تاریخ تولد او در اطراف شهر ری دقیقاً معلوم نیست اما وفات ایشان سال ۳۲۸ یا ۳۲۹ گفته شده، بهگونهای که میتوان ادعا کرد این بزرگوار، دوران غیبت صغری و عصر نواب خاصه را درک کرده و اساتید ایشان، محدثانی که ایشان از آنها نقل میکند از شخصیتهای برجسته قم مانند علی بن ابراهیم قمی، احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن یحیی -که برخی از آنان عصر امام عسکری و امام هادی(ع) را درک کردهاند- هستند. ایشان صاحب کتابهای ارزندهای است اما کتابی که مرحوم کلینی با آن شناخته میشود و طبق نقل نجاشی با عنوان «الکلینی» و به نام خودش معروف بوده، کتاب کافی شریف است که یکی از برجستهترین جوامع حدیثی شیعه محسوب میشود.
موثقترین فرد در حدیث
بزرگان شیعه در تجلیل مرحوم کلینی تعابیر بسیار ارزندهای دارند. نجاشی مرحوم کلینی را با تعبیر «اوثق الناس فی الحدیث و اثبتهم» به عنوان موثقترین فرد در حدیث معرفی میکند و یا شیخ طوسی وی را با عباراتی مانند «ثقة عارف بالاخبار»، «جلیلالقدر عالم بالأخبار» میستاید و برخی «اعرف الناس و انقدهم» را در وصف ایشان به کار گرفتهاند. کتاب کافی که محصول تلاشهای قابل توجه ایشان در طول ۲۰ سال است از جهات مختلفی ارزشمند بوده که عمده آن از حیث اعتبار حدیث، دقت در محتوا و تبویب مناسب آن است بهطوریکه ایشان از میان حدود ۳۰۰هزار حدیث موجود در آن مقطع زمانی ۱۶هزار و ۱۹۹ حدیث را گزینش کردند.
اصول کافی را در دو جلد جای دادند که با فصل «العقل و الجهل» شروع شده و شامل مباحث اعتقادی است. فروع کافی در پنج جلد است که شامل مسائل فقهی میشود از طهارت گرفته تا دیات و یک جلد پایانی هم مباحث اخلاقی و تاریخی است که با عنوان روضه کافی معروف است. کتاب کافی شریف از دیدگاه عالمان دارای جایگاه خاصی است. شیخ مفید درباره این کتاب از تعبیر «اجلّ کتب الشیعه» یاد میکند. شهید اول میفرماید: این کتاب بینظیری است «لم یُعمَل فی الامامیة مثلُه» و بزرگان دیگری تعابیر بسیار ارزندهای درباره آن دارند.
نگاههای متفاوت در خصوص اعتبار روایات کافی
با توجه به سبک و روش نگارش کتب حدیثی در میان قدمای شیعه که کتابمحور است و سایر قرائن اعتمادآفرین را نیز کنار هم بگذاریم بهگونهای وثوق و علم عادی به اعتبار روایات کافی برای انسان حاصل میشود و میتوان ادعا کرد اصل بر اعتبار روایات کافی است مگر اینکه دلیل قوی بر خلافش محرز شود. به عبارت دیگر در اعتبار کتاب کافی شریف حرف و حدیث زیاد مطرح است، برخی افراط کردهاند و همه روایات کافی را قطعیالصدور میدانند، البته این قول به اخباریان منتسب است گر چه در نسبت آن جای تأمل است ولی اینکه همه روایات کافی از ناحیه اخباریان اعتبار ذاتی دارد محرز است.
در برابر آن برخی اصولیان واقع شدهاند که کتاب کافی شریف را همچون سایر کتابها نیازمند ارزیابی سندی میدانند و باید تکتک روایات از همین کانال از نظر سندی و وثوق مخبری و بر اساس اطلاعات رجالی ارزیابی و صحت و سقم آن معلوم شود. روایاتی که از حیث سند شرایط لازم را نداشته باشند از درجه اعتبار و حجیت خارجاند. [گر چه در اینکه چه روایتی را معتبر بدانیم اعم از صحیح و حسن و موثق و یا محدود شویم بهخصوص روایات صحیح اختلاف است.
نزد برخی از معاصران مانند آیتالله خویی روایات معتبر در کافی و غیر کافی روایاتی هستند که صحیح باشند یا موثق یا حسن، اینگونه روایات مشمول ادله حجیت خبر واحدند و از آن طرف روایاتی را که این شرایط را ندارد ضعیف دانسته و از تحت ادله حجیت خبر واحد خارج میدانند] دیدگاه دیگر، دیدگاه اخباری اصولی یا اخباریان معتدل است؛ مثل مجلسیین(ره) که میفرمایند روایات کافی معتبر است و نیاز به ارزیابی سندی ندارد مگر در مقام تعارض که ما محتاج به ارزیابی سندی هستیم.
بر اساس این دیدگاه، همه روایات کتاب کافی شریف معتبر میشود مگر اینکه هنگام تعارض یک مرجحی نسبت به یک روایتی داشته باشیم که سبب شود روایت مقابلش را کنار بزنیم. یک دیدگاه دیگر در اعتبارسنجی روایات وجود دارد که به عنوان «وثوق خبری و صدوری» از آن یاد میشود و بر اساس اعتماد و اطمینانی است که با توجه به قرائن موجود درزمینه یک روایت برای محقق حاصل میشود حالا یا به عنوان «وثوق نوعی» یا «وثوق شخصی»؛ در حقیقت هر گاه علم عادی و وثوقی درخصوص اخبار حاصل شد مورد اعتماد خواهد بود.
بخش قابل توجهی از فقها عملاً در طول تاریخ این دیدگاه را برگزیدند که منتسب به قدما هم است. روش قدمای ما از جمله مرحوم کلینی و مرحوم شیخ صدوق، ارزیابی آنها درباره روایات و گزینش آنها بر این معیار وثوق خبری، محصول قرائن بوده است. در این مسلک وثوق صدوری هرگاه به یک روایت اعتمادی حاصل شد از هر راهی و قرینهای که یکی از آن راهها وثوق مخبری و وثاقت راویان است یعنی با ارزیابی رجالی راویان مذکور در سند میبینیم که همه راویان افراد مورد اعتماد و ثقه هستند این یک راه است ولی انحصار به این راه ندارد. تمایز بین این دو مسلک قدمایی با مسلک متأخرین در همین انحصار و عدم انحصار است، متأخرین راه اعتبار را منحصر به وثوق مخبری و راویشناسی بر اساس اطلاعات دانش رجال میدانند ولی قدما این انحصار را برای ارزیابی روایات قبول نداشتهاند. بله یکی از راههای قابل توجه، نگاه به راویان سند حدیث است ولی راههای دیگری هم برای اعتماد و اطمینان به صدور خبر وجود دارد؛ از جمله وجود روایت در کتب معتبر که این راه در بین کتب شیعه و روایات شیعه از حیث اعتبارسنجی بسیار قابل توجه است.
بزرگان اگر کتابی مورد اعتمادشان بود -بابت شهرتی که داشته یا بابت عرضه آن به معصوم- آن را معتبر میدانستند و از آن روایت نقل میکردند و در حقیقت با این شهرتی که کتاب یا صاحب کتاب برای آنها داشت اگر ارسالی در سند بود و یا روات مهملی وجود داشت و یا حتی روایتی از یک راوی نقل شده بود که آن راوی بر اساس مستندات رجالی ضعیف بود، این ضعف آن راوی یا ارسال در سند -به دلیل همان شهرتی که کتاب یا بزرگان شیعه داشتند- سبب نمیشد این روایت را نقل نکنند. در حقیقت وقتی روات برجسته شیعه مثل اصحاب اجماع و دیگران حدیثی را نقل کرده بودند شهرت صاحب روایت و یا صاحب کتاب و یا شهرت خود کتاب در میان شیعیان آنها را از ارزیابی تک تک روات بینیاز میکرد؛ این نکتهای است که متأسفانه به نظر برخی از متأخران مورد توجه واقع نشده است با اینکه این قرینه همچنان قابل بازیابی و احیاست و به مراتب از اطلاعات ناقص و بعضاً سست رجالی قویتر است.
اما اینان بر این باورند که الان این قرینه در اختیار ما نیست بنابراین دست ما بسته است و چارهای جز ارزیابی سندی نداریم و حال اینکه با بازیابی اسناد و توجه به کتب معروف و مشهور و روات مشهور و قابل اعتماد به نظر میرسد همچنان راهی برای بازیابی این قرائن موجود است و کاری است که کمتر روی آن تحقیق شده و جا دارد محققان در این زمینه بیش از پیش عنایت داشته باشند.
نظر شما