به گزرش قدس آنلاین، تغییرات فعلی در ساختار سیاسی پاکستان بر خلاف دورههای گذشته یک ویژگی بارز و تا حدی منحصر بهفرد دارد؛ مداخلات خارجی در این جابهجایی قدرت سهم و نقشی آشکارتر از گذشته داشتهاند.
در این راستا بدون تردید آمریکاییها با مواضع و اقدامات آشکار و پنهان خود در برابر دولت عمرانخان، یکی از محرکهای اصلی این تغییرات محسوب میشوند. به نظر میرسد کشورهایی چون عربستان و امارات هم در کنار ایالات متحده از این تغییرات استقبال میکنند. در مقابل، روسیه دربرابر این دگرگونیها اظهار خشم کرده و آنها را اقداماتی شرمآور و در چارچوب تنبیه عمرانخان بهخاطر رویکرد دوستانه در برابر مسکو ارزیابی میکند. در بین چنین دیدگاههای متفاوتی، مواضع چینیها کاملاً قابل تأمل است چرا که آنها با وجود همسایگی و منافع عظیم در پاکستان، منفعلانهترین واکنش را از خود نشان داده و خود را در حاشیه این تحولات نگه داشتهاند. در ریشهیابی این رویکرد پکن در قبال تحولات اخیر پاکستان میتوان به سه نکته اساسی اشاره کرد.
۱- تداوم یک اصل بنیادین در سیاست خارجی چین که بر عدم مداخله مستقیم در امور داخلی دیگر کشورها متکی است. پیگیری این اصل از سوی دولت پکن خود متأثر از دو ملاحظه است؛ نخست پکن نمیخواهد مانند دیگر قدرتهای بزرگ دنیا سابقه استعماری در میان دیگر کشورها و بهخصوص کشورهای جهان سوم پیدا کند و دوم اینکه از بابت گرفتار شدن در تله آمریکا و غرب در نتیجه چنین مداخلات خارجی، نگرانیهای جدی دارد.
۲- پکن به این نتیجه رسیده این جابهجایی قدرت در اسلامآباد خطر جدی برای منافع این کشور ایجاد نخواهد کرد. در واقع این دیدگاه پکن از آنجا سرمنشأ میگیرد که پروژهها و برنامههای کلان اقتصادی میان دو کشور در دوره پیش از عمرانخان آغاز شده و هیچ یک از احزاب شریک در حاکمیت جدید مشکلی با این روابط و سرمایهگذاریها ندارند.
۳- دغدغههای امنیتی پکن در قبال شرایط امنیتی پاکستان؛ با توجه به افزایش تهاجم به سرمایهگذاریهای چین حتی ممکن است دلیلی بر آن باشد که پکن چندان هم از این دگرگونیها بدش نیامده و از آن استقبال میکند. بهویژه اینکه نسبت به میدانداری گروههای افراطگرا در افغانستان و پاکستان و همچنین تبعات تشدید اختلافات میان دولت و ارتش پاکستان بر وخامت شرایط امنیتی، ملاحظاتی عمیق دارد.
انتهای پیام/
نظر شما