آن، آبروی غربگرایان در دیگر کشورها را می‌خرد! این طیف همین حالا، با وجود رو شدن خباثت آمریکا و غرب در ماجرای برجام، همچنان سنگ آنها را بر سینه می‌زنند و نظام را متهم می‌کنند.

۴- چند سال قبل، شاه حسین مرتضوی «معاون سخنگو» و «مشاور رئیس دولت افغانستان»، ضمن مجیزگویی غرب مدعی شده بود: «قدر دموکراسی را در افغانستان بدانیم! برای افغانستان بی‌نهایت مهم است، که برای ارزش‌های دموکراسی، آزادی بیان، حقوق بشر و کرامت انسانی تلاش می‌ کند. کشورهای همسایه و فراتر از آن! از افغانستان بیاموزید». او حتی چند روز قبل از آخرین خیانت آمریکا مدعی بود «تشویش نکنید؛ نیروهای آمریکایی، مسئولیت امنیت کابل را (برعهده) می‌گیرند».

اما پس از آنکه آمریکا پشت دولت‌ اشرف غنی را خالی کرد، مرتضوی هم از افغانستان‌ گریخت و در متنی نوشت: «به هیچ ابرقدرت، اتکا و اعتماد نکنیم. هیچ ملتی با اتکا و وابستگی به قدرت‌های جهان به سعادت، عزت، استقلال واقعی و خود اتکایی نخواهد رسید. تنها اعتماد به یک ملت است که عزت و سربلندی را به همراه می‌آورد».

غربگرای بعدی، «رنگین دادفر سپنتا»، وزیر خارجه پیشین افغانستان است که در واکنش به فرمان بایدن برای غارت ۳/۵ میلیارد دلار از اموال ملت افغانستان نوشت: «از اینکه گاهی دولت آمریکا را دوست و متحد افغانستان تلقی کردم، در برابر مردم و تاریخ کشورم احساس گناه می‌کنم. امیدوارم مردم من را ببخشند. آمریکا با تصرف این ذخایر، بار دیگر مردم افغانستان را مجازات می‌کند. بایدن هرگز با افغانستان دوست نبود و حالا افغان ‌ها مجبور هستند تاوان سیاست ‌های ایالات متحده را بپردازند. آمریکا به نام مبارزه با ‌تروریسم، در ۲۰ سال گذشته جنگی را در افغانستان بر افروخت و هزاران زن، کودک و غیرنظامی جان خود را از دست دادند».

۵- ما ملتی هستیم که از چهار دهه قبل، یعنی زمانی که هنوز القاعده و داعش و جنایت‌هایشان نبود، جنایتکاری را با عملکرد سازمان خون آشام «مجاهدین خلق» تجربه کردیم. دیدیم که چگونه جماعتی با ادعای مبارزه برای خلق و سازشکار خواندن انقلابیون، در آغوش رژیم متجاوز صدام و آمریکا و اسرائیل غلتیدند، ناموس‌فروشی کردند و حرمسرا ساختند، از هیچ جنایت و خیانتی دریغ نکردند و با این همه، در فضای رسانه‌ای شارژشده توسط سرویس‌های جاسوسی، خود را در شمایل طاووس(!) رنگ می‌کنند.

تاریخ، ۵۷ سال وطن‌فروشی پهلوی‌ها (پدر و پسر) را از آغاز تا انجام بر سینه محفوظ دارد و با این همه می‌بیند که چگونه دم از غیرت می‌زنند. دیدیم که چگونه مدعیان آریایی‌گری و عرب‌ستیزی، سر در آخور دلارهای نفتی برخی حکام مرتجع فرو برده‌اند و دموکراسی و آزادی و حقوق بشر را نشخوار می‌کنند. و از همه مبتذل‌تر، منافقین جدیدی که همسفره جریان ارتجاع شدند و هزاران ادبیات خیانت‌آلود مثل اینها را به یادگار گذاشتند:

- «مطمئناً پیامی که از گردهمایی فعالان اپوزیسیون ایران - که در میان آنها افراد نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر، به‌صورت شوک‌ وارد شود که فلج کند و نه به‌صورت واکسن». (لس‌آنجلس تایمز، مهر ۸۸، به نقل از جان هانا مقام آمریکایی)

- «من یک جایی قبلاً هم گفتم برای ایران دوست داشتم آقای ‌ترامپ انتخاب شود؛ به‌خاطر همین فشارهایی که می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ‌ترامپ ادامه پیدا می‌ کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم». (فائزه هاشمی عضو مرکزیت حزب کارگزاران)

- «از نگاه منتقدان، عکسی که ‌ترامپ از مذاکره‌کننده می‌ پسندد، این تصویر [ملاقات تحقیر آمیز رئیس‌جمهور صربستان] است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ. آیا اقداماتی از این جنس را باید مایه شرمساری دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی کند، باید آن را تمسخر کرد، یا عقلانیت سیاسی خواند؟» (سرمقاله مجله صدا، ارگان حزب اتحاد ملت)

- «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، و ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما فروپاشاندن سازمان اجتماعی، و به خشونت جمعی کشاندن مردم است... گمان باطل نکنید که مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشر هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم». (اکبر گنجی، اصلاح‌طلب فراری)

۶- در ادبیات سیاسی، تعبیری وجود دارد به نام شگرد شغال‌ها، یا حمله دسته‌جمعی. این همان روشی است که سران کفر در مکه علیه پیامبر(ص) اتخاذ کردند و به مشورت شیطان، قرار گذاشتند عملیات ‌ترور را با حضور افرادی از قبایل مختلف انجام دهند تا نشود یک فرد و قبیله را متهم و عقوبت کرد. در واقع نقشه کشیدند برای تقسیم مسئولیت جنایت و لوث کردن آن و پاک کردن رد پا. امروز شبیه همین تاکتیک، مطابق طراحی اتاق عملیات دشمن، علیه نظام و انقلاب مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آنچه به شگرد شغالان کمک می‌رساند، «خبرشویی» و «تحلیل‌شویی» در فضای مجازی- رسانه‌ای «فاقد قانونمندی و شفافیت و مسئولیت‌پذیری» است. همان‌گونه که مرتکبان پولشویی در دنیا، پول آلوده و کثیف را چند دست می‌گردانند تا رد فساد را گم کنندد، اینجا هم خبر و تحلیل کاملاً دروغ (یا آمیخته با راست و دروغ، اما با جهت‌گیری القای تحلیل دروغ) را می‌سازند، اما به جای یک منبع، در میان چند منبع نامعتبر دست به دست می‌کنند و آن‌قدر با تکرار و طرح شبهه ضریب می‌دهند که حتی اگر تکذیب هم شد، به‌عنوان خبر بدیهی و غیرقابل‌انکار، در ذهن مخاطبان فاقد مهارت رسانه‌ای نقش بسته باشد.

۷- در برابر جنگ ‌ترکیبی، هم باید سرانگشتان پیاده‌نظام دشمن را در هر حوزه‌ای که عملیات می‌کنند، زد؛ و هم اتاق فرماندهی آن را. اگر آمریکا و غرب را در میدان تبیین یا عملیات زدید، پیاده نظام دشمن را لگدمال کرده‌اید. برای همین هم هست که همواره به موازات آمریکا و انگلیس و اسرائیل، علیه سپاه پاسداران و امثال سردار سلیمانی عقده‌گشایی کرده‌اند. این عقده‌گشایی‌ها، سند سلامت و تأثیرگذاری بالای چنان نهادها و شخصیت‌هایی است؛ وگرنه به تعبیر استاد مطهری(ره)، قطار ایستاده را که سنگ نمی‌زنند. دشمن در جنگ هیبریدی بر آن است که مرز دو جبهه را جابجا کند و مردم و مدیران تصمیم‌گیر را از تشخیص ناتوان کند. بنابراین، مقدم بر جهاد تبیین و روشنگری، روشن شدن و روشن نگاه داشتن باورمندی خویش، و حرکت در قالب جبهه‌ای است. بدون حسن‌ظن و هم‌افزایی و تأکید بر اولویت‌ها و پرهیز از حواشی نمی‌توان در جهاد تبیین نقش‌آفرینی کرد. همچنین با تداوم دلخوری‌ها یا نگاه نوک دماغی، کمال‌طلبی منفی (ناممکن و یأس‌آور)، نداشتن نگاه جامع و فقدان تقوای پرهیز از بازی در زمین دشمن»، رزمندگی در این میدان ممکن نیست.

رفتار از سر «تخاذل الایدی» (دست از یاری هم کشیدن و یکدیگر را از اعتبار و اقتدار انداختن)، رویکردی است که با مذمت شدید اولیای دین(ع) روبه‌رو شده است؛ همچنان که در کلام امیرمومنان(ع) مقدمه جرأت و تهاجم دشمن است: «غُلِبَ و الله المُتَخاذِلون. به خدا سوگند، آنها که یکدیگر را خوار کردند، مغلوب شدند» (خطبه ۳۴) و «تَواکَلتم وَ تَخاذَلُتُم حَتّی شُنَّتِ الغارات. آن‌قدر مسئولیت‌ها را گردن یکدیگر انداختید و همدیگر را خوار کردید تا غارتگران تاختند».(خطبه نهج‌البلاغه۲۷)

۸- در مقابل عملیات رسانه‌ای دشمن، نه باید اسیر مشهورات شد و نه از جنجال‌ها جا خورد. ما پیرو مولای مظلوم و مقتدری هستیم که فرمود «لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّهًِْ أَهْلِهِ»؛ و پس از منکوب کردن فتنه نیابتی خوارج گفت: «فقُمتُ بِالاَمرِ حینَ فَشِلوا و تَطلّعتُ حینَ تَقَبُّعوا... به اقامه امرالهی برخاستم، زمانی که دیگران فشل شدند. هنگامی که مردم از ‌ترس پنهان می‌شدند، من خود را آشکار کردم. و زمانی که به لکنت افتاده بودند، سخن گفتم. و هنگامی که از حرکت بازمانده بودند، به نور الهی حرکت کردم... مانند کوهی که طوفان‌ها، او را به حرکت درنیاورد».(خطبه ۳۷ نهج‌البلاغه).

منبع: روزنامه کیهان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.