گروه ترجمه قدس آنلاین (امیرمحمد سلطانپور) - اوضاع برای بایدن، که به سرعت در حال از دست دادن اعتماد مردم آمریکاست، وحشتناک به نظر می رسد، و همچنین موقعیت او توسط مجموعه ای از گاف هایش در صحنه بین المللی ضربه خورده است. آخرین چیزی که او نیاز داشت یادآوری این نکته به همگان بود که او جذابیت عمومی ندارد و به طور واضحی منزوی است. اما برعکس اوباما به طور جالبی در لحظه زندگی می کرد و از تحسین و تمجید لذت برد.
نمی توان به یک تماشاگر عادی این صحنه ها به خاطر این که فکر کند شاهد دو نسل متفاوت از رهبران بودیم، یعنی اوبامای جوانتر و پرانرژی که به شدت با بایدن تازه ۸۰ ساله شده تفاوت داشت خرده بگیریم.
با این حال، ریاست جمهوری بایدن در اصل ادامه همان دوران اوباما است. بسیاری از کارکنان کلیدی او متعلق به دولت اوباما هستند. حدود ۷۵ درصد از ۱۰۰ دستیار ارشد او که در اواسط سال اول ریاست جمهوری او منصوب شده بودند، به اوباما هم خدمت کرده بودند و همین امر باعث شد منتقدان به ریاست جمهوری فعلی لقب "دوره سوم ریاست جمهوری اوباما" بدهند. از چهره های دوران اوباما می توان به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه بایدن و جان کری، فرستاده ویژه ریاست جمهوری او در امور آب و هوا نیز اشاره کرد.
همچنین شباهت های قابل توجهی بین دو دولت در چشم انداز سیاسی وجود دارد. در سیاست داخلی، هر دو رئیس جمهور، دولتی عریض و طویل، با مالیاتهای بالا و هزینههای سنگین با برنامههای لیبرال مشخص بودهاند که بهطور قابلتوجهی آزادی اقتصادی در ایالات متحده را از بین بردهاند.
در مورد سیاست خارجی، بایدن و اوباما طرز فکر مشترکی دارند که تلاش دارند به جای به نمایش گذاشتن قدرت آمریکا، تمرکز خود را بیشتر بر کار از طریق سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل قرار دهند. همانطور که یکی از دستیاران اوباما توصیفش کرد، شکل کاری اوباما هدایت کشور از خط عقب تر از خط مقدم است، و در مورد بایدن می توان گفت که در خط عقب تر می خوابد! همانطور که در اجلاس گلاسکو در نوامبر گذشته هنگامی که او در حال چرت زدن بود توسط تمامی شبکه ها پوشش داده شد.
در هر دو دوره اوباما و بایدن شاهد آسیبهای جدی به سیاست خارجی آمریکا بودیم، از ناتوانی اوباما در پاسخ به استفاده رژیم اسد از سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان سوری، تا خروج فاجعهبار بایدن از افغانستان که نزدیک به ۴۰ میلیون افغان را به گرگ هایی به نام طالبان تحویل داد.
هر دو رئیسجمهور به درستی بلاتکلیف و فاقد قدرت اراده توصیف شده اند، و دشمنان آمریکا از آنچه ضعف و زوال آمریکا توسط آن ها می بینند نهایت استفاده را میبرند. تصادفی نیست که هر دو باری که ولادیمیر پوتین به اوکراین حمله کرده، در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما و جو بایدن بوده است. هر دوی آنها همچنین از توافق هسته ای با ایران حمایت کرده اند که به شدت مورد مخالفت همه متحدان آمریکا در خاورمیانه است.
ریاست جمهوری اوباما و بایدن عملاً جدایی ناپذیر است. آنها فاجعه ای برای ابرقدرت جهان هستند که می توانند نمونه هایی برای تدریس در کتاب های درسی باشند که چگونه می توان در رهبری شکست خورد و اینکه چقدر مماشات می تواند خطرناک باشد. هر دوی آنها دوران ریاست جمهوری خود را با بیرون انداختن نیم تنه سر وینستون چرچیل از دفتر بیضی شکل ریاست جمهوری در کاخ سفید آغاز کردند. بدیهی است که هیچکدام از آنها قدرت، روحیه یا شجاعت چرچیل را برای رهبری جهان آزاد ندارند.
*بازنشر مطالب دپارتمان ترجمه به منزله تأیید یا رد محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان قدس آنلاین منتشر میشود.
نظر شما