به گزارش قدس آنلاین، ظاهراً آنچه در اوکراین رخ داد این است که روسیه برای دفاع از امنیت ملی و سرزمینی و روستبارهای مناطق شرقی اوکراین، با این کشور وارد جنگ شده و حضور ناتو و تسلیحات تهدیدکننده آن و آمریکا را برای خود یک خطر جدی ارزیابی میکند.
ولی در واقع امریکا این جنگ را از سال ۲۰۱۷ و حتی قبل از آن علیه روسیه آغاز کرده بود، چرا که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برژینسکی، مشاور امنیت ملی وقت امریکا در مصاحبهای مفصل به چگونگی این فروپاشی و نقش امریکا پرداخته و تأکید کرد، روسیه امروز هم بسیار بزرگ است و باید کوچکتر شود!
البته باید تأکید کرد که پارامترها و متغیرهای دیگری در عرصه جهانی یا مناسبات بین امریکا و روسیه، بر سرعت و وسعت اقدامات ضد روسی امریکا افزوده است و به تعبیر دیگر، دکترین امنیت ملی امریکا، چین و سپس روسیه را دغدغه و اولویت اصلی تهدید علیه خود ارزیابی کرده و برای به زیر کشیدن چین در مسابقه مؤلفههای قدرت اقتصادی و سپس در دیگر مؤلفهها، نیازمند کوچک کردن، به حاشیه بردن، فرسایش قدرت روسیه است.
عضویت اوکراین در ناتو که با اصرار امریکا دنبال میشود، یکی از موارد صورت گرفته برای تمامی کشورهای اروپای شرقی یا جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی است و همین زنجیره ادامه خواهد داشت.
دلیل این است که امریکا بدون به چالش کشیدن روسیه و فرسایش عمیق آن، در موازنه قدرت جهانی، نمیتواند روی نتیجه منازعه قدرت با چین، تضمین بدهد و شرط بندی کند؛ لذا اگرچه روسیه نیز براساس محاسبات ملی خود وارد جنگ اوکراین شده و آن را بهترین فرصت برای شکستن نظام تکقطبی جهانی دانسته، ولی در عین حال ورود به یک دام را آگاهانه یا ناآگاهانه پذیرفته است.
جنگ در اوکراین سرآغاز یک ماراتن مستمر و فزاینده در بحرانسازی علیه روسیه است که امروز در اوکراین و فردا با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو، دیواره ارتباط جغرافیایی روسیه به غرب مسدود میشود و احتمالاً بر متغیرهای زیادی از اقتصاد، مناسبات، امنیت و موضوعات ژئوپلیتیک روسیه آثار خود را به جای میگذارد. پس از آن باید منتظر تکرار همین سناریوی عضویت گرجستان و احتمالاً آذربایجان در ناتو باشیم که ضریب تهدیدهای امنیت ملی و سرزمینی علیه روسیه را به شدت افزایش خواهد داد.
ادامه سناریوی محاصره و فرسایش روسیه، به تحریمهای اقتصادی و دیگر فشارهای مالی و مناسباتی و مواصلاتی محدود نمیشود و در گام نهایی از سوی امریکا و احتمالاً برخی کشورهای غربی، آشوب و هرج و مرج امنیتی و ژئوپلیتیک در آسیای میانه، با ابزارهای نیابتی- تروریستی که بخشی از تکیهگاه آن داعش و دستهجات تروریستی در افغانستان هستند که از قبل ساماندهی شدهاند، راهاندازی خواهد شد تا به جز روسیه، مدخلی برای پروژههای منازعه، فرسایش و تنشسازی با چین باشد.
این پازل طراحی شده از سوی امریکا و انگلیس و شاید چند کشور غربی دنبالهرو، یک مسیر اجباری افزایش بحران و تنش و فرسایش را علیه روسیه ترسیم کرده و از نگاه امریکایی نباید توقفی در بحران اوکراین شکل بگیرد و هم در عرصه میدان و هم دیپلماسی و مذاکره، باید تعامل و تطور بحران، اشکال جدیدی از مشکلسازی امریکا را نشان دهد و این مسیر، استمرار دارد.
مگر اینکه در مقابل این راهبرد قطعی امریکا که حفظ نظام تکقطبی را الزام حیاتی خود میداند، رخدادها و واکنشها و مسیرهای دیگری در عرصه بینالملل شکل گیرد و سناریوهای امریکا علیه روسیه و چین، به مرحله امکانناپذیری و غیر سودمندی و زیانباری برسد که راهی جز این احتمال، پیش روی روسیه و چین باقی نیست.
منبع: جوان آنلاین
نظر شما