اگر از بیرون به فرقهها نگاه کنید جذاب به نظر میرسند زیرا لعابهای رنگانگ آنها مانع درک شما از ماهیت «فرقه» میشود اما زمانی که درون آنها را واکاوی کنیم زوایای دیدهنشدهای را درخواهیمیافت که فرقهها نمیخواهند بدانیم. رهبران فرقهها در پی جذب فریبکارانه هستند و میخواهند تمام ابعاد زندگی اعضا را در اختیار داشته باشند. فرقهها از تکنیکهای پیچیده مغزشویی و عضوگیری؛ که امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی بسیار پیشرفت کرده است، استفاده میکنند. عمده افرادی که به فرقهها جذب میشوند یا از ماهیت گروهی که در صدد پیوستن به آن هستند اطلاع کافی ندارند و یا فکر میکنند که میتوانند با ترفندهایی از کنترلهای شدید و مرسوم فرقهها، مصون باشند اما این، یک راهِ رفته و یک تجربه شکستخورده است؛ تا آنجایی که غالب اعضای فرقهها اصلا نمیدانند درگیر مناسبات فرقهای هستند چون در این وضعیت، موقعیت خود را درک نمیکنند و مناسبات درونی فرقهها نیز بهگونهای طراحی شدهاند که امکان فرار از آن وجود ندارد.
برای زدودن پوسته جذابیت فرقهها لازم است بدانید آنها چگونه عمل میکنند و تکنیکهای مورد استفادهشان چیست. در اغلب فرقهها «ایدئولوژی» بهعنوان ظرف یا پوششی برای استفاده از تکنیکهای کنترلی بهکار گرفته میشود. یکی از فرقهها که نام آن برای مردم ایران شناخته شده است، گروهک منافقین (سازمان مجاهدین خلق) است که خود را یک اپوزیسیون سیاسی جلوه میدهد اما درحقیقت، یک گروه تروریستی است که در مقام سازماندهی و بکارگیری افراد، فرقهای عمل میکند. این فرقه تروریستی از پوشش دین اسلام و از ابزار مذهب تشیع برای حفظ چارچوب و شاکله سازماندهی خود سوءاستفاده میکند؛ چرا که خاستگاه آن محیط یک کشور مسلمان (ایران) و غالب اعضای آن، سابقا شیعه بودهاند.
پوشش سازمانی اجباری؛ حربهای برای کنترل
یکی از ضروریات دین اسلام و مذهب تشیع، حجاب و پوشش زنان است لیکن منافقین از این حربه بهعنوان یکی از ابزارهای کنترل افراد استفاده میکنند.
در جامعهای آزاد، افراد میتوانند به هر چیز دلخواهشان معتقد باشند، هر چیزی که به آن فکر میکنند بر زبان بیاورند و آن لباس و رنگی که میخواهند بپوشند اما در فرقهها اینگونه نیست. زنان حاضر در مقرهای این گروه میبایست لباس فرم با رنگ مشخص و حتی جنس پارچه مشخص شده توسط رهبران گروه را بپوشند و خارج از این چارچوب امکان هیچ بهرهمندی ندارند.
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در این فرقه به زنانی که وارد تشکیلات می شدند خیلی بی پرده می گفتند: روسری، فرم رسمی (اجباری) این تشکیلات است.»
مجید محمدی؛ عضو فعلی منافقین: «رنگ قرمز روسری در لباس فرم مجاهدین خلق از مارکسیسم به عاریت گرفته شدهاست. اورکتهای سبزرنگ [مردان و زنان] نیز به دوران جنگهای انقلابی کاسترو و چهگوارا در کوبا تعلق دارد. حجاب زنان در اونیفرم مجاهدین خلق گرچه شریعت را پوشش میدهد اما صرفا نوعی اعلام وفاداری به دین تودهها است.»
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در مناسبات این فرقه، حجاب فقط در روسری خلاصه میشود، زنان حق ندارند از انواع دیگر پوشش مثل شال یا کلاه و... استفاده کنند و جز روسری سبز، قرمز، خاکی بقیه ممنوع بود و حتی روسری های قرمز و خاکی نیز تنها در محلهای خاص مجاز بود و اگر کسی میخواست خارج از مراسم های تبلیغی مجاهدین روسری قرمز یا خاکی بپوشد، توبیخ میشد.»
در خاطرات افراد جداشده از این سازمان در دهه ۶۰ نمونههای زیادی مشاهده شده است که در هر خانه تیمی مربوط به گروه، تعدادی دختر و پسر به صورت همزمان زندگی و فعالیت میکردند. روابط نامشروع بین آنها حاکی از عدم اعتقاد عملی و سیستماتیک به مقوله حجاب در بین ردههای مختلف گروهک است لیکن در محیطهای عمومی هیچگاه اجازه کشف حجاب یا اختیار در پوشش به اعضا داده نمیشد.
در سالهای بعد و پس از فرار و انتقال اعضای گروهک به اروپا (فرانسه؛ اورسورواز)، سپس عراق (کمپ اشرف و کمپ لیبرتی و قرارگاههای موازی) و نهایتا کشور آلبانی (کمپ مانز) و راهاندازی کمپهای سازمانی برای حفظ و تعمیق مناسبات، شاهد آن هستیم که به هیچیک از اعضای زن گروهک حتی در محیطها و خوابگاهها و غذاخوریهای زنانه نیز اجازه اختیار در پوشش و یا کشف حجاب داده نمیشود. اما در همین بین، موارد متعددی از عدم پایبندی مسعود رجوی؛ سرکرده این گروهک به اولیات مسئله حجاب و مسائل اخلاقی دیگر نظیر تجاوزهای مکرر وی به زنان کادر مرکزی مشاهده میشود که بارها به اشکال گوناگون توسط اعضای جداشده سازمان بازگو شده است.
ترور شخصیت، خلق احساس گناه و کنترل ذهن
سران این فرقه تروریستی با برگزاری نشستهای روزانه، هفتگی و گاه و بیگاه که با اسامی عملیات جاری، غسل هفتگی، دیگ، حوض و دیگر اسامی شناخته میشوند تلاش میکنند ضمن کنترل شدید خطورات ذهنی و احساسات و عواطف افراد، عملکرد آنان را به صورت مستمر ارزیابی کرده و اندک زمانی را که زمینه تفکر برای فرد به وجود میآورد از او بگیرند و با از بین بردن کرامت انسانی و شخصیت وی و ایجاد خلاء شخصیتی، زمینه را برای فرمانبرداری محض او از دستورات فراهم آورند.
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در تشکیلات رجوی، زنان به هیچ عنوان حق ندارند بدون روسری باشند، حتی اگر روسری ها کمی عقب بود و کمی از موهای خانمی دیده می شد، ابتدا تذکر می دادند و در ادامه [در نشستهای جاری] به وی تهمت و مارکهای ناجور و زشت میزدند و آبروی آن زن را میبردند.»
خودسوزی اعضا
از عریانترین نمونههای رفتار فرقهای این گروهک میتوان به اجرای چندین عملیات خودسوزی توسط اعضای فریبخورده در کشورهای اروپایی اشاره کرد که در اعتراض به بازداشت موقت مریم رجوی، سرکرده این گروهک در سال ۲۰۰۳ انجام شد و طی آن چند نفر از این افراد کشته و زخمی شدند و رسانههای اروپایی تا مدتها به تحلیل این رفتار فرقهای میپرداختند.
تمام آنچه گفته شد در کنار حربههای دیگر فرقهگونه، مانند ازدواجهای اجباری و تشکیلاتی، درآوردن اجباری رحم زنان، ممنوعیت عشق و ازدواج، ممنوعیت هرگونه ارتباط با اعضای خانواده، ترس و ارعاب، کنترل ذهن و اطلاعات، گزارشگیریهای آزاردهنده، برنامهریزی برای کار شبانهروزی و برگزاری اجتماعات پرجلوه و پرشکوه، این سازمان را تبدیل به یک فرقه با کارکرد تروریستی کرده است که خطر آن به مراتب از یک گروه تروریستی عادی بیشتر است.
انتهای پیام
نظر شما