به گزارش قدس آنلاین، اقتصاد کشور ما به دو آفت بزرگ و بیماری مبتلا است. از یکسو اقتصاد کشور شدیداً به نفت وابسته است و به نفت اعتیاد مزمن دارد و از دیگر سو در دو دهه گذشته و به ویژه در سالهای اخیر با دسیسه و مدیریت نظام سلطه، شبکه نفوذی غرب در داخل و مدیران کوته نگر و سهل اندیش، دلار محور شده و با اقتصاد شرطی روبه رو شده و زلف ثبات و تعادل اقتصاد کشور به نتیجه مذاکره با غرب گره خورده است. قدمت انذار و مطالبه رهبری درباره قطع وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی در روزهای آغازین قبول مسئولیت رهبری نظام و در مراسم بیعت رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی با معظم له باز میگردد. امام خامنهای طی بیش از سه دهه گذشته بارها و بارها برنامه ریزی برای قطع وابستگی اقتصاد کشور به نفت را مورد تأکید قرار داده و این موضوع همواره بهعنوان یکی از مهمترین مطالبات ایشان از مسئولان کشور مطرح بوده است.
نظام سلطه غرب به رهبری امریکا که پس از فروپاشی شوروی در پی جهان تک قطبی و نظم نوین جهانی بر پایه لیبرال سرمایه داری بوده و برنامه ایران برای قطع وابستگی اقتصاد به نفت را بسیار خطرناک و سبب ظهور مدل نظام سیاسی ایران و تهدید جدی برای جهان تک قطبی میدانست، از فقدان فهم راهبردی اصلاحطلبان ایران و دلبستگی فکری و مادی آنان به غرب حداکثر استفاده را برده و برنامه گیر انداختن پای ایران در تله هستهای را با هدف شرطی کردن اقتصاد ایران طراحی و در یک سناریوی ۱۰ مرحلهای موفق به مهار اقتصاد ایران و گره زدن زلف همه برنامههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و غیره ایران به نتیجه مذاکرات شده اند.
برنامه ریزی غرب و سیر شرطی کردن همه برنامههای ایران، با نشست خبری یکی از اعضای گروهک منافقین در واشنگتن و رونمایی از فعالیتهای هستهای ایران در ۲۳ مرداد ماه سال ۱۳۸۱ آغاز و با «ارائه تصویری مخوف و تاریک از برنامه هستهای ایران با پروپاگاندای CNN»، «ورود پرقدرت آژانس و تحمیل پروتکل الحاقی»، «چراغ سبز اصلاحطلبان به غرب به دلیل اشتباه محاسباتی تحت تأثیر شبکه نفوذ»، «محور شرارت نامیدن ایران توسط جرج بوش»، «پیشبرد سناریوی ایران هراسی با ورود انگلیس، فرانسه و آلمان به پرونده»، «به بند کشیدن ایران در اجلاس تهران و توافق نامه پاریس با همکاری اصلاحطلبان»، «ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت»، «صدور قطعنامه علیه ایران» و غیره و بالاخره تحمیل برجام خسارت محض به ایران بهعنوان ستون اصلی شرطی کردن اقتصاد و امور داخلی ایران به نقطه اوج رسانده است.
غرب از برجام و مذاکرات فعلی بهعنوان شمشیر داموکلوس و مهمترین و اثربخشترین برنامه برای پیشبرد اهداف استکباری و سلطهطلبانه خود علیه ایران استفاده میکند. نظام سلطه غرب با تکیه به بهرهگیری از «ظرفیت عظیم رسانه ای»، «فضای سنگین مجازی»، «مراکز سایبری اپوزیسیون خارج نشین»، «شبکه عوامل نفوذی خود که طی سه دهه گذشته در تمامی نقاط کشور رخنه کرده»، «سهل اندیشان و روشنفکران غرب زده داخل ایران» و غیره بر شرطی کردن اقتصاد تأکید دارد. در این میان بیشک نقش اصلاحطلبان متأثر از فقدان بصیرت و تحلیل صحیح و خطاها و اشتباهات راهبردی سریالی، به دلیل نیاز به فریب افکار عمومی برای بازگشت به صحنه قدرت، پررنگتر از سایر عوامل و غیرقابل انکار است.
آمریکا و اروپا بر این باورند مادامی که اقتصاد ایران متأثر از برجام و مشروط به نتیجه مذاکرات باشد میتوانند با مدیریت و هدایت افکار عمومی مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی را تحت شدیدترین فشارها قرارداده و با شرطی کردن اقتصاد ایران به نتیجه مذاکرات خواهند توانست «مانع از تحقق اقتصاد مقاومتی و درون زا شوند»، «مانع از قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت شوند»، «بیثباتی و هرج و مرج در قیمت کالاهای اساسی ایجاد کنند»، «مسیر را برای بازگشت جریانات متمایل به غرب به صحنه قدرت در ایران باز کنند»، «با فشار افکار عمومی میدان مذاکرات را به نفع خود مدیریت کنند»، «زمینه واگرایی مردم و تکثیر ناامیدی و بی اعتمادی مردم به دولت مردمی سیزدهم و نهایتاً شکست آیتالله رئیسی را فراهم آورند»، «از ابتکار عمل نظام اسلامی برای تأمین استقلال اقتصادی ایران» و غیره رقم بزنند. تردیدی نیست که خنثی کردن برنامه جامع دشمنان برای شرطی کردن اقتصاد و اقتصاد نفت پایه مستلزم:
۱- داشتن برنامه و طرح جامع در سه مقطع زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت به منظور «خروج از اقتصادی نفت محور» و «خروج از اقتصاد مشروط به نتیجه مذاکره».
۲- داشتن پیوست فرهنگی و مدیریت و اقناع افکار عمومی.
۳- به کارگیری ظرفیت رسانهای کشور به منظور همراهی مردم.
۴- سازماندهی و فراخوان مجموعه گسترده افسران جهاد عظیم تبیین و روشنگری به میدان اقناع افکار عمومی.
۵- داشتن طرحهای پدافند غیرعامل برای مقابله با تهدیدات و خنثیسازی دسیسههای دشمن.
۶- به کارگیری تمام ظرفیت اطلاعاتی کشور به منظور شناسایی و مقابله با عوامل دشمن و شبکه نفوذ در حوزههای عملیات روانی.
۷- به میدان آمدن قوه مقننه برای جبران خلأهای قانونی.
۸- بازبینی و بازنگری در قانون بودجه کشور متناسب با طرح مذکور.
۹- تهیه برنامه هفتم پیشرفت اقتصادی کشور متناسب با طرح مذکور.
۱۰- و بالاخره استفاده حداکثری و هوشمند از ظرفیت رسانه ملی خواهد بود.
منبع: جوان آنلاین
نظر شما