در ابتدای برنامه، محمدجواد نظافت به بیان شاخصهها و نشانههای نفاق پرداخت و سپس در پاسخ به این پرسش مجری که چرا برخی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران که آرمانهای امام را دنبال میکنند چنین زندگیهای تجملاتی و اشرافی دارند، گفت: مشکل اینجاست که ما به جای اصلاح خودمان دین را کج میکنیم. اینکه ما برای هوسهای خودمان توجیه دینی بتراشیم درست نیست. کسانی که بیمبالاتاند و بنده خدا نیستند اهل اسرافاند، چه در بیتالمال و چه در زندگی شخصی. منافقین برای هر حقی یک باطلی آماده کردهاند. براساس قرآن، خدا حق و باطل شیطان است. منافقین برای هر ارزشی یک ضد ارزش دارند و حقهای جامعه را زیرنظر و برایش باطل در نظر گرفتند. حضرت در خطبه ۵۰ میفرمایند: منافقین باطل و حق را با هم آمیخته میکنند. به همین دلیل تئوری شیعه، تئوری درستی است چون میگوید جامعه نیاز به امام دارد، امامی که رهبری کند و جامعهای که امام نداشته باشد مکرر فریب میخورد. ایشان در ادامه ویژگیهای منافقین میگویند آنها نگاه میکنند ببینند چه چیزی در جامعه استوار است برای آن هم یک مایلی پیدا میکنند. برای اینها در بسته معنایی ندارد و برای هر در بستهای یک کلید پیدا میکنند. منظور از درهای بسته در اینجا یعنی ضد ارزشها. ضمناً خود اینها در جامعه ظلمت ایجاد میکنند و بعد راه حل برونرفت از ظلمت ارائه میدهند، جالب اینکه راه حلشان هم خودش یک ظلمت جدید ایجاد میکند.
مجری و سردبیر برنامه سپس بیان کرد گاهی گناه موجب میشود آدم جرئت حرف زدن و حق گفتن پیدا نکند؛ راه علاج اینکار چیست؟
این نهجالبلاغهپژوه پاسخ داد: انسان باید امر به معروف خالصانه کند ولو خودش به آن عمل نکند چون اگر کسی امر به معروف خالصانه کند ولی خودش عمل نکند بالاخره روی خودش اثر میگذارد، بنابراین باید به حق اعتراف کنیم حتی اگر به آن عمل نمیکنیم. منافقان گاهی مناعت طبع نشان میدهند و از دنیا میگذرند اما به خاطر دنیا. به بیان دیگر به مال مردم طمع دارند اما خودشان را مأیوس نشان میدهند. آنها هم تحریک شهوت میکنند و هم ایجاد شبهه.
دیانی گفت: این نکاتی که بیان میکنید به خوبی پیچیدگی تشخیص در دورههای مختلف تاریخ اسلام را نشان میدهد.
نظافت در پاسخ گفت: بله و دقیقاً به درد الان میخورد که به راحتی قضاوت نکنیم. راه برخورد با شبهات تکیه به محکمات است چون با محکمات، متشابهات هم قابل فهم میشود. محکمات ما را نجات خواهد داد. منافقین راه ورود خودشان را آسان جلوه میدهند تا دیگران را به دام بیندازند اما وقتی یک نفر میخواهد توبه کند، راه خروج را تنگ میکنند. یعنی راه ورود به عرصه نفاق آسان ولی راه برگشت تنگ و سخت است. آخر خطبه منافقین حضرت فرمودند منافقین نیش آتش جهنماند و جامعه را به آتش میکشند. در خطبه ۲۱۰ هم امیرالمؤمنین(ع) اشارهای به منافقین دارند و میگویند اینان کسانی هستند که روکش اسلام دارند و احساس گناه ندارند ولی به جبهه حق دروغ میبندند.
اگر کسی با یک نفر زیادی موافقت کرد منافق است
دیانی در ادامه از نظافت خواست راههای جلوگیری از نفاق را شرح دهد و اینکه چگونه از این نفاق جان سالم به در ببریم؟
این استاد حوزه تصریح کرد: اول از همه بگویم بیشتر از همه مسئولان جامعه باید مواظب باشند، چرا که منافق میخواهد پستهای کلیدی را بگیرد و نفوذ کند چون هرجا قدرت و ثروت بیشتری باشد بیشتر میتواند ضربه بزند. راه پیشگیری از نفاق، انتقاد است. باید به منتقد جایزه بدهیم نه اینکه حذفش کنیم. مسئول باید مراقب باشد متکبر نشود. روایتی داریم مبنی براینکه کثرت الوفاقه، نفاق؛ یعنی اگر کسی با یک نفر زیادی موافقت کرد، منافق است. البته توجه داشته باشید تقیه با نفاق فرق دارد پس صراحت و انتقاد خوب است ولی با تقیه فرق دارد. اگرچه صراحت باید همراه با لطافت باشد یعنی وقتی طرف آمادگی ندارد، صریح نباشیم. در نهجالبلاغه جملهای داریم مبنی براینکه اگر کسی میخواهد حرف تندی بزند باید طوری حرف بزند که مردم پذیرش آن حرف را پیدا کنند.
وی در ادامه جملاتی از رهبر معظم انقلاب قرائت کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب میفرمایند هر کسی هر حرف انتقادی زد فوراً نگوییم او با نظام مخالف است؛ خیلی از نظرات انتقادی گزنده از روی دلسوزی است. انسان باید ببوسد آن دهانی را که از روی دلسوزی انتقاد میکند. درواقع ایشان بیانات مکرری دارند مبنی براینکه به هرکسی نگویید ضدولایت فقیه. البته وقتی یک نفر میخواهد جملهای از رهبری بگوید باید حواسش را جمع کند تا درست بگوید چون آبروی بزرگان، آبروی نظام و ملت است و در هنگام خطر این آبرو باید خرج این شود که مردم خطر را دفع کنند. رهبر معظم انقلاب خودشان الگویی هستند برای اینکه با تملق مقابله شود و مسئولان باید مواظب باشند تملق زمینهای برای نفوذ و عُجب نشود.
نظافت در ادامه بخشهایی از سخنان رهبری را در خصوص دوری ایشان از تملق و چاپلوسی قرائت کرد و گفت: ایشان در پاسخ به سخنان تملقآمیز بیان کردند این سخنان هم به ضرر من است و هم به ضرر شمای گوینده. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۲۱۶ میفرمایند: من نمیخواهم شما فکر کنید من ستایش و فخر را دوست دارم. باید در جامعه فرهنگسازی شود که ستایشگران مسئولان طرد میشوند و در عوض منتقدان به میدان میآیند. همه باید از حرف حق زدن امنیت داشته باشند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: از سخیفترین حالات والیان این است که گمان شود اینان فخر را دوست دارند. همچنین ایشان میگویند: محافظهکار نباشید، در برابر من ظاهرسازی نکنید و رفتار مصنوعی نداشته باشید و خاطرتان جمع باشد که میتوانید راحت حرف دلتان را بزنید و گمان نکنید اگر انتقاد کنید برای من سنگین میشود. منافق یعنی کسی که رفتار و گفتارش متفاوت است.
نظر شما