به گزارش قدس آنلاین، باوجود تأثر شدید ناشی از این جنایت هولناک در میان مردم، کمتر کسی اطلاعات دقیق و درستی از ماجرا داشت؛ این وضعیت، در سالهای بعد، باوجود ساخت فیلم سینمایی «زندان دولهتو» به کارگردانی رحیم رحیمیپور در سال ۱۳۶۳ و نگارش کتابهای خاطراتی مانند «سپیدارهای آنسوی دولهتو»(روایت اسارت ناصر حیدری، چترباز نیروی مخصوص ارتش) و «زندان دوله تو: خاطرات اسرای سرزمین بی غروب»(نوشته رضا رستمی)، همچنان در جامعه و در حافظه تاریخی مردم ما، برقرار است.
لانه ضدانقلاب
زندان دولهتو، در روستایی به همین نام، واقع در شمال غرب سردشت و جنوب غربی منطقه «آلواتان»، در میانه جاده سردشت به پیرانشهر قرار داشت؛ جایی که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، به لانه ضدانقلاب و اعضای گروهکهایی مانند کومله و دموکرات تبدیلشده بود. زندان دولهتو درواقع یک اسطبل بزرگ بود که آن را با روشهای مختلف محصور و مستحکم کرده بودند. این مکان توسط عناصر ضدانقلاب حزب دموکرات که عمدتاً از بقایای رژیم پهلوی محسوب میشدند، به یک زندان مخوف و شکنجهگاه وحشتناک تبدیلشده بود. در جریان فعالیتهای ضدانقلاب در غرب کشور، دولهتو و زندان آن، به مقر فعالیت آنها تبدیل شد و بهتدریج، افراد بازداشتشده، اعم از نیروهای ارتش، سپاه پاسداران، پیشمرگههای کرد و مهندسان و کارکنان جهاد سازندگی را به این مکان منتقل میکردند. به گمان ضدانقلاب، موقعیت جغرافیایی دولهتو و قرار داشتن آن در ناحیه کوهستانی، باعث نفوذناپذیری این محل میشد. بر همین اساس، آنها دست به ایجاد تأسیسات گوناگون نظامی و رفاهی برای خودشان در دولهتو زده بودند؛ ازجمله ساختمان بسیار مجهز و شیکی که برای سرکردگان گروهک دموکرات، مانند عبدالرحمن قاسملو ساخته شد.
کار اجباری و شکنجه اسیرانش
اُسرای حاضر در زندان دولهتو، عموماً وادار به کار اجباری میشدند. کمیته قضایی حزب دموکرات در دولهتو مستقر بود و به گواهی شاهدان عینی، بهصورت روزانه برنامه اعدام اجرا میکرد و تعدادی از اسیران دربند و مظلوم را با بهانههای واهی، به شهادت میرساند. زندان دولهتو در اردیبهشت سال ۱۳۶۰، حدود ۲۸۰ اسیر را در خود جا داده بود. حاج یدالله خداداد مطلق که در آن زمان، یکی از زندانیان زندان دولهتو بود، درباره شرایط زندان میگوید: «اتاقی که ما داخلش زندانی بودیم، سقفش بسیار کوتاه بود و بهشدت کثیف و نمناک. همینکه باران میبارید بلافاصله چکهها از سقف پایین میریخت. از این بابت خیلی ناراحت بودیم. موش هم بسیار زیاد بود و رفتوآمد فراوانی داشتند. شپش هم بهوفور بود و بیداد میکرد. نظافت اصلاً نبود. برای حمام کردن مجبور بودیم در همان فصل بهار از آب سرد استفاده کنیم. روزگار را اکثراً به گرسنگی میگذراندیم».
تغییر شرایط در بهار ۱۳۶۰
شرایط در زندان دولهتو، ظاهراً با آغاز جنگ تحمیلی و پیوندهای گستردهای که گروهکهای ضدانقلاب با رژیم بعث داشتند، بدتر و بدتر میشد. امثال قاسملو جایگاه خودشان را تثبیتشده میدانستند و معتقد بودند نیروهای جمهوری اسلامی قادر نیستند به این منطقه نفوذ کنند. این در حالی بود که شرایط جبهه جنوب هم، روزبهروز بدتر میشد؛ خرمشهر اشغالشده بود و آبادان نیز در محاصره قرار داشت.
از سوی دیگر، بنیصدر بهعنوان فرمانده وقت کل قوا، مانع انجام عملیاتهای مؤثر برای آزادسازی مناطق اشغالی و عقب راندن دشمن بعثی و ضدانقلاب میشد. با همه اینها، بر و بچههای سپاه، با همکاری نیروهای ارتش، در فروردین سال ۱۳۶۰، دست به اقداماتی برای توقف ماشین جنگی دشمن زدند. در داخل کشور نیز، شرایط سیاسی به نفع جریان بنیصدر نبود، تا جایی که وی در خردادماه سال ۱۳۶۰، از فرماندهی کل قوا عزل شد و پس از استیضاح مجلس شورای اسلامی، بافرمان حضرت امام(ره) از ریاستجمهوری برکنار گردید. این اتفاقات در تحلیل نظامی و سیاسی گروهکهایی مانند حزب دموکرات، چندان خوشایند نبود. آنها میدانستند چیزی به حمله نهایی رزمندگان ایرانی برای آزادسازی مناطق اشغالی کردستان و آذربایجان غربی نمانده است. به همین منظور، عقبنشینی از دولهتو در دستور کار آنها قرار گرفت. اما در همان زمان خبر رسید نیروهای ایران، در حال پیشروی بهسوی منطقه هستند و عنقریب، بدان وارد خواهند شد. در این شرایط، طرح پاکسازی دولهتو به مرحله اجرا گذاشته شد.
قتلعام اسیران
بر اساس این طرح که توسط ایرج سلطانی(خلبان مخصوص اشرف پهلوی) و فتاح کاویانی از عوامل وابسته به رژیم سابق و اعضای گروهک دموکرات ریخته شد و آن را در دیدار با مأموران ارشد اطلاعاتی رژیم بعث هماهنگ کردند، قرار بود دو هواپیمای عراقی، پس از خارج شدن عوامل گروهک از محل زندان، آن را با همه اُسرای دربندش، بمباران کنند.
یکی از شاهدان عینی دراینباره میگوید: «ناگهان صدای غرِش هواپیما را شنیدیم. قبلاً هم سابقه داشت که هواپیما از روی زندان رد بشود، اما همیشه از ارتفاع بالا بود. این بار دیدیم هواپیما خیلی پایین است؛ جا خوردیم، حتی یادم است به بچههایی که اطرافم بودند گفتم اشهدشان را بخوانند، انگار به دلم افتاده بود که قرار است فاجعهای اتفاق بیفتد. از بیرون صدای سوت آمد. سوت زدند و همه زندانیها را فرستادند داخل اتاقها. هواپیما رفت دور زد و دوباره برگشت. این رفتوبرگشت هواپیما شاید حدود یک دقیقه طول کشید. همه زندانیها غرق در ترس و نگرانی بودند. اضطراب بر همه مستولی بود و آرام و قرار نداشتیم.
ناگهان صدای انفجار بسیار شدیدی به گوش رسید. زندان لرزید و فضای اتاق از خاک و غبار و دود پر شد به حدی که جایی و چیزی دیده نمیشد. بچههایی که زنده و سالم بودند شروع کردند به گفتن یا ابوالفضل و یا علی و یا الله». با هماهنگی انجامگرفته، یک بالگرد که هدایت آن را یک خلبان وابسته به رژیم پهلوی بر عهده داشت، بر فراز بقایای زندان ظاهر شد و افرادی را که سعی میکردند از زیر آوار بیرون بیایند، به گلوله بست. این وضعیت، آمار شهدای حمله به دولهتو را بالاتر برد. گزارشهای موجود از شهادت بیش از ۱۳۵ نفر در این واقعه خبر میدهند؛ یعنی بیش از نیمی از اُسرای حاضر در محل. باوجود فجیع بودن جنایت ،ماجرای اسیرکُشیهای ضدانقلاب در این مکان، تاکنون کمتر موردتوجه قرارگرفته است.
انتهای پیام/
نظر شما