به گزارش قدس آنلاین، معروفترین چهره معاصر کشور و تنها ایرانی و تنها زن دارنده جایزهای در حد جایزه نوبل یک پزشک یا یک حقوقدان نیست! بلکه یک ریاضیدان است. مریم میرزاخانی، استاد تمام دانشگاه استنفورد نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. حالا فرصت کشف استعدادهایی همچون مریم میرزاخانی در ریاضی از دست میرود، چراکه رشته ریاضیات در برخی دبیرستانهای کشور شده و تنها ۱۴ درصد از دانشآموزان کشورمان در این رشته تحصیل میکنند. درآمدهای نجومی، قدرت و پرستیژ اجتماعی پزشکان در جامعه موجب شده نه فقط دانشآموزان که والدین آنها هم ترجیح بدهند بچههایشان در رشتهای تحصیل کنند که آینده و جایگاه شغلی بالایی داشته باشد و در یک کلام «پول ساز» باشد و در میان رشتههای تحصیلی هیچ رشتهای به اندازه پزشکی پولساز نیست.
به همین خاطر هم هر قدر از متقاضیان رشته ریاضی کم میشود، تورم و گرایش به رشته تجربی بالاتر میرود، به گونهای که با افزایش تعداد دانشگاهها و رشتههای دانشگاهی چند سالی میشود تنها رقابت کنکور، رقابت بر سر صندلیهای پزشکی دانشگاهها و میان داوطلبان گروه آموزشی علوم تجربی است. این نبود توازن و تورم در گرایش به رشتههای تجربی در حالی رخ میدهد که تنها درصد ناچیزی از دانشآموختگان علوم تجربی شانس قبولی در رشتههای پزشکی را دارند و از همه مهمتر دنیای امروز و دنیای آینده ما دنیایی بر پایه هوش مصنوعی، علوم پایه و کامپیوتر است به شکلی که همین امروز هم روباتها جایگزین زبردستترین جراحان در بیمارستانهای پیشرفته دنیا شدهاند!
تقاضا برای انتخاب رشته ریاضی در میان دانشآموزان ایرانی کاهش پیدا کردهاست. این کاهش تقاضا باعث شده تا تنها ۱۴ درصد دانشآموزان در رشته ریاضی تحصیل کنند. بر این اساس رشته ریاضی از برخی دبیرستانهای کشور حذف شدهاست؛ موضوعی که به شکل رسمی از سوی وزارت آموزش و پرورش تأیید شدهاست.
مسئولان این وزارتخانه علت این حذف را افزایش گرایش دانشآموزان به رشته تجربی اعلام کردهاند. آمار ثبتنامکنندگان در کنکور سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که تنها ۱۰ درصد دانشآموزان خود را برای کنکور ریاضی آماده میکنند. این عدد برای رشته تجربی ۳۹ درصد، برای رشته علوم انسانی ۲۸ درصد، برای هنر ۱۱ درصد و برای رشته زبان ۱۳ درصد است.
این در حالی است که ۱۰ سال قبل ۲۵ درصد دانشآموزان در کنکور ریاضی، ۴۲ درصد در رشته تجربی و ۳۱ درصد در رشته علوم انسانی ثبتنام کردهبودند. در این میان تنها حدود ۳ درصد در رشتههای هنر و زبان شرکت کردند. این آمار نشان میدهد در طول یک دهه اخیرآمار داوطلبان ریاضی ۱۵ درصد کاهش داشتهاست.
درآمد نجومی پزشکان و گرایش فزاینده به رشتههای تجربی
کاهش گرایش به رشته ریاضی چند سالی است، آغاز شدهاست. سال ۹۷ رهبر انقلاب، در دیدار با استادان دانشگاه در اینباره هشدار دادند و فرمودند: «آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلاً حدود ۵۰ درصد داوطلبان کنکور رشته ریاضی کاهش پیدا کردهاست. این برای آینده کشور خطرناک است. ما این رشتههای مهم علوم پایه را به خصوص مثل ریاضی یا فیزیک را برای آینده لازم داریم.»، اما این هشدارها جدی گرفته نشد و حالا با تعطیلی رشته ریاضی در برخی مدارس مواجهیم.
گرایش عجیب به رشته تجربی و کاهش گرایش به رشتههای پایهای همچون ریاضی دلایل و زیربناهای فرهنگی و اقتصادی دارد. در کشور ما بسیاری از پزشکان درآمدهای نجومی دارند و جالبتر از همه اینکه بسیاری از پستهای مدیریتی رده بالا را پزشکان اشغال کردهاند و در عمل شاهد آن هستیم که پزشکان خود سیاستگذار، مجری و ناظر هستند و این یعنی نمایشی تمامعیار از تضاد منافع!
در سالهای اخیر و در دولت یازدهم هم با اجرای طرح تحول سلامت، شاهد افزایش بیش از پیش درآمد پزشکان بودیم و شاید بتوان در تحلیل گرایش بیشتر به رشته تجربی و تعطیلی رشته ریاضی در برخی مدارس طی ۱۰ سال اخیر به اجرای این طرح و تأثیرآن در رشد درآمد پزشکان اشاره داشت، اما آیا تمام دانشآموزانی که به علاقه خود یا اصرار والدین به رشته تجربی میروند، لزوماً پزشک خواهند شد و درآمدهای نجومی خواهند داشت؟ تکلیف سایر رشتهها و بخشهای جامعه چه میشود؟
بنبست تحصیلی با بر هم خوردن توازن
علی شریفی زارچی، پژوهشگر بیوانفورماتیک، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف با انتشار نموداری از روند کاهشی گرایش به رشته ریاضی مینویسد: «سهم دانشآموزان رشته ریاضی- فیزیک از کل مقطع متوسطه به زیر ۱۵درصد رسیده و بعضی دبیرستانها در حال تعطیل کردن این رشته هستند. در بعضی استانها بیش از ۹۵درصد دانشآموزان دختر رشته تجربی را انتخاب میکنند. این امر، چالشهای بسیاری در زندگی تحصیلی و حرفهای و بازار کار آینده رقم میزند؛ مثلاً رقابت در رشتههای دانشگاهی پرطرفدار شاخه تجربی بسیار تنگاتنگ خواهد شد و صدها هزار دانشآموز فرصت تحصیل در این رشتهها را نخواهند یافت. از سوی دیگر، کمبود شدید نیروی انسانی متخصص در بسیاری حوزههای مهندسی طی دهه آینده تشدید خواهد شد. از حالا باید به فکر راهحلهای جدی بود.»
از نگاه وی لازم نیست ۱۰ سال صبر کنیم تا اثر فاجعهبار کاهش شدید داوطلبان ریاضی- فیزیک و سوق آنها به تجربی و انسانی را در بازار کار ببینیم. سالانه صدها هزار دانشآموز تجربی از رسیدن به رشته دلخواه در کنکور باز میمانند و عملاً به بنبست تحصیلی میرسند.
تهدیدهای نبود توزان
محمد داوری، کارشناس آموزش در تحلیل از تعطیلی رشته ریاضی برخی مدارس کشور به «جوان» میگوید: «این رشته، چون متقاضی نداشته در برخی مدارس تعطیل شدهاست، اما توزیع این مسئله یکسان نیست و در مناطق و مدارس مختلف متفاوت است. در کل شاهد کاهش گرایش به رشته ریاضی هستیم و در عوض رشته تجربی افزایش پیدا کرده و خوشبختانه بخشی از این کاهش تقاضا در رشته ریاضی هم به سمت رشتههای انسانی و فنی و حرفهای رفتهاست.»
وی در پاسخ به چالشهایی که در پی این نبود توازن برای کشور رخ خواهد داد، اینگونه توضیح میدهد: «به هم خوردن تناسب رشتههای تحصیلی برای آینده کشور تهدید است. ریاضی از رشتههای پایه است و حذف آن برای بسیاری از رشتههای زیر مجموعه خودش تهدید است.»
داوری درباره دلایل نبود توازن معتقد است: «سیاستها، فضاسازیها، شرایط رقابتی، مافیای کنکور، صدا و سیما، رسانهها و خانوادهها همه در این موضوع دخیلند و در این آشفته بازار، صدای کارشناسان شنیده نمیشود و صدای مافیای کنکور شعبده بازیهای تستزنی بیشتر از صدای کارشناسان و منتقدان شنیده میشود و جای تأسف دارد که برخی از خانوادهها و بچهها میگویند ما ریاضی میرویم تا بتوانیم در کنکور تجربی بهتر تست بزنیم!»
این کارشناس آموزش معتقد است گرایش افراطی به تجربی دلایل مختلف دارد که مهمترین آنها، دلایل شغلی و درآمدی است، اما این گرایش به انتخاب رشته به دلیل درآمد، انحراف بزرگی است که دو شاخه اصلی علاقه و استعداد را تحتتأثیر قرار میدهد. به این معنا که اگر کسی در رشتهای که به آن علاقهمند است، ادامه تحصیل دهد، میتواند در شرایط شغلی متوسط هم خلاقانه عمل و درآمدزایی کند، بنابراین این مسئله ریشه در سیاستها و تبلیغات غلط و فرهنگسازی اشتباه دارد که یک تهدید است.
عقبماندن از دنیای هوش مصنوعی
داوری تأکید میکند: «گرایشهای علوم پایه زیربنای توسعه صنعتی و فناوری هستند. اگر ریاضی که علوم پایه فناوری است، تضعیف شود، در دنیای جدید که دنیای فناوری است و در بحث هوش مصنوعی ما با مشکل مواجه خواهیم شد و به نوعی استعدادها به درستی هدایت و توازن برقرار نمیشود. چه در بحث صنایع و چه بخش خدمات، هوشمند مصنوعی و فناوریهای ارتباطی نقش مهمی دارد و تضعیف ریاضی در هر دو بخش نگرانکننده است.»
داوری با اشاره به حجم گرایش به رشته تجربی معتقد است: «این هجوم موجب میشود بازار اشباع شود و رقابت بر سر رشتههای محدود و دانشگاههای معدود است و یک رقابت پر از استرس را شاهد خواهیم بود که بازماندههای این رقابت آسیب زیادی میبینند. از سوی دیگر این حجم از گرایش طبیعی نیست و خود نشانه سیاستگذاریهای نادرست است و کسانی که به این رشته روی میآورند و در نهایت موفق نمیشوند، آسیب بیشتری میبینند.»
از نگاه وی، برنامهریزی برای نیروی انسانی حداقل باید برنامه ۲۵ ساله و در میان مدت ۵۰ ساله باشد. افراد از تولد تا دوره کارشناسی ۲۵ سال از عمرشان میگذرد و ما باید برنامهای ۲۵ ساله داشته باشیم که فقط یک دامنه سنی را برای مشاغل برنامهریزی کنیم، نهتنها این برنامه وجود ندارد، بلکه برنامههای کوتاهمدت هم مبتنی بر واقعیت نیست.
داوری میافزاید: «اکثر کشورهای توسعه یافته برنامه ۵۰ ساله دارند. ما سرمایه نیروی انسانی را داریم، اما برای آنها برنامهریزی نداریم. نظام آموزشی، آموزش عالی و رسانهها وقتی درست شوند، نیروی انسانی هم در مسیر خودش قرار میگیرد. تعطیلی رشته ریاضی در برخی مدارس نوک کوه یخی است که ریشه در همین نابسامانیها سیاستهای غلط، مشکلات فرهنگی، چشم و همچشمیهای خانوادهها و مشکلاتی از این قبیل دارد.»
احتمالی نزدیک به صفر!
محمد آزین، مدیر عامل مؤسسه مطالعات راهبردی تعلیم و تربیت برهان هم تحلیلش را از کاهش متقاضی و تعطیلی رشته ریاضی در برخی مدارس اینگونه بیان میکند: «هدایت تحصیلی یکی از مسائل کلیدی نظام تعلیم و تربیت است و مسئول آن تنها آموزش و پرورش نیست و در کنار آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت کار و آموزش پزشکی هم بر این موضوع اثر میگذارند و هم اثر میپذیرند.»
از نگاه آزین اشکالهای مختلفی در این موضوع از قدیم وجود داشتهاست؛ اینکه چرا ما تقسیمبندی کنونی را برای رشتههای تحصیلی داریم و بچهها نمیدانند با تحصیل در این رشتهها قرار است در آینده چه کاری انجام دهند.
وی معتقد است مدل تقسیمبندی رشتههای ما بازاری و عوامانه است تا اینکه علمی و دقیق و مبتنی بر تقسیمبندیهای دانش یا بازار کار باشد. این اشکال مزمن موجب شده افراد صرفاً بر مبنای بازار کار و بدون توجه به استعداد و علاقه و تمایل بر مبنای کشش بازار کار در رشتهای تحصیل کنند. آزین میافزاید: «یک زمانی در رشته ریاضی عمران بیشترین مطالبه را داشت، بعد برق و بعد کامپیوتر شد یا در تجربی پزشکی و در تخصص قلب و عروق و بعدها زیبایی جذاب شد. اثر بازار کار خیلی به رشتهها جهت میدهد و این بچههای ما را سردرگم و دچار شکست میکند.»
این کارشناس تعلیم و تربیت تأکید میکند: «با بالارفتن دستمزدهای پزشکی و محدودیت سهمیههای پذیرش باعث شده سطح درآمد قشر خاصی از پزشکان بالا برود. فضای اجتماعی- فرهنگی به این ضریب میدهد و از سوی دیگر خانوادهها هم تصور میکنند اگر فرزندشان به تجربی برود حتماً پزشکی قبول میشود و حتماً آن پزشکی میشود که درآمد بالایی دارد؛ یعنی یک احتمالی را که نزدیک به صفر است، بالا تصور میکنند و این نبود تقارن ریسک در ذهن مخاطب او را به خطا میاندازد، در حالی که احتمالش نزدیک به صفر است کسی که به رشته تجربی میرود، پزشکی با درآمد بالا شود! اما این مسئله موجب شده اکثر بچههای با استعداد به سمت رشته تجربی بروند.
لزوم بازسازی شیوه هدایت تحصیلی
آزین تأکید میکند: «هر عدم توازنی در انتخاب رشته به کشور آسیب میزند!» از نگاه وی در شرایط فعلی ما در رشتههایی که نیاز به تواناییهای استدلالی و بنا شدن به علوم پایه در حوزه ریاضی دارد، آسیب میبینیم. راه حل هم این است که ما هدایت تحصیلی را به شکل فراوزارتخانهای بازسازی کنیم. این مشکل ریشهای باید حل شود وگرنه هر دورهای اقبال به یک رشتهای زیادتر بوده و این دور باطل تکرار شدهاست.
این اتفاق باید بین چهار وزارتخانه آموزش پرورش، وزارت علوم، آموزش پزشکی و وزارت کار رخ بدهد. در لایههای عقبتر نهادهای فرهنگی هم در حوزه فرهنگسازی درگیرند و در کشورهای دیگر هم این چهار وزارتخانه از هم جدا نیستند.
منبع: جوان آنلاین
نظر شما