تحولات لبنان و فلسطین

به دنبال برکناری امیرکبیر از صدارت و در پی آن، به قتل رساندن وی در حمام فین کاشان، امنیت و آرامشی که در سایه کفایت و درایت او پدید آمده بود، از بین رفت و دوباره آتش آشوب و بی‌نظمی در مناطق مختلف ایران زبانه کشید.

مدافعان گمنام زائران ثامن‌الحجج (ع)

میرزاآقاخان نوری یکی از عوامل اصلی قتل امیرکبیر، به جای پرداختن به انتظام امور، در پی زد و بندهای سیاسی و تقویت موقعیت خودش بود. در چنین شرایطی، طایفه‌های ازبک و ترکمان ساکن آن سوی اترک، دوباره فرصت را برای غارت و چپاول شهرهای آباد خراسان فراهم دیدند و موجی از حملات سخت و سنگین آغاز شد؛ آن ‌گونه که دیگر هیچ کس در شمال خراسان آرامش و امنیت نداشت. ماجرایی که امروز می‌خواهم برایتان روایت کنم، مربوط به همین دوره است؛ بهار سال ۱۲۳۳ خورشیدی، زمانی که کاروان‌های زائران حرم رضوی در مسیر حرکت خود به سمت مشهد با خطر هجوم ازبکان و ترکمانان روبه‌رو بودند.

وضعیت فوق‌العاده در قوشخانه
قوشخانه منطقه‌ای در خراسان شمالی است که امروزه از توابع شهرستان شیروان محسوب می‌شود؛ ناحیه‌ای خوش آب و هوا که به واسطه مراتع سرسبز خودش، مکانی عالی برای دامپروری بود. با این حال، نزدیکی قوشخانه به نواحی شمالی رودخانه اترک موجب می‌شد این منطقه همواره در معرض هجوم مهاجمان باشد. رضاقلی‌خان هدایت در کتاب «روضةالصفای ناصری» آورده است که در یکی از روزهای فروردین سال ۱۲۳۳، ترکمانان که از ناامنی خراسان مطلع شده ‌بودند، تصمیم گرفتند به سوی مشهد و شهرهای شمال خراسان بتازند. مردم روستاها و شهرها با شنیدن خبر حمله، دروازه‌ها را بستند و به پاسداری از خانه و کاشانه خود مشغول شدند. در قوشخانه نیز وضعیت فوق‌العاده برقرار بود؛ روستاهای خیرآباد و افریزه به دلیل نزدیکی به اترک، خطر را بیشتر احساس می‌کردند. در این بین مهاجمان که در کلات و دیگر نواحی ناکام مانده ‌بودند، خود را به افریزه رساندند تا این روستا را غارت کنند. وقتی خبر تهاجم به یزدان‌ وِردی‌خان، سرداری که مأمور عقب راندن ترکمانان بود رسید، به حاجی‌بیک، حاکم قوشخانه و قدرت‌الله‌خان خیرآبادی از بزرگان منطقه خیرآباد دستور داد به کمک مردم افریزه بروند. طولی نکشید که نیروهای آن‌ها توانستند مهاجمان را از اطراف افریزه دور کنند اما خطر همچنان باقی بود.

حماسه شیرزنان خیرآبادی
درست در همین زمان، کاروانی از زائران حرم رضوی از مسیر شمال خراسان به سوی مشهد در حرکت بود. کاروانی بزرگ مرکب از ۵۰۰ زائر که پای پیاده به سوی حرم امام رضا(ع) می‌رفتند. خبر ورود این کاروان به منطقه، به گوش ترکمانان رسید و آن‌ها با شتاب به سوی مسیر حرکت کاروانیان حرکت کردند. تصمیم سران مهاجمان این بود که ابتدا بر خیرآباد مسلط شوند؛ چون کاروان زائران از کنار این روستا می‌گذشت و با تسلط بر آن می‌شد به راحتی کاروان را به باد غارت داد؛ از طرفی بیشتر مردان جنگی خیرآباد همراه قدرت‌الله‌خان به افریزه رفته ‌بودند و در روستا کسی باقی نمانده ‌بود که در برابر مهاجمان ایستادگی کند. به این ترتیب در شعبان سال ۱۲۷۰(اردیبهشت ۱۲۳۳) نزدیک به ۳هزار نفر از ترکمانان، خودشان را به خیرآباد رساندند تا پس از تصرف آن، اهالی را به اسارت بگیرند و آماده حمله به کاروان زائران شوند، غافل از اینکه شیرزنان خیرآبادی در نبرد و مقابله با دشمن، چیزی از مردانشان کم نداشتند؛ به ویژه آنکه معتقد بودند پاسداری از کاروان زائران که عبورشان از کنار روستا و توقفشان در این منطقه، اسباب برکت و نعمت می‌شود، لازم و واجب است. مهاجمان روستای خیرآباد را محاصره کردند. زنان روستا دروازه را بستند و از فراز دیوار به نبرد با ترکمانان مشغول شدند. از آن سو با هر سختی که بود، به کاروان زائران خبر دادند که مسیرش را تغییر دهد و نیز به قدرت‌الله‌خان پیام دادند که هر چه سریع‌تر خود را به خیرآباد برساند. با پیام آن‌ها، کاروان زائران مسیر خود را تغییر داد، اما برای دور شدن از منطقه به زمان نیاز داشت، زمانی که شیرزنان خیرآبادی با پایداری و مقاومت خود برای کاروانیان خریدند و به جای پناه بردن به کوه و حفظ جانشان ترجیح دادند با دشمن روبه‌رو شوند. مهاجمان چند ساعتی معطل شدند، اما نتوانستند با همه قدرت و لوازم جنگی، راهی به قلعه باز کنند. رضاقلی‌خان هدایت می‌نویسد: «زنان قلعه به منازعه درآمدند و به سنگ و تفنگ مدافعه همی‌کردند. ترکمانان عاری سخت دانستند که از محاربه جمعی نسوان و معدودی مردان روی برتابند، نردبان‌ها برافراشته به حصار درآمدند. زنان خیرآباد به شمشیر سَرِ ۳۰تن ترکمان را به زیر انداختند و آنان را بازپس نشانیدند». قدرت‌الله‌خان که خبر این مقاومت را شنیده‌ بود، به تاخت خود را به خیرآباد رساند: «قدرت‌الله آقا و حاجی‌خان بیک ۵۰۰سوار زبده کرده به جانب خیرآباد ایلغار نمودند (تاختند)، هم از گرد راه بر ترکمانان حمله‌ای سخت بردند و تیغ در یکدیگر نهادند. کار بدان انجامید که ۳هزار سوار ترکمان از آن ۵۰۰سوار به هزیمت رفتند، چه توهم کردند که خبر ایشان مشتهر شده و از هر سوی سواران خراسان بر ایشان خواهند تاخت». به این ترتیب، هم خیرآباد از غارت و قتل‌عام در امان ماند و هم زائران حرم رضوی از تعرض مهاجمان حفظ شدند؛ اما حماسه پایداری زنان خیرآبادی در هزارتوی تاریخ گم شد و تنها روایتی کوتاه از آن در متون کهن باقی ماند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.