جنگ ها، شروع می شود از یک جایی و ختم می شود در یک جای دیگر. آنچه پایان ندارد ضرورت تبیین است هم تبیین چرایی و چگونگی جنگ ها و هم حراست از حقیقت ها تا در گذر زمان، قربانی تحریف نشوند. از این منظر است که جهاد تبیین را دامنه ای است به وسعت همه تاریخ. انجام آن هم تکلیفی است مومنانه که به هر "ادا" پایان نمی پذیرد بلکه چون نماز، از این "وعده" به وعده دیگر شیب یا دقیق تر بگوئیم؛ فراز پیدا می کند. دامنه این جهاد گسترده هم نه فقط حوزه سیاست و مقابله با دشمن که همه گستره زندگی است. لذا گفتن ها و شنیدن ها را مهارتی باید که آدمی را نه تنها به دوزخ نیندازد که از نیمه راه “هاویه” هم برگرداند. این را به تاکید می گویم به خود و همه شمایانی که دوست تان دارم چون امروزه، به دلیل فقر این مهارت که می توان از آن به نداشتن سواد اجتماعی و رسانه ای هم یاد کرد، خیلی راحت، به قصد بهشت، راه به جهنم می بریم. نه این که راه این دو یکی باشد ا..ما هر دو راه از کوچه حلال و حرام می گذرد و از معبر گفتار و کردار ما. چون از یک کوچه می گذرد، احتمال خطا بالاست لذا می بینیم که افراد راه را گم می کنند. این افراد البته حساب شان با آنانی که آگاهانه خطا می کنند و با چشم باز، به معصیت و باطل، دست می یازند، فرق می کند. اینان که باید به دغدغه هوشیارسازی شان قلم زد، کسانی هستند که نمی خواهند دست و دل و دامن آلوده گناهانی کنند که سرانجامی چون دوری از رحمت خدا داشته باشد. در زمان ما هم مراقبت را باید صد چندان کرد تا به سلامت بتوان عبور کرد و به مقصد رسید. امام مجتبی(ع) که شهد نوش عید میلادش هستیم، معیار به ما می دهند تا بتوانیم خود و پندار و گفتار و رفتار و داوری ها مان را نسبت به دیگران، مدیریت کنیم. ایشان، در حدیثی ماندگار که هرگز کهنه نمی شود و ما را به دریافت های تازه و زندگی ساز هدایت می کند، در صفحه ۲۲۹ کتاب تحف العقول، می فرمایند: ” بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا؛ بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینی حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیاری را بشنوی." این هم یعنی، مراقب باشیم تا سخن نسنجیده دیگران، معیار سنجش و داوری ما قرار نگیرد. بر اساس گفته دیگران نسبت به دیگران حکم صادر نکنیم. از منظر فقهی و حقوقی هم آنچه فرد می گوید یا اعتراف می کند، درباره خودش شان حقوقی می یابد و بر اساس آن نمی توان علیه دیگران حکم داد مگر بر اساس ادله ثابت شود. اما آیا در رفتار ما به این عیار، توجه داریم؟ شنیده های باطل را در باره افراد، حق تلقی می کنیم و نسبت به آنان موضع می گیریم و تازه وقتی ثابت شد که آن گفته ها درست نبوده و به قاعده داوری ما هم باسند باطل، جز نتیجه باطل نداشته است باز حاضر نیستیم، ذمه خویش را از حق الناس تهمت و تخریب، رها کنیم. توجه کنیم به این درس اجتماعی و داوری ها مان را مستند به دیده های دقیق کنیم تا جامعه از تهمت و تخریب، به سلامت برسد. این بهتر است برای مردمی که امامی چون حضرتِ مجتبی(ع) دارند. جز این نشاید برای کسانی که می خواهند خود را در قاعده امامتِ حضرتِ حسن(ع) تعریف کنند.
نظر شما