وقوع انفجار خونین در یکی از مساجد شیعیان در شهر پیشاور پاکستان و شهادت بیش از ۶۰ نفر از نمازگزاران و بر عهده گرفتن مسئولیت این حمله از سوی داعش موجب شده این روزها بحث تروریسم در این کشور بار دیگر در کانون توجه قرار گیرد.
در این راستا عمرانخان، نخستوزیر پاکستان در جلسه اخیر کمیته عالی برنامه اقدام ملی (کمیتهای که در سال ۲۰۱۵ به منظور مقابله با تروریسم در این کشور ایجاد شد) تأکید کرد: پاکستان به هیچ وجه رویکرد مدارا را در برابر تروریستها در پیش نخواهد گرفت.
با این حال بسیاری معتقدند سیاستگذاریهای اسلامآباد در مبارزه با تروریسم در سالهای اخیر چندان روشن نبوده و عملکرد پر نوسان و سردرگمی را پشت سر گذاشته است.
دیدگاههای متفاوت و حتی متناقض دولت در مورد حضور و فعالیت داعش در این کشور که گاهی سعی در کمرنگ نشان دادن اهمیت فعالیت این گروه دارد و در مقابل، بعضی اوقات شرایط را بسیار هشدارآمیز تلقی میکند، تنها بخشی از این رویکردهای منفعلانه را نشان میدهد.
اما در میان این سستی و سردرگمی دولت، آمارها و ارقام حکایت از آن دارد که اقدامات تروریستی در این کشور حداقل در بازه زمانی یک ساله اخیر بهشدت افزایش پیدا کرده چنانکه بر مبنای آمار مرکز مطالعات صلح پاکستان تنها در سال ۲۰۲۱ دستکم ۲۰۷ حادثه تروریستی رخ داده که در مقایسه با سال پیش از آن افزایشی ۴۵درصدی را نشان میدهد.
دقیقاً بر اساس چنین آماری است که وزیر کشور پاکستان از اصابت موج تازه تروریسم به این کشور خبر میدهد. اما در زمینه عواملی که در شکلگیری و خیزش این موج جدید تروریسم در پاکستان دخیل بودهاند، میتوان به دو مورد مهم زیر اشاره کرد.
یک. استقرار دولت طالبان در افغانستان
به باور بسیاری از تحلیلگران سیاسی، تقویت مواضع طالبان و در نهایت سلطه کامل این گروه بر افغانستان، نقش بسیار پررنگی در گسترش تحرکات تروریستی در پاکستان ایفا کرده است. شاید بتوان این نقشآفرینی را از دو بعد کاملاً متفاوت مورد توجه قرار داد. نخست میتوان به بحث اعلام تشکیل یک دولت اسلامی توسط طالبان و تلاش گروههای افراطی مذهبی پاکستان برای استقرار نظامی مشابه در این کشور اشاره کرد.
اظهارات شگفتانگیز مولانا فضل الرحمان، رهبر معنوی طالبان پاکستان در مورد نامشروع بودن حکومت فعلی این کشور و پیشبینی سرنوشت مشابه عمرانخان با اشرف غنی کاملاً گویای این موضوع است که آنها هر نوع اقدامی را در برابر دولت فعلی مشروع ارزیابی میکنند. اما در بعد دوم و تا حدی زیادی متفاوت از بعد اول، گسترش تحرکات تروریستی در پاکستان را میتوان به محدودیتهای طالبان بر فعالیت گروههایی چون داعش و طالبان پاکستانی در افغانستان مرتبط دانست؛ اقدامی که موجب شده بخش عمدهای از آنها دوباره به سوی پاکستان سرازیر شوند.
اگرچه به طور طبیعی پاکستان باید از اقدامات طالبان علیه گروههای فوق خشنود باشد، اما مشکل اینجاست طالبان با مخالفت با حصارکشی مرزها و عدم کنترل بر نواحی مرزی میان دو کشور، عملاً امکان مبارزه مؤثر با این گروهها را از دولت اسلامآباد سلب کرده و در مقابل به این گروهها قابلیت تحرک و جابهجایی آزادانه در دو سوی مرزها را میدهد.
دو. رقابت میان داعش و طالبان پاکستان؛ از زمان اعلام موجودیت داعش خراسان
در منطقه، دردسرهای زیادی برای تحریک طالبان پاکستان ایجاد شده است، بهویژه با در نظر گرفتن این مهم که ظهور داعش در زمانی رخ داد که گروههای افراطگرای پاکستانی با تشتت و پراکندگی درونی زیادی مواجه بوده و افراد زیادی از میان آنها به داعش ملحق شدند. در سالهای اخیر و همزمان با افول قدرت داعش، طالبان پاکستان موفق شدند به اوضاع خود سر و سامان داده و تا حدی انسجام خود را بازیابند. در چنین موقعیتی اقدامات نظامی و عملیاتهای تروریستی نوعی عرض اندام و نشانه موفقیت هر یک از این گروهها تلقی میشود.
دقیقاً به همین دلیل است که دولت اسلامآباد هم نگران تأثیرگذاری این رقابت بر مذاکراتش با طالبان پاکستانی و اتخاذ مواضع انعطافناپذیر از سوی این گروه است.
نظر شما